اعتراف عراقچی به فروپاشی دژ هسته‌ای؛ دیپلماسی تهدید در بن‌بست بازدارندگی

در حالی که تنش‌های اتمی میان تهران و غرب به نقطه عطف و سرنوشت‌سازی رسیده است، اظهارات اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در گفتگو با شبکه الجزیره، فصل جدیدی از واقعیت‌های نظامی و امنیتی حکومت را گشوده است. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با صراحتی که پیش از این هرگز در کلام مقامات ارشد دیده نمی‌شد، به موفقیت‌آمیز بودن حملات هوایی ایالات متحده به حساس‌ترین تأسیسات هسته‌ای اذعان کرد. او با تایید «آسیب‌های جدی» و نابودی بخش وسیعی از تجهیزات گران‌قیمت در جریان جنگ ۱۲ روزه، عملاً برتری پدافندی و ادعاهای همیشگی درباره نفوذناپذیری سایت‌های اتمی را زیر سوال برد. این اعتراف صریح نشان می‌دهد که برخلاف بیانیه‌های رسمی و تبلیغات گسترده رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی، ضربات وارده به زیرساخت‌های هسته‌ای به قدری عمیق و کاری بوده که دیگر پنهان کردن آن در فضای دیپلماتیک و افکار عمومی ممکن نیست.

به باور ناظران سیاسی، تاکید مکرر عباس عراقچی بر این موضوع که «دانش هسته‌ای بومی است و با بمب از بین نمی‌رود»، بیش از آنکه یک گزاره فنی یا علمی باشد، یک تلاش سیاسی برای حفظ پرستیژ آسیب‌دیده جمهوری اسلامی در برابر فشارهای بین‌المللی است. کارشناسان معتقدند دانش هسته‌ای بدون زیرساخت‌های فیزیکی، سانتریفیوژهای نسل جدید و سایت‌های فوق‌امنیتی، تنها به یک دانش تئوریک در ذهن متخصصان تبدیل می‌شود که در کوتاه‌مدت هیچ قدرت بازدارندگی عملی نخواهد داشت. واقعیت این است که وقتی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از تداوم ممنوعیت دسترسی بازرسان به سایت‌های کلیدی نظیر نطنز، فردو و اصفهان سخن می‌گوید، عمق ویرانی‌ها و هراس جمهوری اسلامی از افشای میزان واقعی خسارات به وضوح نمایان می‌شود. این پنهان‌کاری مداوم، در کنار قطعنامه اخیر شورای حکام که جمهوری اسلامی را ملزم به گزارش فوری از وضعیت سایت‌های آسیب‌دیده کرده، حکومت را در یک بن‌بست حقوقی قرار داده که خروجی آن چیزی جز انزوای بیشتر نخواهد بود.

در لایه دیگری از این مصاحبه مشروح، هجمه سنگین و بی‌سابقه به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و متهم کردن بازرسان به جاسوسی برای اسرائیل و آمریکا، نشان‌دهنده تغییر فاز جمهوری اسلامی از «تعامل مشروط» به «تقابل مطلق» است. تحلیلگران بر این باورند که این اتهام‌زنی‌ها، زمینه‌سازی سیاسی برای قطع کامل همکاری‌ها و خروج احتمالی از پیمان‌های نظارتی است. وزیر خارجه جمهوری اسلامی مدعی است که اطلاعات آژانس منجر به شناسایی نقاط دقیق برای حملات هوایی شده است، اما کارشناسان امنیتی این ادعا را نوعی فرافکنی برای پوشاندن حفره‌های اطلاعاتی عمیق و نفوذ گسترده در بدنه نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی می‌دانند. تهدیدهایی که در ماه‌های اخیر علیه شخص گروسی در رسانه‌های تندرو نظیر روزنامه کیهان مطرح شده و او را «عامل موساد» نامیده‌اند، نشان می‌دهد که فضای دیپلماسی هسته‌ای به کلی مسموم شده و جای خود را به زبان ارعاب داده است؛ امری که اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی را بیش از پیش مخدوش می‌کند.

بخش جنجالی و نگران‌کننده دیگر این اظهارات، تهدید مستقیم و رسمی پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاک کشورهای منطقه است. عباس عراقچی با تاکید بر اینکه در صورت حمله مجدد واشینگتن، این پایگاه‌ها در هر کشوری که باشند هدف قرار خواهند گرفت، عملاً ثبات و امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس را به گروگان گرفته است. اگرچه وزیر خارجه جمهوری اسلامی مدعی است که با کشورهای همسایه نظیر قطر مشکلی ندارد، اما به نظر کارشناسان، شلیک موشک به سمت پایگاه‌های میزبان، به معنای نقض صریح حاکمیت ملی این کشورها و کشاندن آگاهانه آن‌ها به یک نبرد ویرانگر منطقه‌ای است. این استراتژی تهاجمی، جمهوری اسلامی را به عنوان بازیگری معرفی می‌کند که برای بقای پروژه‌های جنجالی خود، حاضر است هزینه‌های سنگین امنیتی را به همسایگانش تحمیل کند و کل خاورمیانه را در آستانه یک انفجار بزرگ قرار دهد. این رویکرد، در حقیقت نوعی فرار به جلو برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی‌های دفاعی در داخل خاک خود است.

تناقض در گفتار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی زمانی به اوج می‌رسد که عباس عراقچی از یک سو به دونالد ترامپ پیشنهاد بازگشت به میز مذاکره را می‌دهد و از سوی دیگر، هرگونه گفتگو با آمریکا را طبق فرامین علی خامنه‌ای، «بن‌بست محض» و غیرقابل اعتماد می‌خواند. این دوگانگی رفتاری نشان‌دهنده یک سردرگمی استراتژیک در هسته سخت قدرت جمهوری اسلامی است که میان هراس از حملات نظامی آینده و اصرار بر مواضع ایدئولوژیک گرفتار شده است. از نگاه ناظران بین‌المللی، جمهوری اسلامی در حالی از شانس ترامپ برای جایزه صلح نوبل سخن می‌گوید که همزمان با تهدیدات نظامی علیه پایگاه‌های آمریکا، عملاً تمام پل‌های بازگشت به دیپلماسی صادقانه را تخریب کرده است. هشدار صریح رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر نابودی مجدد تاسیسات در صورت تلاش برای احیای برنامه هسته‌ای، جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار داده که گزینه‌هایش به شدت محدود و خطرناک شده است.

بررسی دقیق‌تر محتوای این مصاحبه نشان می‌دهد که روایت‌های رسمی جمهوری اسلامی درباره «انسجام ملی» و «پیروزی در میدان نبرد»، با واقعیت‌های موجود در بطن جامعه و وضعیت زیرساخت‌های آسیب‌دیده تضاد فاحشی دارد. حاکمیت می‌کوشد با ارائه تصویری مقتدر از یک شکست نظامی واضح، مانع از ریزش بدنه هوادار خود شود، اما حقیقت میدانی یعنی از دست رفتن فرماندهان ارشد و تخریب سایت‌های راهبردی، داستانی متفاوت را روایت می‌کند. به نظر کارشناسان، ادعای عباس عراقچی مبنی بر اینکه توافق قاهره دیگر کارایی ندارد، نشانه‌ای از سرخوردگی جمهوری اسلامی از عدم موفقیت در جلب امتیازات بین‌المللی پس از پایان نبرد ۱۲ روزه است. این تغییر رویکرد و تهدید به تجدیدنظر در همکاری با آژانس، خطر فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تمامی تحریم‌های بین‌المللی سازمان ملل را به شدت افزایش داده و اقتصاد در حال احتضار ایران را با چالش‌های مرگباری روبرو خواهد کرد که جمهوری اسلامی توان مقابله با آن‌ها را ندارد.

در نهایت، تکیه بر واژه «جنگ روانی» برای توصیف تهدیدات اسرائیل و آمریکا، نوعی فرار از پذیرش واقعیت‌های نوین توازن قوا در منطقه پس از شکست‌های اخیر جمهوری اسلامی است. وقتی وزیر خارجه احتمال وقوع جنگ را دائمی و همیشگی می‌داند، در واقع به شکست دیپلماسی جمهوری اسلامی در تأمین امنیت پایدار برای شهروندان اعتراف کرده است. تاریخ هسته‌ای دو دهه اخیر نشان داده که هر بار جمهوری اسلامی مسیر تقابل با آژانس و تهدید همسایگان را در پیش گرفته، نه تنها به دانش پایدار دست نیافته، بلکه میلیاردها دلار سرمایه ملی را هزینه پروژه‌هایی کرده که اکنون ویرانه‌های آن مایه اعتراف مقامات شده است. اکنون با نزدیک شدن به سال ۲۰۲۶ و افزایش احتمال حملات نظامی پیش‌دستانه اسرائیل، جمهوری اسلامی در وضعیتی قرار گرفته که نه تهدید پایگاه‌های منطقه و نه اخراج بازرسان، نمی‌تواند مانع از تبعات قمار بزرگی شود که با سرنوشت یک ملت انجام داده است. اصرار بر این مسیر تهاجمی، تنها به معنای تسریع در رسیدن به لحظه برخوردی است که می‌تواند فراتر از تجهیزات، اعتبار و بقای استراتژیک جمهوری اسلامی را با چالشی بی‌مانند و موجودیتی روبرو سازد.