احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاحطلب که چند سالی را در زندان به سر برده است در گفتگوی مطبوعاتی به بررسی تحلیلی چپ های خط امامی و موضع اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری پرداخت .
وی در خصوص تعریف اصلاح طلبان از اصلاحات و اینکه کدام ایدئولوژی فکری را دنبال می كنند گفت اصلاحطلبان طيف بسیار متنوعى هستند که هر کدام تعریف به خصوصی از اصلاحات دارند و هر کدام ایدئولوژی خاص خودشان را دنبال میکنند ایدئولوژی مشترک بین آنها وجود ندارد جز اینکه میخواهند در یک روند تدریجی سیستم سیاسی را با دموکراسی آشتی دهند .وی گفت اصلاحطلبان خاستگاه شان جریان چپ دهه شصت است که به اقتصاد سوسیالیستی و دخالت دولت در اقتصاد باور داشتند البته این طرز تفکر در مورد اکثر جهان سومی ها مورد قبول نیروهای مترقی و پیشگام بود اما به تدریج گرایش جهانى به اقتصادهای باز و آزاد به وجود آمد اصلاح طلبان نیز وقتی در سال ۷۶ دوباره به قدرت بازگشتند دیدگاهشان عوض شده بود و به دنبال یک دولت حداقلی با دخالت کم و تقویت بخش خصوصی بودند که این هم به طور کامل مشخص نشده که چهارچوب و ابعادش چگونه خواهد بود.
وی در خصوص اصلاح طلبان که از سال ۵۷ تا کنون همواره نگاه خود را درباره موضوعات تکامل بخشیدند و از بسیاری از کنش های دهه ى ٦٠ خود یا گذر کردند یا قبول ندارند و اصولگرایان هم از همین گزاره بر علیه آنها استفاده کردند حال نیروهای کنونی اصلاح طلبان را باید جدا از نیروهای خط امامی بدانیم یا خیر گفت : چیزی که اصولگرایان به عنوان ارزشهای انقلاب مطرح میکنند همان چیزی بود که در دهه شصت نیروهای چپ که بعدها اصلاح طلب شدند از آن حمایت میکردند آن موقع هم این اصولگرایان تقریباً مخالف تمام این حرفها بودند و علاقه به صدور انقلاب نداشتند با دخالت دولت در اقتصاد شديداً مخالفت می کردند و خیلی هم ضدآمریکایی نبودند این دو جناح از نظر سیاسی حدوداً جایشان را به یکدیگر دادند ،بنابراین اصولگرایان با آن سابقه ى درخشان اساساً در موقعیتى نیستند که بحث از ارزشهایی به میان بیاورند که خودشان آن موقع با آن موافق نبودند این رفتار جدیدی از طرف اصلاحطلبان است به این معنا که اصولگرایان یک پایگاه اجتماعی تندرو برای خودشان درست کردند از این حرفها دم زدند وگرنه همه از دهه ۶۰ عبور کردند و بازگشت به آن دوره امکان پذیر نیست .
وی در خصوص اینکه آیا اصلاحطلبان با آقای هاشمی در یک تضاد های ایدئولوژیک بودند گفت : آقای هاشمی که سر کار آمد برای تشنج زدایی با آمریکا و ایجاد تغییرات ساختاری در اقتصاد و تبدیل آن به اقتصادآزاد را داشت دقیقا همان زمانی که هنوز جناح چپ به اقتصاد دولتی و مقابله با آمریکا اعتقاد داشت پس نوعی تضاد ایدئولوژیک بینشان پیش آمد هاشمی چون با افکار آنها همراهی نکرد و در عین حال چپ ها را مخل برنامههایش میدانست برای حذف چپ ها با جناح راست ائتلاف کرد و موفق شد پس ابتدا این داستان به یک تعارض ایدئولوژی بر می گشت اما به مرور زمان هاشمی با جناح راست مشکل شدید پیدا کرد و آنها که ایدئولوژی های دهه ۶۰ را در خودشان بازتولید می کردند هاشمی را متهم به عادیسازی روابط با غرب و خروج از ارزشهای انقلاب کردند بنابراین هاشمی در دورهای بین این دو جریان قرار گرفت و كم كم گرایشی به جناح چپ پیدا کردو در آن زمان که دولت اصلاح طلب شد از شعارهای قبلی دور شدند و به دیدگاههای هاشمی نزدیک شدند در حوزه دموکراسی با هاشمی مشکلاتی داشتند که در روند تحول اوضاع روال فراز و نشیب داری بینشان پیش آمد نهایتاً اصلاحطلبان و هاشمی بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد به هم رسیدند و در یک جناح قرار گرفتند .
وى در خصوص اینکه اصلاحطلبان در دهه ۶۰ در باره سیاست نگاه بستهای داشتند یا در ماجرای تسخیر سفارت از مواضع خود ابراز پشیمانی کردند و اینکه آیا این تحول در سیاست و قرائت از تاریخ را باید تكامل فكرى در نظر گرفت یا شکست گفت : این تجديد نظر اصلاحطلبان درباره رفتارهای گذشتهشان امری مثبت است نوعی تحول فکری است ربطی به شکست ندارد آن سیاستها البته با شکست مواجه شده اما همین که اصلاحطلبان برآنها برخلاف جناح مخالف شان اصرار نمی کنند نوعى پیشرفت محسوب می شود و ارتباطی به شکست ندارد . وی در خصوص اینکه رابطه اصلاحطلبان با طبقه فرودست در این سالها دستخوش چه تغییری شده و اصلاحطلبان نسبت خود را با طبقه فرودست چگونه تعریف می کنند گفت : وقتی گروهى شعار دموکراسی را به عنوان مسئله اول و اولویت اول خودشان مطرح می کند طبیعتاً پایگاه اجتماعی اش هم طبقه میانه قرار میگیرد چون این طبقه است که معمولاً نیروی حامل دموکراسى است و برایش در صحنه حاضر میشود اما یک گروه سیاسی نباید به یک طبقه خاص توجه کند و باید نگاه فرا طبقاتی داشته باشد و منافع تمام کشور را به عنوان کل ملت ایران تامین کند
. وی در خصوص اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ و اینکه اصلاحطلبان در مقطع کنونی با توجه به شرایط روز برای جلب نظر عموم مردم چه باید بکند گفت : اصلاحطلبان به علت حمایت از آقای روحانی و نداشتن چشم اندازی درست درباره مشکلاتی که دولت دوم با آن روبرو شد فعلاً توان تأثیرگذاری عمده را از دست داده اعتبارشان را بین طبقات مختلف از دست داده و در شرایط حاضر کار خاصی نمی توانند بکنند و به نظر من باید مقداری از قدرت سیاسی کناره بگیرند و موقعیت خودشان را در متن اجتماع تقویت کنند و خودشان را به روز کنند و برنامههای ملی برای همه طبقات داشته باشند که این زمان بر هست اما این که یک دفعه بخواهند کاری کنند که همه چیز سر جای اولش برگردد فعلا امکانپذیر نیست و این مسئله نیز وضعیت را بدتر می كند این به این معنی است که حضور در انتخابات و دادن شعارهای رادیکال کمک خاصی به اصلاحطلبان نمیکند ممکن است تصمیمات غلط بگيرند و زمان را از دست بدهند.