نامه گروسی به تهران؛ عراقچی: ان‌پی‌تی نتوانست از ما محافظت کند

در پی آتش‌بس شکننده میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در بیانیه‌ای رسمی خواستار از سرگیری فوری بازرسی‌های هسته‌ای در ایران شد؛ درخواستی که به نظر می‌رسد با بی‌پاسخ‌گذاشتن‌های پیاپی مقام‌های تهران، عملاً به بن‌بست دیپلماتیک دیگری در پرونده هسته‌ای ایران منجر خواهد شد.

گروسی در این بیانیه که روز سه‌شنبه منتشر شد، تصریح کرد: «از سرگیری همکاری با آژانس کلید موفقیت در توافق دیپلماتیک برای حل نهایی مناقشه درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران است.» او همچنین از ارسال نامه‌ای به عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی خبر داد و خواستار دیدار فوری برای احیای همکاری‌ها شد. اما پاسخ تهران، نه تنها همکاری نبود، بلکه با تصویب طرحی در مجلس، گام دیگری برای خروج از چارچوب نظارتی بین‌المللی برداشته شد.

در شرایطی که آژانس همچنان در تلاش است تا با راستی‌آزمایی اطلاعات هسته‌ای ایران، مسیر تنش‌زدایی را باز نگه دارد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اقدامی تنش‌آفرین، کلیات و جزئیات طرحی را تصویب کردند که به موجب آن، همکاری‌های ایران با آژانس به حالت تعلیق درمی‌آید. علیرضا سلیمی، سخنگوی هیأت‌رئیسه مجلس، روز چهارشنبه اعلام کرد که بازرسان آژانس دیگر حق ورود به ایران را ندارند، مگر آنکه امنیت تأسیسات هسته‌ای و فعالیت‌های ادعایی صلح‌آمیز جمهوری اسلامی، به تأیید شورای عالی امنیت ملی برسد.

این در حالی‌ست که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده، بازرسان این نهاد در زمان حملات اسرائیل در ایران حضور داشته‌اند و اکنون آماده‌اند تا به تأسیسات بازگردند و موجودی مواد هسته‌ای را بررسی کنند. از جمله مهم‌ترین این مواد، بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده تا سطح ۶۰ درصد است که تهران مدعی شده برای محافظت در برابر حملات آمریکا و اسرائیل، به مکانی دیگر منتقل شده است. اما این ادعا، همانند بسیاری دیگر از بیانیه‌های رسمی جمهوری اسلامی، بدون ارائه شواهد یا امکان راستی‌آزمایی بیان شده است.

آخرین حضور رسمی بازرسان آژانس در سایت‌های هسته‌ای ایران، تنها چند روز پیش از آغاز حملات هوایی اسرائیل در ۱۳ ژوئن بود؛ حملاتی که به‌گفته تحلیل‌گران غربی، برخی تأسیسات کلیدی غنی‌سازی را هدف قرار داد. با این حال، میزان خسارات واردشده هنوز به‌طور رسمی مشخص نیست و تهران نیز درباره آن سکوت کرده است.

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به تحولات اخیر، ضمن تأکید بر ادامه برنامه هسته‌ای ایران، گفت: «هیچ‌کس در ایران برنامه هسته‌ای را رها نخواهد کرد.» او مدعی شد که جمهوری اسلامی سال‌ها به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) پایبند بوده، اما این پیمان، نتوانسته از برنامه هسته‌ای کشور محافظت کند. این سخنان در حالی مطرح می‌شود که دقیقاً در همان روز، نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در پیام ویدیویی هشدار داد: «اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را از سر بگیرد، با همان قاطعیت وارد عمل خواهیم شد.»

در میان فضای پرتنش منطقه‌ای، عراقچی در اظهاراتی مبهم و دوپهلو، گفت که نگاه ایران به برنامه هسته‌ای و نظام عدم اشاعه در حال تغییر است. او بدون اشاره به مسیر این تغییر، تصریح کرد که «فعلاً نمی‌توانم درباره جهت‌گیری دقیق آن قضاوت کنم»؛ جمله‌ای که نشان از سردرگمی و فقدان راهبرد شفاف در دیپلماسی هسته‌ای جمهوری اسلامی دارد.

او همچنین افزود که پذیرش آتش‌بس از سوی ایران، «با هدف حفظ برتری اخلاقی و ارزشی» صورت گرفته و مدعی شد این تصمیم بر پایه رویکرد جدیدی در سیاست خارجی ایران مبتنی بر «ارزش‌های منطقه‌ای و اسلامی» گرفته شده است. این عبارات مبهم و تبلیغاتی، بار دیگر جای خالی استراتژی عملی را در دیپلماسی جمهوری اسلامی آشکار می‌سازد.

در همین حال، ایالات متحده نیز سکوت نکرده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، که طی هفته گذشته دستور حمله به تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی را صادر کرده بود، در بیانیه‌ای اعلام کرد: «این حملات، برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور کامل نابود کرده است.» سخنی که گرچه اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، اما بازتابی از رویکرد تهاجمی دولت آمریکا در قبال رفتارهای هسته‌ای جمهوری اسلامی است.

در چنین شرایطی، خواسته‌های آژانس برای بازگشت به همکاری با تهران، با دیوار بلند بی‌اعتمادی و لجاجت سیاسی جمهوری اسلامی روبروست. تصمیم اخیر مجلس مبنی بر تعلیق همکاری‌ها، نه تنها پاسخی منفی به آژانس بود، بلکه پیامی هشدارآمیز به جهان: جمهوری اسلامی، اگرچه در حرف هنوز عضو NPT است، اما در عمل دیگر هیچ تعهدی به آن نشان نمی‌دهد.

پیامدهای این تصمیم‌ها، ممکن است به بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، احیای تحریم‌های گسترده‌تر و حتی افزایش خطر درگیری‌های نظامی منجر شود؛ سناریویی که قربانی اصلی آن، نه سیاستمداران مستقر در قدرت، بلکه مردمی خواهند بود که سال‌هاست هزینه بلندپروازی‌های بی‌نتیجه جمهوری اسلامی را می‌پردازند.