گزارشهای تازه رسانههای اسرائیلی از اختلافنظر جدی میان حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی بر سر میزان کمکهای مالی، بار دیگر ابعاد پنهان حمایتهای پرهزینه تهران از نیروهای نیابتی خود در منطقه را آشکار کرده است، حمایتی که در شرایط بحرانهای عمیق اقتصادی و معیشتی در داخل ایران، با انتقادهای فزایندهای روبهرو شده است.
بر اساس گزارش شبکه اسرائیلی «کان»، مقامات ارشد حزبالله لبنان در مذاکرات اخیر با فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران، خواستار افزایش کمک مالی جمهوری اسلامی تا حدود دو میلیارد دلار در سال شدهاند. با این حال، دولت جمهوری اسلامی تنها با پرداخت رقمی نزدیک به یک میلیارد دلار به این گروه موافقت کرده است، رقمی که به گفته رهبران حزبالله، برای بازسازی توان نظامی از دسترفته این گروه در جنگ اخیر با اسرائیل کافی نیست.
روی کایس، خبرنگار امور جهان عرب در شبکه کان، گزارش داده است که اگرچه کمکهای تهران بهطور منظم پرداخت میشود، اما حجم خسارتهایی که اسرائیل به زرادخانه حزبالله وارد کرده، بسیار گستردهتر از آن است که با این سطح از حمایت جبران شود. به گفته او، جمهوری اسلامی طی یک سال گذشته صدها میلیون دلار به حزبالله منتقل کرده تا این گروه بتواند خود را پس از جنگ بازسازی کند.
این گزارشها حاکی است حزبالله در جریان جنگ اخیر، بخش قابلتوجهی از تسلیحات و تجهیزات نظامی خود را که طی حدود دو دهه انباشته شده بود، از دست داده است. جایگزینی این حجم از تسلیحات، نیازمند منابع مالی عظیمی است و همین مسئله به عامل اصلی نارضایتی رهبران حزبالله از سطح حمایت مالی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
شبکه کان همچنین گزارش داده است که جمهوری اسلامی طی پنج ماه گذشته، بهرغم تحریمهای گسترده و فشارهای اقتصادی داخلی، حدود یک میلیارد دلار از طریق مسیرهای قاچاق در شمال عراق، سوریه و ترکیه به حزبالله منتقل کرده است. این کمکها عمدتاً بهصورت نقدی انجام شده و سپس از طریق شبکههای مالی و صرافیها وارد چرخه بانکی لبنان شدهاند.
با وجود شرایط بحرانی اقتصاد لبنان، حقوق ماهانه اعضای فعال حزبالله همچنان بر اساس استانداردهای این کشور بالا محسوب میشود. بر اساس این گزارش، نه حقوق نیروها، نه جذب نیروی انسانی و نه آموزش یگانهای زمینی حزبالله دچار اختلال جدی نشده است. حتی تأمین تسلیحات نیز ادامه دارد، هرچند حزبالله برای خرید سلاح، بهجای اتکا به دولت سوریه، به قبایل مسلح در سوریه روی آورده است.
در همین حال، گزارشها نشان میدهد دولت جمهوری اسلامی پس از وارد آمدن ضربات سنگین اسرائیل به حزبالله و برقراری آتشبس میان لبنان و اسرائیل، تلاش کرده است با ارسال کمکهای مالی، نهتنها توان نظامی، بلکه پایگاه اجتماعی و نفوذ سیاسی این گروه در لبنان را احیا کند، اقدامی که از نگاه منتقدان، بیانگر اولویت دادن به نیروهای نیابتی حتی به بهای تشدید نارضایتیهای داخلی در ایران است.
این سیاستها در شرایطی دنبال میشود که مردم ایران با تورم بالا، بحران آب، خاموشیهای مداوم برق و آلودگی شدید هوا دستوپنجه نرم میکنند. در چنین وضعیتی، گزارشها درباره انتقال میلیاردها دلار منابع کشور به گروههای شبهنظامی منطقه، بار دیگر پرسشهای جدی درباره اولویتهای اقتصادی و سیاسی دولت جمهوری اسلامی را مطرح کرده است.
مقامهای آمریکایی نیز نسبت به این روند هشدار دادهاند. جان هرلی، مقام ارشد تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا، اعلام کرده است واشینگتن به دنبال فشار بر دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله و قطع کانالهای تأمین مالی این گروه از سوی جمهوری اسلامی است. او تاکید کرده که تهران با وجود تحریمهای گسترده، موفق شده امسال حدود یک میلیارد دلار به حزبالله منتقل کند.
جمهوری اسلامی از دهه ۱۹۸۰ میلادی حمایت مالی از حزبالله را آغاز کرده است، حمایتی که این گروه را به یکی از بازیگران اصلی نظامی و سیاسی لبنان تبدیل کرده، اما در عین حال وابستگی شدید آن را به منابع مالی تهران تثبیت کرده است. وابستگیای که اکنون، حتی با وجود انتقال صدها میلیون دلار، به نارضایتی آشکار رهبران حزبالله انجامیده و شکافهایی تازه را در روابط مالی میان تهران و اصلیترین نیروی نیابتیاش نمایان کرده است.
در داخل ایران، این سیاستها با واکنش منفی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی روبهرو شده است؛ مردمی که سالهاست با شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» مخالفت خود را با هزینه شدن منابع کشور در خارج از مرزها اعلام میکنند و میپرسند چگونه دولت جمهوری اسلامی توان تأمین میلیاردها دلار برای گروههای مسلح منطقه را دارد، اما در پاسخ به نیازهای اولیه شهروندان خود ناتوان است.
این بحران بودجه در حزبالله و اصرار تهران بر ادامه حمایت مالی، نشاندهنده شروع دورانی جدید از چالشهای ساختاری در شبکه نیروهای نیابتی است. از یک سو، مقامات حزبالله با وجود دریافت مبالغ نجومی همچنان شاکی و ناراضی هستند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی با نادیده گرفتن بحرانهای داخلی نظیر کمبود دارو، ناترازی آب و خاموشیهای مداوم، اولویت خود را بر بقای نظامی این گروه متمرکز کرده است. برای مردم ایران، این پرسش بیپاسخ مانده است که چگونه حکومت در میان بحرانهای معیشتی، همچنان میلیاردها دلار نقد را به خارج از مرزها ارسال میکند در حالی که بخش بزرگی از جامعه برای نیازهای اولیه خود در رنج به سر میبرد. این پارادوکس رفتاری، در کنار فشارهای بینالمللی برای خلع سلاح حزبالله، آینده این ائتلاف نظامی و مالی را در هالهای از ابهام قرار داده است.
