اسنپ‌بک در آستانه فعال شدن، خامنه‌ای در حصار توهم توطئه

روز یکشنبه ۲ شهریور برابر با ۲۴ اوت، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در مراسمی در تهران بار دیگر با زبانی ایدئولوژیک و تکراری، نزاع با ایالات متحده را «حل‌ناشدنی» توصیف کرد و تأکید نمود که جمهوری اسلامی هرگز «مطیع» آمریکا نخواهد شد. سخنانی که به‌گفته‌ی رسانه‌های بین‌المللی، نه تنها مسیر هرگونه مصالحه را مسدود می‌کند، بلکه تبعاتی سنگین بر آینده‌ی سیاسی و اقتصادی کشور خواهد داشت.

خامنه‌ای در این سخنرانی، منتقدان داخلیِ خواهان مذاکره‌ی مستقیم با واشینگتن را «ظاهربین» و «سطحی» خواند و گفت: «باطن قضیه این نیست و در سایه هدف واقعی آمریکا از دشمنی با ایران، این مسائل حل‌ناشدنی است.» او با متهم کردن ایالات متحده به تلاش برای «به زانو درآوردن و گوش به فرمان کردن ملت ایران»، این خواسته را «اهانت به ایرانیان» توصیف کرد و افزود: ملت ایران از چنین توقعی رنجیده و در برابر آن با قدرت خواهد ایستاد.

این مواضع در حالی بیان شد که عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، طی هفته‌های اخیر چند بار درباره احتمال ازسرگیری گفت‌وگوها با واشینگتن سخن گفته است. عراقچی در پانزدهم مرداد اعلام کرد که فعلاً تصمیم قطعی برای مذاکره وجود ندارد، اما پیام‌هایی رد و بدل شده و ادامهٔ گفت‌وگوها به مصالح جمهوری اسلامی بستگی دارد. او در بیست‌ونهم مرداد نیز در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایرنا تأکید کرد: «هنوز به نقطه بلوغ مذاکراتی به معنای مذاکره مؤثر با آمریکا نرسیده‌ایم.» این تناقض آشکار، چهرهٔ واقعی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد: از یک‌سو وزارت خارجه پیام مذاکره مخابره می‌کند، از سوی دیگر رهبر جمهوری اسلامی آن را «ناممکن» و «غیرعاقلانه» معرفی می‌کند.

تجربه سال‌های گذشته نیز گویای همین تناقض است. پیش از جنگ دوازده‌روزه و بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران، پنج دور گفت‌وگوی مستقیم میان تهران و واشینگتن برگزار شده بود، اما با پافشاری جمهوری اسلامی بر ادامهٔ غنی‌سازی در خاک ایران، مذاکرات به بن‌بست رسید. خامنه‌ای در آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، مذاکره با آمریکا را «غیرشرافتمندانه و غیرهوشمندانه» توصیف کرده بود و در دور نخست ریاست او شعار «نه جنگ، نه مذاکره» را مطرح ساخته بود. با این حال، حسن روحانی، رئیس‌جمهوری پیشین، در اسفند ۱۴۰۳ گفته بود که مخالفت خامنه‌ای با مذاکره همیشگی نیست و بسته به شرایط زمانی تغییر می‌کند.

زمینه‌ی این مواضع امروز نیز روشن است. پس از جنگ دوازده‌روزه ماه ژوئن و بمباران برخی تأسیسات هسته‌ای ایران، کانال‌های تماس میان تهران و واشینگتن متوقف شد؛ توقفی که هزینه‌های اقتصادی و سیاسی سنگینی بر کشور تحمیل کرد. اکنون، به‌جای باز کردن مسیر گفت‌وگو برای کاستن از این فشارها، رهبر جمهوری اسلامی آن را «حل‌ناشدنی» معرفی می‌کند و عملاً هر راهکار دیپلماتیک را بی‌اثر جلوه می‌دهد. این نه نشانه‌ی قدرت، بلکه اعتراف به ناتوانی در یافتن راه‌حل است.

خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود به مخالفان جمهوری اسلامی و به‌ویژه شاهزاده رضا پهلوی حمله کرد. او گفت: «این‌قدر متوهم و از تحقق اهداف سخیف‌شان خاطر جمع بودند که یک روز پس از شروع حمله، برای تعیین حکومت بعدی جلسه گذاشتند و پادشاه هم تعیین کردند.» او با اشاره به حضور یک ایرانی در میان آن جمع، با لحنی تحقیرآمیز افزود: «خاک بر سر آن ایرانی که علیه کشور خود و به نفع یهود، صهیونیسم و آمریکا فعالیت می‌کند.»

این حملات آشکارا متوجه شاهزاده رضا پهلوی بود که دوم تیرماه در نشست خبری پاریس اعلام کرده بود «نفس‌های جمهوری اسلامی به شماره افتاده» و فرصتی طلایی برای گذار به دوران پس از این حکومت فراهم شده است. شاهزاده رضا پهلوی در آن نشست خود را آمادهٔ رهبری دوران گذار معرفی کرده و گفته بود: «من در برابر خدا و کشورم سوگند یاد کرده‌ام که به ایران و مردم ایران پشت نکنم. من گام به پیش می‌گذارم تا این گذار ملی را رهبری کنم؛ نه برای منافع شخصی، بلکه به‌عنوان خادم ملت ایران.» او در مصاحبه‌ای با یک شبکه فرانسوی نیز بر آمادگی خود برای بازگشت به ایران تأکید کرده بود.

خامنه‌ای در ادامه‌ی سخنان یکشنبه بار دیگر با زبانی کنایه‌آمیز گفت: «یک روز پس از آغاز جنگ، گروهی از عناصر مورد تأیید آمریکا در اروپا جمع شدند تا دربارهٔ نظام سیاسی پس از جمهوری اسلامی گفت‌وگو کنند. آن‌چنان مطمئن بودند که حتی برای خود پادشاهی هم تعیین کردند.» او این اقدام را نشانهٔ توهم دشمنان توصیف کرد و هشدار داد که بدخواهان تلاش می‌کنند نه از مسیر جنگ مستقیم، بلکه از راه ایجاد شکاف و تفرقه در داخل ایران، نظام را تضعیف کنند.

در حالی که رهبر جمهوری اسلامی بر «بن‌بست» و «توطئه دشمن» تأکید می‌کند، تحولات بین‌المللی مسیر دیگری را نشان می‌دهد. فرانسه، بریتانیا و آلمان اعلام کرده‌اند که در همین هفته مذاکرات تازه‌ای برای محدودسازی برنامهٔ هسته‌ای ایران آغاز خواهند کرد. این سه کشور اروپایی هشدار داده‌اند که در صورت ادامه‌ی سرسختی تهران، مکانیسم «اسنپ‌بک» فعال خواهد شد و تحریم‌های سازمان ملل بازخواهد گشت.
این تضاد آشکار است: در تهران خامنه‌ای همه چیز را به دشمنی ذاتی نسبت می‌دهد، در اروپا اما تصمیمات عملی برای افزایش فشار بر ایران اتخاذ می‌شود.

تأکید علی خامنه‌ای بر «مطیع نشدن» شاید در ادبیات رسمی داخلی نشانهٔ اقتدار قلمداد شود، اما در عرصهٔ واقعی سیاست خارجی، معنایی جز انزوای بیشتر ندارد. هر جریان اصلاح‌طلب یا منتقدی که خواهان مذاکره‌ای شفاف و نتیجه‌محور باشد، با برچسب «سطحی‌نگر» حذف می‌شود. به این ترتیب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی نه بر اساس منافع ملی، بلکه بر پایهٔ تابوهای ایدئولوژیک شکل می‌گیرد.

از زاویه‌ای دیگر، «حل‌ناشدنی» خواندن مسئله به حکومت اجازه می‌دهد از هرگونه پاسخ‌گویی در برابر کارنامه‌ی اقتصادی و اجتماعی خود شانه خالی کند. وقتی رهبر جمهوری اسلامی می‌گوید رابطه با آمریکا ذاتاً خصمانه و بدون راه‌حل است، همه‌ی شکست‌های اقتصادی و مدیریتی به گردن دشمن خارجی انداخته می‌شود. این روایت، سپری تبلیغاتی برای حاکمیت می‌سازد، اما برای مردم معنایی جز فقر، بیکاری و ناامنی اقتصادی ندارد.

جمع‌بندی: سخنان یکشنبه ۲ شهریور برابر با ۲۴ اوت نشان داد که سیاست جمهوری اسلامی همچنان بر مدار بن‌بست و شعار می‌چرخد. حمله به منتقدان داخلی، تخطئهٔ مخالفان در خارج، و تکرار ادعاهای همیشگی علیه آمریکا همگی بخشی از خطابه‌ای بود که نه راهی برای حل بحران‌ها ارائه داد و نه پاسخی برای مشکلات واقعی جامعه. در شرایطی که تحریم‌ها هر روز فشار بیشتری بر زندگی مردم می‌آورند و صدای اپوزیسیون بلندتر می‌شود، علی خامنه‌ای همچنان به جای راه‌حل، به دشمن‌تراشی و اتهام‌زنی متوسل می‌شود. این چرخه، ایران را در تنگنای عمیق‌تری فرو برده است، چرخه‌ای که با هر تکرار، آینده کشور را مبهم‌تر و سنگین‌تر می‌کند.