در شرایطی که پرونده هستهای جمهوری اسلامی بار دیگر وارد مرحلهای پرتنش و مبهم شده، حمید رسایی، نماینده تندرو مجلس شورای اسلامی، طرحی را پیشنهاد کرده که نشان از تداخل روزافزون مسائل منطقهای با مذاکرات هستهای دارد. بر اساس این طرح، هرگونه مذاکره میان جمهوری اسلامی با ایالات متحده، سه کشور اروپایی و همچنین همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، باید مشروط به پایان جنگ و رفع محاصره نوار غزه شود.
رسایی، که سهشنبه هفتم مرداد در صحن علنی مجلس شورای اسلامی سخن میگفت، در قالب یک تذکر شفاهی از تدوین این طرح خبر داد و گفت که درخواست بررسی آن را به صورت دو فوریتی به هیئت رئیسه ارائه کرده، اما هنوز به آن رسیدگی نشده است. او ادعا کرد که این طرح در پاسخ به «جنایات» اسرائیل در غزه و «حمایت آشکار آمریکا و سه کشور اروپایی» از آن تهیه شده است.
این در حالی است که تنها یک روز پیش از اظهارات رسایی، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در اسکاتلند و در دیدار با نخستوزیر بریتانیا، کییر استارمر، صراحتاً به نقش منفی جمهوری اسلامی در مذاکرات مربوط به آتشبس در غزه اشاره کرده بود. ترامپ گفته بود: «فکر میکنم ایران در این دور از مذاکرات دخالت کرده و به حماس پیام و دستور داده است. این اصلاً خوب نیست.»
جنگ جاری در غزه که با حمله سنگین و بیسابقه حماس – گروهی که از حمایت مالی و نظامی جمهوری اسلامی برخوردار است – به خاک اسرائیل در مهرماه ۱۴۰۲ آغاز شد، همچنان ادامه دارد. در این میان، جمهوری اسلامی که در عرصه بینالمللی تحت فشارهای فزاینده برای توقف فعالیتهای مشکوک هستهای خود قرار دارد، بهنظر میرسد اکنون قصد دارد مسأله غزه را بهعنوان اهرمی جدید وارد معادلات هستهای کند؛ رویکردی که میتواند پیامدهای سنگینی برای آینده پرونده ایران در مذاکرات با غرب داشته باشد.
رسایی در سخنان خود، صراحتاً اعلام کرد: «طرحی دو فوریتی تدوین کردهام که بر اساس آن، هرگونه مذاکره با آمریکا و سه کشور اروپایی و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید مشروط به پایان محاصره غزه باشد.» او در ادامه با اشاره به پیگیریهای بینتیجهاش برای طرح این موضوع در مجلس، گفت: «هرچه پیگیری میکنم، این طرح مطرح نمیشود. اجازه دهید به صحن بیاید تا نمایندگان درباره آن تصمیم بگیرند.»
او همچنین مدعی شد که حتی درخواست پیشینش بر اساس ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس، که به موجب آن اگر ده نماینده درخواستی ارائه دهند، هیئت رئیسه باید آن را به کمیسیون مربوطه ارجاع دهد، نیز از اردیبهشتماه تاکنون نادیده گرفته شده است.
در بخشی دیگر از سخنانش، رسایی به موضوعی کاملاً متفاوت یعنی تحقیق و تفحص درباره بازار فیلترشکنها پرداخت و گفت: «ما به دنبال آن هستیم که پشت پرده گردش مالی بالا در حوزه فروش فیلترشکنها را پیگیری کنیم. متأسفانه این موضوع هم تاکنون به کمیسیون مربوطه ارجاع نشده است.»
در واکنش به تذکر رسایی، حمیدرضا حاجیبابایی، نایب رئیس مجلس و رئیس جلسه، ضمن تأیید ضرورت بررسی پیشنهادات نمایندگان، گفت: «قبول دارم که وقتی طرحی از سوی نمایندگان پیشنهاد میشود، حتماً باید در دستورکار قرار گرفته و مطرح شود. اما گاهی طرحی ارائه میشود که ممکن است مطرح شدن آن، همه سیستم کشور را درگیر کند.»
او با عباراتی مبهم و محافظهکارانه افزود: «در برخی جاها تحفظی وجود دارد که باید درباره آن بحث کرد. البته منظورم طرح شما نیست و حتماً بررسی میکنیم تا ببینیم در چه مرحلهای است.»
این اظهار نظر که بهوضوح نشان از تمایل مجلس به پرهیز از ایجاد چالش جدید در میانه فشارهای بینالمللی دارد، از وجود اختلافات و ملاحظات جدی درون ساختار قدرت جمهوری اسلامی حکایت دارد.
پیشتر نیز اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به اظهارات دونالد ترامپ درباره دخالت ایران در مذاکرات غزه، هرگونه نقشآفرینی جمهوری اسلامی را «مطلقاً بیاساس» خوانده بود. او با تأکید بر «شایستگی مذاکرهکنندگان حماس» گفته بود: «آنها نیازی به مداخله طرفهای دیگر ندارند.»
این سخنان در حالی مطرح میشود که تقریباً هیچ تردیدی در جامعه جهانی وجود ندارد که حماس بدون حمایت لجستیکی و مالی جمهوری اسلامی، نه توان آغاز جنگ را دارشت و نه ظرفیت ادامه آن را.
افزون بر این، در روزهای اخیر تهدیدهای علنی مقامهای اروپایی در مورد فعالسازی مکانیسم ماشه، بار دیگر سایه سنگین تحریمهای بینالمللی را بر سر تهران گسترده است. در واکنش به این تهدیدها، چهرههایی چون ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، از بررسی طرح خروج ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) سخن گفتهاند؛ اقدامی که اگر عملی شود، عملاً به معنای خروج کامل جمهوری اسلامی از چارچوب تعاملات بینالمللی در حوزه هستهای خواهد بود.
در چنین فضایی، طرحهایی نظیر آنچه حمید رسایی مطرح کرده، نهتنها نشانهای از انسجام سیاسی در جمهوری اسلامی نیست، بلکه بهوضوح از آشفتگی گفتمانی و فقدان یک راهبرد روشن در سیاست خارجی نظام حکایت دارد؛ نظامی که در برابر بحرانهای داخلی و خارجی، گاه به صحنهگردانی چهرههایی چون رسایی پناه میبرد، اما حتی اجازه طرح کامل پیشنهادهای آنها را نیز نمیدهد.