گزارش جامع تازهٔ موسسه «علوم و امنیت بینالملل» که بر پایه تصاویر ماهوارهای، دادههای نظامی منتشرشده از سوی ارتش اسرائیل و ارزیابیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تهیه شده، تصویری کمسابقه و دقیق از وضعیت برنامه هستهای جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲روزه ترسیم میکند؛ جنگی که در آن شبکه اصلی سانتریفیوژها، زیرساختهای غنیسازی و بخشهایی از مراکز سوخت در ایران بهطور گسترده نابود شدند اما در مقابل، برخی سایتهای کلیدی همچنان درحال فعالیت، پاکسازی یا بازسازی هدفمندند. این گزارش همچنین با تحلیلهای تکمیلی دیوید آلبرایت، رئیس موسسه، همراه شده که مجموعه این یافتهها را نشانهای از تداوم تلاش حکومت ایران برای حفظ هسته سخت برنامه هستهای خود میداند؛ تلاشی که در غیاب نظارت آژانس میتواند موجب افزایش تنشهای منطقهای و احتمال ازسرگیری حملات نظامی شود.
در مرکز این تحولات، دو سایت کوه کلنگ و طالقان ۲ قرار دارند؛ مکانهایی که در جریان جنگ نهتنها آسیب جدی ندیدند، بلکه اکنون بیشترین نشانه از فعالیت معنادار در آنها دیده میشود. کوه کلنگ، مجموعهای در جنوب نطنز، از سال ۲۰۲۰ درحال توسعه بوده و جمهوری اسلامی آن را محل آینده مونتاژ سانتریفیوژهای پیشرفته معرفی کرده بود. تصاویر ماهوارهای جدید نشان میدهد ساخت این مجتمع، بهویژه بخشهای تونلی آن، وارد مراحل پایانی شده است. دیوارهای امنیتی پیرامونی که پیش از جنگ درحال تکمیل بود، اکنون گستردهتر شده و اقدامهای مهندسی برای تقویت یا پوشاندن ورودیهای تونل شتاب گرفته است. به نظر میرسد ورودیهای مجتمع تونلی سال ۲۰۰۷، که پیشتر نیز ساختاری زیرزمینی برای فعالیتهای حساس بودهاند، اکنون بهگونهای تغییر یافتهاند که هم نفوذپذیری آنها کاهش یابد و هم احتمالاً دسترسی بازرسان آژانس دشوار شود.
یکی از سؤالات مهم درباره کوه کلنگ، احتمال انتقال ذخایر اورانیوم غنیشده نطنز به این مجموعه است؛ موضوعی که در جنگ ۱۲روزه مطرح شد و اکنون با عملیات خاکبرداری، دفن ورودیها و افزایش لایههای حفاظتی بیش از پیش تقویت شده است. در شرایطی که بخش بزرگی از ظرفیت تولید، مونتاژ و تست سانتریفیوژ در دیگر سایتهای جمهوری اسلامی نابود شده، این مجموعه کوهستانی اکنون از نگاه کارشناسان «محتملترین گزینه برای احیای کامل برنامه سانتریفیوژ» توصیف شده است؛ سایتی که به دلیل عمق بسیار زیاد سازههایش، حتی از فردو نیز مقاومتر ارزیابی میشود و همین ویژگی آن را برای هرگونه تلاش پنهانی جهت بازیابی توان غنیسازی جذابتر میکند.
در همین حال، سایت طالقان ۲ در پارچین نیز روندی آشکار از بازسازی را نشان میدهد؛ سایتی که در جریان حملات اکتبر ۲۰۲۴ آسیب دیده بود اما در جنگ ۱۲روزه به دلیل نگرانی از انفجارهای ثانویه مورد هدف قرار نگرفت. مهمترین تحول در این مجموعه، ساخت یک محفظه استوانهای مهار مواد منفجره قوی است ــ محفظهای با ابعاد و طراحی بسیار نزدیک به نمونههایی که در آزمایشهای مرتبط با توسعه سلاح هستهای مورد استفاده قرار میگیرند. ساختمان اصلی این مجموعه با دیوارههای تقویتشده طراحی شده و نشانههایی از حفاظت مضاعف در برابر انفجار داخلی یا حملات هوایی دارد. هرچند هیچ مدرک مستقیمی وجود ندارد که نشان دهد این محفظه برای فعالیتهای نظامی هستهای استفاده میشود، اما موسسه علوم و امنیت بینالملل یادآوری میکند که الگوی ساخت، ابعاد سازه و نوع تقویتها با آنچه در پروژههای مرتبط با آزمایشهای انفجار پرقدرت اجرا میشود شباهت دارد. این موضوع احتمال تلاش حکومت ایران برای بازسازی قابلیتهایی مشابه با آنچه پیشتر در برنامه موسوم به آماد دنبال میشد را تقویت میکند.
در مقابل، سایتهایی مانند نطنز و فردو همچنان در وضعیت رکود کامل قرار دارند. در نطنز، محل اصلی غنیسازی اورانیوم، هیچ نشانهای از آغاز بازسازی یا تعمیر دیده نمیشود. حفرههای ناشی از برخورد بمبهای سنگرشکن در ورودی سالن اصلی مدفون شدهاند، اما تجهیزات عمده زیر آوار باقی ماندهاند و نشانهای از فعالیت کارکنان مشاهده نمیشود. علاوه بر این، پراکندگی بقایای دستکم ۱۹ دستگاه خنککننده بزرگ در سطح سایت نشان میدهد که سیستم تهویه زیرزمینی از کار افتاده و این مجموعه اکنون فاقد قابلیت عملیاتی است. در فردو نیز وضعیت مشابهی برقرار است: پس از حملات و ارزیابی اولیه خسارات، جادههای دسترسی که برای رسیدن به محل برخورد موشکها ساخته شده بود جمعآوری شدهاند و تصاویر ماهوارهای ۲ نوامبر ۲۰۲۵ هیچ فعالیت تازهای را نشان نمیدهد. آژانس انرژی اتمی تأکید کرده که دامنه خسارات فردو «بسیار گسترده» است.
مجتمع هستهای اصفهان، قلب تبدیل اورانیوم و تولید سوخت، وضعیتی دوگانه دارد. در سطح زمین، ساختمانهای آسیبدیده بدون بازسازی رها شده اما در ورودیهای مجتمع تونلی شمالی فعالیتهایی مشهود است. پاکسازی دو ورودی، بازطراحی ورودی شمالی و نصب موانع زیگزاگی ضد موشک کروز، این ارزیابی را تقویت کرده که این بخشها ممکن است میزبان تجهیزات بسیار حساس یا بخشی از ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی باشند. رفتوآمد مکرر خودروها در اطراف ورودیها نیز نشاندهنده ادامه فعالیت است، هرچند ماهیت دقیق آن روشن نیست.
در دیگر سایتها، از جمله مرکز تولید سانتریفیوژ کرج، کالای الکتریک، سنجریان، مرکز پژوهشی میثمی و مراکز وابسته به سپند، روند مشابهی از پاکسازی دیده میشود. ساختمانهای ویرانشده در کرج و کالای الکتریک بدون هیچ نشانهای از بازسازی رها شدهاند. در لویزان ۲ و مرکز میثمی، عملیات آواربرداری با سرعت پیش میرود؛ اقدامی که برخی کارشناسان آن را تلاشی برای از میان بردن شواهد احتمالی فعالیتهای اعلامنشده پیش از بازرسیهای آژانس میدانند. همچنین تصاویر ماهوارهای مقر جدید سپند نشان میدهد تجهیزات باقیمانده بهتدریج در حال انتقال است.
دیوید آلبرایت در جمعبندی این یافتهها هشدار میدهد که ادامه فعالیت در سایتهای کوه کلنگ و مجتمع تونلی اصفهان، بدون بازرسیهای آژانس و در شرایطی که ماهیت دقیق عملیات روشن نیست، «سیگنال خطرناکی» از سوی تهران به جامعه بینالمللی است و میتواند احتمال ازسرگیری حملات نظامی را افزایش دهد. او تأکید میکند اگر جمهوری اسلامی شفافیت لازم را ارائه نکند، این روند میتواند مستقیماً به بازگشت حملات علیه زیرساختهای هستهای ایران منجر شود. به گفته او، محتملترین سناریو آن نیست که ایران فوراً بهدنبال غنیسازی تسلیحاتی برود، بلکه ادامه فعالیتهای پنهانی و عملیات مهندسی در دو سایت کلیدی است که نگرانیهای عمیقی را ایجاد میکند؛ نگرانیهایی که در غیاب نظارت بینالمللی میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت منطقه و آینده توافقهای هستهای داشته باشد.
