تسخیر خیابان از خزر تا خلیج فارس؛ تقابل اراده ملت با حکومت‌نظامی پنهان

در ادامه موج تازه اعتراضات سراسری در ایران، شامگاه سه‌شنبه نهم دی‌ماه و همچنین روز چهارشنبه دهم دی، شماری از شهرهای کشور شاهد تجمع‌های اعتراضی، حضور گسترده نیروهای امنیتی و تشدید فضای امنیتی بودند؛ اعتراضاتی که از شهرهای اطراف تهران تا مرکز و غرب کشور گسترش یافت و با واکنش سخت نیروهای حکومتی روبه‌رو شد. در ملارد کرج، ویدیوهای رسیده نشان می‌دهد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با حضور گسترده موتورسواران، خودروهای آب‌پاش و تجهیزات ضدشورش در سطح شهر مستقر شده‌اند. این نیروها برای مقابله با شهروندانی که در اعتراض به شرایط اقتصادی و معیشتی به خیابان‌ها آمده بودند، اقدام به گشت‌زنی و ایجاد فضای رعب و وحشت کردند.

هم‌زمان در شهر اراک، معترضان شامگاه سه‌شنبه با سر دادن شعارهایی از جمله «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه» اعتراض خود را به حاکمیت جمهوری اسلامی اعلام کردند. تصاویر منتشرشده نشان می‌دهد تجمع‌کنندگان با وجود فضای شدید امنیتی، حضور خود را در خیابان‌ها حفظ کرده‌اند. در فولادشهر استان اصفهان نیز معترضان با شعار «تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود» به خیابان‌ها آمدند. این تجمع‌ها بخشی از موج گسترده نارضایتی عمومی نسبت به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور ارزیابی می‌شود. در همدان، اعتراضات شبانه با شعارهایی چون «این آخرین نبرده، پهلوی برمی‌گرده» و همچنین «جاوید شاه» ادامه یافت. ویدیوهای منتشرشده نشان می‌دهد معترضان با وجود فشارهای امنیتی، خیابان‌ها را ترک نکرده‌اند.

در شهر فارسان از استان چهارمحال و بختیاری نیز معترضان شامگاه سه‌شنبه نهم دی با فریاد شعار «مرگ بر خامنه‌ای» اعتراض خود را به‌صورت علنی اعلام کردند. این تجمع‌ها با حضور نیروهای امنیتی و تلاش برای کنترل فضا همراه بوده است. در کرمانشاه، گزارش‌ها از حضور گسترده مأموران لباس‌شخصی مسلح در سطح شهر حکایت دارد. این نیروها هم‌زمان با اعتراضات شبانه برای مهار تجمعات مردمی در نقاط مختلف شهر مستقر شده بودند. در مشهد نیز فضای امنیتی به‌طور محسوسی تشدید شد. بر اساس گزارش خبرنامه امیرکبیر، هم‌زمان با فراخوان‌های اعتراضی در دانشگاه فردوسی، خطوط اتوبوسرانی در مسیرهای «مصلی، شهدا، پارک ملت» و «قاسم‌آباد، پارک ملت» متوقف شد و اتوبوس‌ها تنها تا میدان جانباز تردد کردند.

همچنین نیروهای امنیتی با استفاده از ون‌هایی با پوشش اپراتورهای تلفن همراه «ایرانسل» و «همراه اول» در اطراف میدان جانباز و فلکه پارک مستقر شدند تا اقدام به جابه‌جایی نیرو و بازداشت معترضان کنند. به گفته منابع محلی، نیروهای لباس‌شخصی در قالب گروه‌های چهار تا پنج‌نفره و با پوشش غیررسمی، از جمله کتانی‌های ساق‌دار، در سطح شهر تردد می‌کردند تا شناسایی آن‌ها دشوارتر شود. اعتراضات در روز چهارشنبه دهم دی نیز ادامه یافت. در شهر فسا از استان فارس، شهروندان برای چهارمین روز پیاپی به خیابان‌ها آمدند و مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کردند. معترضان شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» و «رضاشاه، روحت شاد» سر دادند. بنا بر ویدیوهای منتشرشده، شماری از معترضان به ساختمان فرمانداری نزدیک شدند و در خیابان‌های اطراف آن آتش روشن کردند.

هم‌زمان، در اصفهان نیز شهروندان در میدان نقش‌جهان تجمع اعتراضی برگزار کردند و در کرمانشاه نیز بار دیگر اعتراضات خیابانی گزارش شد. مجموعه این تحولات نشان می‌دهد موج نارضایتی عمومی در شهرهای مختلف کشور، با وجود سرکوب‌های امنیتی، همچنان ادامه دارد و دامنه اعتراضات از کلان‌شهرها تا شهرهای کوچک گسترش یافته است؛ اعتراضاتی که ریشه در بحران‌های عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و شکاف میان جامعه و حاکمیت جمهوری اسلامی را بیش از پیش نمایان کرده است. رژیم تهران که اکنون با یکی از عمیق‌ترین بحران‌های موجودیتی خود دست‌وپنجره نرم می‌کند، در اقدامی که بوی هراس امنیتی از آن به مشام می‌رسد، بیش از ۲۵ استان کشور را به بهانه واهی «سرمای هوا» به تعطیلی کشاند. این تصمیم ناگهانی که درست در آستانه اعتصابات سراسری بازار و خیزش دانشگاه‌ها اتخاذ شده، از سوی ناظران به عنوان یک «حکومت نظامی اعلام‌نشده» تعبیر می‌شود.

رژیم که در میانه فروپاشی ارزش ریال و دلار ۱۴۵ هزار تومانی، توان مدیریت معیشت مردم را از دست داده، اکنون با قفل کردن فیزیکی کشور، تلاش می‌کند مانع از پیوند هسته‌های اعتراضی بازار به سیل خروشان خیابان‌ها و دانشگاه‌ها شود. ادعای مضحک «ناترازی انرژی»، خود اعترافی صریح به ورشکستگی ساختاری حکومتی است که دهه‌ها ثروت ملی ایران را صرف جنگ‌افروزی در منطقه و پروژه‌های بی‌فرجام کرده و اکنون در تأمین گرمایش خانگی درمانده است. تعطیلی اجباری ادارات و بانک‌ها، تلاشی برای «خرید وقت» در برابر بازاریانی است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. استقرار خودروهای زرهی و ادوات سرکوب در میدان ولیعصر، انقلاب و ستارخان نشان می‌دهد که رژیم بیش از یخ‌زدگی لوله‌ها، از انجماد قدرت خود در برابر شعارهای ساختارشکنی چون «مرگ بر دیکتاتور» وحشت‌زده است.

آنچه در این دور از خیزش سراسری خواب را از چشمان اتاق‌های فکر نظام ربوده، دگردیسی بی‌سابقه در مطالبات مردم است. از قلب بازارهای سنتی تا صحن دانشگاه‌های صنعتی شریف و امیرکبیر، طنین نام «پهلوی» نشان‌دهنده یک رنسانس ملی و بازگشت به ریشه‌های اقتدار ایران است. فریادهای «این آخرین نبرده، پهلوی برمی‌گرده»، خط بطلانی بر دهه‌ها تبلیغات مسموم رژیم کشیده است. ملت ایران اکنون شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان نماد گذار مسالمت‌آمیز و کلید بازگشت به دنیای مدرن می‌شناسند. این بازگشت قدرتمند، بهت رسانه‌های بین‌المللی نظیر وال‌استریت ژورنال و نیویورک‌تایمز را نیز برانگیخته است. تحلیلگران جهانی بر این باورند که جامعه ایران به بلوغی رسیده که در آن، شکوه دوران پهلوی نه یک نوستالژی، بلکه یک استراتژی سیاسی برای عبور از ویرانی‌های جمهوری اسلامی است.

در همین راستا، شاهزاده رضا پهلوی با صدور فراخوانی از مردم خواست با حضور در خیابان‌ها به «حرکت ملی» بپیوندند. او تاکید کرد که ایران و خیابان‌هایش متعلق به ملت است و تداوم حضور میدانی، اولویت نخست و حیاتی است. او از تمام اقشار، از کارگران بخش انرژی تا دانشگاهیان و بازنشستگان خواست متحد شوند. این فراخوان شهرهای متعددی از تهران و مشهد تا اهواز، تبریز و زاهدان را شامل می‌شود. او همچنین از ایرانیان خارج از کشور خواست در قالب کمپین «ایران را پس می‌گیریم»، صدای مردم را به گوش جهانیان برسانند. تعطیلی‌های دستوری چهارشنبه دهم دی‌ماه، نه‌تنها بحران را حل نمی‌کند، بلکه بنزینی بر آتش خشم عمومی است. رژیم با بستن ادارات، اعتراف کرده که کنترل اوضاع از دستش خارج شده و هر تجمعی به سرعت به تریبونی برای حمایت از پادشاهی مشروطه تبدیل می‌شود.

حقیقت این است که خیابان به کابوس شبانه علی خامنه‌ای تبدیل شده و رژیم برای بقا، راهی جز فلج کردن عمدی زیست روزمره ملت نمی‌بیند؛ فراری که با توجه به فراخوان‌های گسترده، فرجامی جز شکست نخواهد داشت. تاریخ ثابت کرده که هیچ مستبدی نتوانسته با «تعطیل کردن کشور»، مانع از سقوط خود در برابر اراده ملت شود. امروز جمهوری اسلامی در محاصره تحریم‌ها، انزوای دیپلماتیک و خشم میلیون‌ها ایرانی قرار دارد که دیگر فریب بهانه‌های اقلیمی را نمی‌خورند. ایرانِ بیدار، مسیر خود را به سوی روشنایی یافته است و این شعله با هیچ تعطیلی و سرکوبی خاموش نخواهد شد. این نبرد نهایی، عبور از تاریکی و بازگشت به اصالت شکوه ایران است که با همت ملی در حال وقوع است.