افزایش قیمت بنزین و فروپاشی ارزش پول ملی، فشار مضاعف بر سفره مردم؛ اقتصاد ایران در آستانه انفجار تورمی

بازار ارز تهران این روزها شاهد فروپاشی تمام‌عیار ارزش پول ملی است، به طوری که نرخ برابری دلار در برابر ریال به رقم باورنکردنی یک میلیون و ۳۲۰ هزار ریال رسیده است. این سقوط آزاد تنها در عرض دو هفته رخ داد، یعنی زمانی که ریال مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار ریالی را پشت سر گذاشته بود و حالا با شتابی نگران‌کننده، رکوردهای تاریخی را یکی پس از دیگری جابه‌جا می‌کند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده توسط منابع معتبری همچون خبرگزاری آسوشیتدپرس، معامله‌گران در میدان فردوسی با هراسی آشکار، هر لحظه شاهد لاغرتر شدن دارایی‌های مردم در برابر ارزهای خارجی هستند و این روند نزولی از ابتدای دسامبر تاکنون هیچ نشانه‌ای از توقف نداشته است.

در همین شرایط بحرانی، تصمیم دولت برای دستکاری در قیمت سوخت، مانند پاشیدن بنزین روی آتش خشم و نگرانی عمومی عمل کرده است. معرفی سقف قیمتی جدید برای بنزین، در واقع نخستین حرکت جدی حاکمیت در تغییر نظام یارانه‌ای سوخت از سال ۲۰۱۹ تاکنون محسوب می‌شود. همگان به یاد دارند که در سال ۹۸، اقدام مشابهی منجر به اعتراضات خونین سراسری شد که طبق آمارهای موجود، صدها کشته بر جای گذاشت. اگرچه دولت سعی دارد با حفظ سهمیه ۶۰ لیتری ۱۵۰۰ تومانی و ۱۰۰ لیتری ۳۰۰۰ تومانی، فضا را آرام نشان دهد، اما واقعی شدن نرخ برای مصارف مازاد که حالا به بیش از سه برابر قیمت یارانه‌ای رسیده، پیامی روشن برای بازار دارد: دوران سوخت ارزان به پایان رسیده و این یعنی هزینه‌های حمل‌ونقل و تولید به زودی جهشی بزرگ را تجربه خواهند کرد.

ارتباط مستقیم میان سقوط ریال و افزایش قیمت سوخت، یک چرخه ویرانگر برای معیشت خانوارها ایجاد کرده است. وقتی پول ملی ارزش خود را از دست می‌دهد، هزینه واردات کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید به شدت بالا می‌رود و در عین حال، گران شدن بنزین به عنوان یک کالای استراتژیک، قیمت تمام‌شده هر قرص نان یا هر کیلو برنج و گوشت را افزایش می‌دهد. سفره‌های مردم ایران که پیش از این هم تحت فشار تورم مزمن کوچک شده بود، اکنون با تهدیدی جدی‌تر روبرو است. اقتصاددانان هشدار می‌دهند که این همزمانی سقوط ارز و گرانی سوخت، می‌تواند جامعه را به سمت یک بحران اجتماعی غیرقابل کنترل سوق دهد، چرا که قدرت خرید عمومی عملاً به صفر نزدیک شده است.

در لایه سیاسی و بین‌المللی، اوضاع حتی تیره‌تر به نظر می‌رسد. بن‌بست کامل در مسیر دیپلماسی هسته‌ای و توقف هرگونه گفتگو میان تهران و واشینگتن، امیدها برای گشایش اقتصادی را به کلی از بین برده است. سایه سنگین درگیری‌های نظامی احتمالی میان ایران و اسرائیل، پس از تنش‌های اخیر در ماه ژوئن، فضای نااطمینانی را به اوج خود رسانده است. شهروندان با نگرانی به اخبار نگاه می‌کنند و از این هراس دارند که مبادا پای ایالات متحده به یک جنگ مستقیم باز شود. این ترس عمومی، تقاضا برای خرید دلار و خروج سرمایه را افزایش داده و خود به عاملی برای کاهش بیشتر ارزش ریال تبدیل شده است.

بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و احیای سیاست «فشار حداکثری»، ضربه نهایی را به پیکر رنجور اقتصاد ایران وارد کرد. تحریم‌های جدید علیه بخش مالی و صادرات نفت، گلوگاه‌های درآمدی کشور را هدف گرفته و حتی فروش نفت با تخفیف به چین را هم تحت فشار قرار داده است. از سوی دیگر، فعال شدن مکانیسم «اسنپ‌بک» در شورای امنیت سازمان ملل و بازگشت خودکار تحریم‌های بین‌المللی، ضربه روانی خردکننده‌ای به بازار وارد کرد. واشینگتن با هدف قرار دادن شرکت‌های دخیل در تجارت انرژی ایران، سعی دارد آخرین منافذ تنفسی اقتصاد را مسدود کند. مقایسه ساده نرخ ۳۲ هزار ریالی دلار در زمان توافق برجام با نرخ فعلی که از یک میلیون و ۳۰۰ هزار ریال عبور کرده، به خوبی نشان‌دهنده عمق فاجعه‌ای است که تحریم‌ها در کنار ناکارآمدی داخلی رقم زده‌اند.

اکنون ایران در وضعیتی قرار دارد که هرگونه راهکار اقتصادی، بدون حل‌وفصل تنش‌های سیاسی، بی‌اثر به نظر می‌رسد. برای مردم عادی، این اعداد و ارقام تنها آمار نیستند، بلکه به معنای حذف تدریجی پروتئین از سبد غذایی، ناتوانی در تامین مسکن و ناامیدی مطلق از آینده است. تداوم این وضعیت و اصرار بر سیاست‌های تنش‌زا در سطح بین‌المللی، در کنار جراحی‌های اقتصادی پرخطر در داخل، ایران را در موقعیتی قرار داده که کوچک‌ترین جرقه می‌تواند منجر به انفجاری بزرگ در سطح جامعه شود. واقعیت این است که در سایه تحریم و بن‌بست سیاسی، سقوط ریال دیگر فقط یک مسئله مالی نیست، بلکه به یک بحران موجودیتی برای کل ساختار اقتصادی کشور بدل گشته است.