چالش دمکراسی در جمهوری اسلامی و بحران مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری

تقی آزاد ارمکی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در گفتگویی به موضوع رفتارهای انتخاباتی مردم پرداخته و کاهش مشارکت در انتخابات ۹۸ را ناشی از ان میداند که انتخاباتی دور از دموکراسی و کاملا یک جانبه بود؛ وما با یک رد صلاحیت حداکثری مواجه شدیم و این یعنی حذف رقیب؛ وقتی در جریان یک انتخابات رقیب را حذف می‌کنید این به معنای آن است که خودتان برای خودتان دارید جشن می گیرید، مثل این است که بدون داماد، عروسی برگزار شود. ارمکی در نهایت پیش‌بینی می‌کند انتخابات ریاست جمهوری با هفتاد درصد مشارکت رقم می‌خورد هر چند استناد مشخصی برای ان مطرح نمیکند .وی معتقد است اگر قرار باشد مشارکت حداکثری در انتخابات آینده شکل بگیرد نیاز به حضور همه افراد داریم.
وی میگوید ما هیچ انتخاباتی را در ایران نداشتیم که بدون عارضه پیش رفته باشد وعلی‌رغم انتخابات بسیار زیادی که داریم ولی متاسفانه رویه‌های انتخاباتی که مطلوب و مورد توافق اکثریت جامعه باشد نداریم
وی باتوجه به اینکه نمایندگان مجلس یازدهم با کمترین رای انتخا ب شده اند میگوید مجلس یازدهم کاری نمی کند و دارد همه چیز را مضمحل می‌کند به شکلی که می‌بینیم سر لایحه بودجه چنین دعوایی در کشور راه می‌اندازد وی میگوید این اساس مجلس بنیادا برطبق یک نظام کارشناسی روی کار نیامده است بلکه تنها افرادی سیاسی وارد صحنه شده‌اند تا دولت مستقر را به چالش بکشند؛ یعنی یک رئیس جمهور روی کار است و چون سال آخر ریاست جمهوری اوست باید بازنده جلوه کند؛ این نشانه همان زار زدنی است که دلیلش در بی کسی یا بی‌رقیبی است؛ وقتی شما رقیب را می زنید مجبورید به او فحاشی کنید و زمانی که فحاشی کردید خودتان فرو می ریزید و چیزی برایتان باقی نمی‌ماند.
وی میگوید فقط اگر رهبری اراده کند که مشارکت حداکثری باشد این اتفاق می‌افتد و اگر مشارکت حداکثری نباشد دعوای بین گروه‌های سیاسی دوباره اوج می‌گیرد و نتیجه آن می‌شود حذف رقیب که دراین صورت یک مشارکت حداقلی شکل می‌گیرد که در نتیجه این مشارکت یک نظام سیاسی ضعیف را شاهد خواهیم بود. وی معتقد است که این وضعییت توهم اصولگرایی و اصلاح طلبی است زیرا امروز اصولگرایی بر طبل پیروزی زده است واصلاح طلبی هم طبل شکست خود را زده است که این هر دو توهم است زیرا نه اصلاح طلبی انقدر شکست خورده و نه اصولگرایی انقدر پیروز است و هر دو اینها دچار توهم هستند و این توهم ریشه در آن فقدان بازنگریشان دارد.
وی میگوید این نظام در مرحله فروپاشی نیست، در مرحله بازنگری و بازاندیشی و تغییرات است، جامعه این را بیشتر از ما می فهمد و درک می کند. وی میگوید دلیل این امر در عقلانیتی است که در جامعه وجود دارد واین عقلانیت چه درست و چه غلط و چه اخلاقی و دینی، مردم ما را به این نتیجه رسانده است.
وی در مورد نقش انتخابات میگوید ما در ایران دو عرصه انتخابات داشتیم که می توانست نقش زایش و تغییر را بازی کند، یکی انتخاب شوراها و دیگری انتخابات ریاست جمهوری است، انتخابات مجلس انتخابات مضمحل شده است که هزار مؤلفه پنهان و آشکار دارد و اصلا از آن طریق تغییر اتفاق نمی‌افتد. مجلس هیچ وقت رأس امور نبوده است. اما انتخابات شوراها اگر خوب برگزار شود جنبه مدنی را بالا می برد و بخش مدنی را فعال می کند و آدم برای کشور تولید می کند از آن سوی دیگر بحران مشروعیت را کاهش می‌دهد و بنیان‌ها را تقویت می‌کند چون باعث می‌شود همه صنفها در انتخابات شرکت کنند و این شور اجتماعی مشارکت امکان پذیر می‌کند.
وی میگوید به همین دلیل اصولگرایی مخالف این است چون همیشه می خواهد از بالا اعمال حاکمیت کند و اصلاح طلبی هم آن را سیاسی کرده است و آدمهای مانده از مجلس را در شوراهایش گنجانده، در حالی که باید از شوراها اقدام به چهره‌سازی می‌کرد. ما در این دو انتخابات امکان تغییرات ساختاری را در نظام اجتماعی داشتیم. اگر آن اتفاق بیفتد این مضمحل و بی حاصلی حل می شود؛
وی میگوید اما اگر انتخابات بی‌حاصل شود جمهوری اسلامی به بحران می رسد؛ وی میگوید وقتی انتخابات دو قطبی می‌شود آنجا مردم بر اساس لجبازی‌هایشان به کسی که دوست ندارند رای می دهندو اگر مشارکت حداقلی باشد نظامی‌ها حتما پیروز انتخابات خواهند بود اما اگر مشارکت حداکثری باشد شانسی برای نظامیان وجود ندارد.وی میگوید وقتی مشارکت حداکثری شد آن وقت شما می توانید رئیس جمهورتان را نقد کنید. در واقع نظامی‌ها نماینده دعوا در جهان محسوب می شوند در حالی که جامعه ایرانی اهل دعوا نیست و معمولا صلح را ترجیح می‌دهد ولی اگر مشارکت حداقلی باشد نظامی‌ها برنده انتخابات هستند. به همین دلیل است که من می گویم مشارکت حداقلی خطرناک است چراکه در این صورت نظامی ها پیروز می شوند و رادیکال های راست مجلس و شوراها را می گیرند و با گفتمان درونی با خودشان حرف می زنند و جهان را نمی بینند و بعد دعوای ما با جهان شکل می گیرد.
وی معتقد است برخلاف خیلی نظرات مشروعیت نظام، کارایی آن است. برای همین است که در دنیا خیلی انتحابات برگزار نمی کنند اما کارامد و مشروع هستند، ما هر روز انتخابات برگزار می کنیم و فکر می کنیم مشروع تر می شویم درحالی که اشتباه است. مشروع به معنی کارایی است.وی میگوید دو الی سه چیز مهم است که یکی کارآمدی نظام است و یکی روابطمان با جامعه جهانی است و یکی هم سهم بری ما در اقتصاد منطقه و بین المللی است. اگر کسی بتواند از این سه عرصه یک یا دو مورد را حل کند می تواند پیروز انتخابات باشد، یا حداقل در گفتمان یک بحث جدی شکل گیرد.وی در نهایت نتیجه میگیرد که
قطعا اگر مشارکت حداکثری باشد ناجی را پیدا می کنیم. اگر مشارکت حداقلی باشد در کشور فاشیست شکل می گیرد و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قرار می گیرد.
سخنان آزاد در جاهایی دچار تناقض است وی مشخص نمیکند برمبنای چه سخنی مشارکت هفتاد درصدی شکل میگیرد انهم در موقعییتی که شورای نگهبان که عامل سردی انتخابات است تحت دستورت رهبری مسائل را به پیش میبرد و اگر رهبر در مورد مشارکت حداکثری سخن میگوید مهم اقدامات شورای نگهبان است . رهبر مایل است که مخالفین هم رای بدهند ولی نه به کاندیداهایی که مایلند بلکه به انهایی که برایشان مشخص شده است .