«مذاکره هوشمندانه یا فریب دیپلماتیک؟»؛ ترامپ از تهران تمجید می‌کند، اما خطوط قرمز پابرجاست

در ادامه تحولات پرشتاب مربوط به مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، روز دوشنبه دوازدهم مه ۲۰۲۵، در جریان یک نشست خبری در کاخ سفید، از نحوه عملکرد هیأت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی در این دور از گفت‌وگوها ابراز رضایت کرد و گفت: «ایران هوشمندانه مذاکره می‌کند.»

ترامپ در سخنانی که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بین‌المللی داشت، تأکید کرد که ایالات متحده همچنان بر موضع خود در قبال برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی پافشاری می‌کند؛ اینکه تهران «نباید و نمی‌تواند» به سلاح هسته‌ای دست یابد. او افزود: «ما در میانه گفت‌وگو با ایران هستیم، و تا این لحظه آن‌ها بسیار معقول و منطقی عمل کرده‌اند. نمی‌خواهیم چیزی جز این که ایران کشوری باثبات و شکوفا باشد. اما آن‌ها هرگز اجازه دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را نخواهند داشت.»

اما ورای این کلمات به ظاهر دلگرم‌کننده، یک تناقض بنیادین در مواضع طرفین وجود دارد؛ نه در تاکتیک، بلکه در ذات خواسته‌های اعلام‌شده. دونالد ترامپ پیش‌تر به‌صراحت اعلام کرده بود که تنها گزینه قابل‌قبول برای ایالات متحده، *برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی* است؛ نه تعلیق موقت و نه محدودیت نسبی، بلکه توقف کامل غنی‌سازی، جمع‌آوری سانتریفیوژها و پایان همیشگی پروژه هسته‌ای.

در مقابل، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه فعلی جمهوری اسلامی، در هفته گذشته بار دیگر اعلام کرد که *غنی‌سازی در خاک ایران یک خط قرمز غیرقابل مذاکره است.* او در مصاحبه‌ای با شبکه پرس‌تی‌وی گفت: «ما هیچ‌گاه از حق غنی‌سازی اورانیوم دست نخواهیم کشید و این اصل، اساس هرگونه توافق احتمالی خواهد بود.»

این تضاد آشکار در خطوط قرمز، پرسشی جدی در ذهن ناظران سیاسی ایجاد کرده است: اگر یکی خواهان توقف کامل برنامه هسته‌ای است و دیگری بر ادامه غنی‌سازی تأکید دارد، مذاکرات درباره چیست؟ و کدام‌یک در حال فریب افکار عمومی‌ست؟

برخی تحلیل‌گران معتقدند جمهوری اسلامی بار دیگر وارد فاز «مذاکره برای مذاکره» شده است؛ راهبردی آشنا که طی دو دهه گذشته بارها برای کاستن از فشارهای خارجی، خرید زمان، و کسب امتیازهای اقتصادی به‌کار گرفته شده است — بدون آن‌که هرگز به یک توافق پایدار و قابل راستی‌آزمایی منتهی شود. از سوی دیگر، ایالات متحده نیز اگرچه موضعی سخت‌گیرانه اتخاذ کرده، اما ممکن است با هدف حفظ کانال گفت‌وگو و کنترل تنش‌های منطقه‌ای، به برخی عقب‌نشینی‌های موضعی تن داده باشد.

اما آنچه در این میان بی‌تردید است، تجربه‌ای‌ست که هم آمریکا و هم جامعه جهانی از گذشته با خود دارند: *اعتماد به وعده‌های جمهوری اسلامی بدون نظارت و راستی‌آزمایی شدید، خطری استراتژیک برای امنیت منطقه و جهان.*

ترامپ که چهار ماه پیش بار دیگر به ریاست‌جمهوری رسید، در سخنان خود هیچ نشانه‌ای از مماشات نسبت به تهران نشان نداد. او ضمن تأکید بر غیرقابل‌قبول بودن دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای، از آمادگی کشورش برای اتخاذ «هر اقدام ضروری برای دفاع از منافع جهانی» سخن گفت.

از سوی دیگر، تناقض گفتار و کردار رهبران جمهوری اسلامی بار دیگر آشکار شده است: از یک سو، اظهارات تند و ضدغربی در تریبون‌های داخلی و تأکید بر «مقاومت انقلابی»، و از سوی دیگر، شرکت فعال در میز مذاکره برای دستیابی به توافقی که بتواند اقتصاد نیمه‌فلج جمهوری اسلامی را از فروپاشی نجات دهد.

در نهایت، اگرچه دونالد ترامپ از «هوشمندی» هیأت ایرانی در روند مذاکرات اخیر سخن گفت، اما واقعیت این است که تا زمانی که تهران حاضر به پذیرش شفافیت کامل، توقف دائمی غنی‌سازی و نابودی تاسیسات مشکوک نباشد، هیچ توافقی قابل اتکا و پایدار نخواهد بود. و این بار، جامعه جهانی عزم خود را جزم کرده است که دیگر فریب تاکتیک‌های وقت‌کش جمهوری اسلامی را نخورد.