گزارشهای دریافتی از منابع اطلاعاتی غربی و اسرائیلی حکایت از شکلگیری یک تنش بیسابقه در فضای امنیتی منطقه دارد. بر اساس گزارش رسانه اکسیوس، دولت اسرائیل با ارسال هشداری فوری به واشینگتن، رزمایشهای اخیر موشکی و پهپادی سپاه پاسداران در خلیجفارس و دریای عمان را نه یک تمرین نظامی معمولی، بلکه «پوششی برای تدارک یک حمله غافلگیرکننده» علیه خاک خود توصیف کرده است. نهادهای اطلاعاتی اروپا و موساد، تحرکاتی فراتر از الگوهای معمول را در یگانهای نیروی هوافضای سپاه شناسایی کردهاند که شامل جابهجاییهای گسترده در بخش پدافند هوایی و سایتهای موشکی است. هرچند برآوردهای فعلی احتمال وقوع حمله را کمتر از ۵۰ درصد تخمین میزنند، اما ایال زمیر، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، در گفتگو با فرمانده سنتکام تاکید کرده است که به دلیل تجربه حمله هفتم اکتبر، آستانه پذیرش ریسک در ارتش اسرائیل به شدت کاهش یافته و هیچ جابهجایی نظامی در ایران نادیده گرفته نخواهد شد.
در جبهه مقابل، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در حالی که برای رایزنی به مسکو سفر کرده، اعلام کرد که تهران احتمال وقوع یک حمله جدید را رد نمیکند و برای هر سناریویی آمادگی کامل دارد. این اظهارات در تناقض آشکار با ادعاهای پیشین مقامات نظامی مبنی بر «نمایشی» بودن تهدیدات اسرائیل قرار دارد. عراقچی در حالی از جبران خسارتهای جنگ ۱۲روزه سخن میگوید که گزارشهای اطلاعاتی اسرائیل نشان میدهد توان موشکی ایران پس از آن نبرد از ۳ هزار فروند به ۱۵۰۰ فروند کاهش یافته و نیمی از پرتابگرهای سپاه از رده خارج شدهاند. این تلاش برای بازسازی سریع زیرساختهای نظامی، اکنون به اصلیترین نگرانی تلآویو تبدیل شده است؛ به طوری که ارتش اسرائیل بازسازی سایتهای تولید موشکهای بالستیک و ترمیم سامانههای پدافندی را تهدیدی فوریتر از بازسازی تاسیسات غنیسازی اورانیوم قلمداد میکند.
در کنار این آرایش جنگی، بنبست دیپلماتیک میان تهران و واشینگتن وارد فاز جدیدی شده است. عباس عراقچی رسماً تایید کرد که تماسهای مستقیم با استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ، از چند ماه پیش متوقف شده است. این توقف مذاکرات نشاندهنده شکست تلاشهای میانجیگرانه برای دستیابی به یک توافق اولیه است. واشینگتن با تاکید بر شروط سهگانه خود یعنی انحلال نیروهای نیابتی، توقف کامل غنیسازی و محدود شدن برنامه موشکی، عملاً راه را بر مانورهای دیپلماتیک تهران بسته است. عراقچی با متهم کردن کشورهای غربی به «دیکته کردن» خواستهها، مدعی شد که ایدههای تهران برای حل مسئله «اسنپبک» در سازمان ملل رد شده و دیگر دلیلی برای ادامه این گفتگوهای بیحاصل نمیبیند؛ بنبستی که خطر «اشتباه محاسباتی» و وقوع یک جنگ پیشدستانه را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است.
چالشهای جمهوری اسلامی تنها به بنبست سیاسی محدود نمیشود، بلکه در حوزه بازرسیهای بینالمللی نیز بحرانی جدی شکل گرفته است. در حالی که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تهران را ملزم به گزارشدهی فوری درباره سایتهای آسیبدیده کرده، مقامات ایران با ادعای «خطر تشعشعات» و «ناامنی تاسیسات»، مانع ورود بازرسان میشوند؛ ادعایی که رافائل گروسی آن را زیر سوال برده و تصمیمی یکجانبه و غیرقانونی خوانده است. خودداری آژانس از محکوم کردن حمله به تاسیسات اتمی، از سوی عراقچی «تاسفبار» توصیف شده، اما تحلیلگران این رویکرد تهران را تلاشی برای پنهان کردن ابعاد واقعی خسارات و یا مخفیسازی فعالیتهای جدید در زیرزمینهای بمبارانشده ارزیابی میکنند.
سایه سنگین این تحرکات نظامی و بنبستهای اتمی، قرار است در هفتههای آینده به میز مذاکره نتانیاهو و ترامپ در فلوریدا کشیده شود. نخستوزیر اسرائیل قصد دارد با ارائه نقشههای دقیق از تلاشهای جمهوری اسلامی برای احیای توان موشکی بالستیک، واشینگتن را برای انجام یک حمله مشترک یا دستکم حمایت از عملیات احتمالی اسرائیل در سال ۲۰۲۶ متقاعد کند. در حالی که ترامپ همچنان بر اولویت توافق هستهای تاکید دارد، اسرائیل اصرار میورزد که ترمیم سامانههای پدافندی ایران، پنجره فرصت برای هرگونه اقدام نظامی را در آینده نزدیک خواهد بست. این تضاد منافع و فشارهای اطلاعاتی، منطقه را در وضعیتی قرار داده که کوچکترین خطای نظامی در رزمایشهای جاری، میتواند جرقهای برای آغاز یک تقابل تمامعیار باشد که هیچیک از طرفین مسئولیت شروع آن را بر عهده نخواهند گرفت.
در این میان، آنچه بیش از پیش خودنمایی میکند، شکاف عمیق میان شعارهای بازدارندگی حاکمیت و واقعیتهای میدانی است. در حالی که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از آمادگی برای دفاع سخن میگوید، آمارهای ارائهشده از سوی منابع امنیتی درباره کاهش ۵۰ درصدی توان موشکی و ناکامی در بازسازی پدافند هوایی، نشاندهنده وضعیت شکننده نیروهای مسلح در برابر حملات احتمالی است. تلاش برای استفاده از رزمایشها به عنوان اهرم فشار یا پوشش عملیاتی، بیش از آنکه نشان از اقتدار داشته باشد، به نظر میرسد راهبردی برای خرید زمان در برابر دولتی است که در تلآویو آستانه تحمل خود را به صفر رسانده و در واشینگتن، آماده بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» است. این بازی خطرناک بر لبه تیغ، تهران را در موقعیتی قرار داده که همزمان با ریزش توان نظامی و انسداد مسیر دیپلماتیک، با بحران مشروعیت در نظارتهای بینالمللی نیز دست و پنجه نرم میکند.
