مجلس يازدهم مجلسى است كه ازبيرون و درون با چالش هاى جدى مواجه خواهد بود ، رد صلاحيت گسترده ى اصلاح طلبان باعث شد مجلس به صورت كامل در اختيار اصولگرايان قرار گيرد ، از يك طرف چالش هاى اقتصادى و اجتماعى از طرف ديگر يكدست شدن فضاى مجلس پتانسيل واگرايى و اختلاف را در جريان اصولگرايى افزايش خواهد داد امير محبيان ، تئوريسين اصولگرا و مؤسس حزب نو انديشان ،در گفتگوی مطبوعاتی به تحليل و بررسى مهم ترين چالش ها و فرصت هاى پيش روى مجلس يازدهم پرداخته است . وى در خصوص اين موضوع كه يكدست شدن مجلس ، به ضرر و يا به سود طيف اصولگرا خواهد بود گفت : يكدستى و فقدان ديدگاه هاى متفاوت به ضرر همه خواهد بود ، فرقى نمى كند مجلس در اختيار كدام طيف باشد ، نمايندگان از مناطق مختلف با مطالبات مختلف و با زمينه هاى فكرى متفاوت و گوناگون در مجلس حاضر مى شوند ، حال گرايش سياسى آنها فقط اصول گراست و اين يكدستى آنها به معنى ناديده گرفتن اختلاف مطالبات و نيازهاى مردم جامعه و نظرات به دليل فرمان حزبشان خواهد بود كه قطعاً مجلس را به پادگان تبديل خواهد كرد ، اصلاً فرض كنيم اين امر شدنى است ، فقدان اختلاف نظر به نفع مردم نيست زيرا از اختلاف نظر هاست كه پايش طبيعى رفتارها و كشف فساد و زد و بند صورت مى گيرد ، ضمن اينكه غلبه ى يك ديدگاه به معناى سركوب ديدگاه منتقد خواهد بود كه هيچ عقل سليمى كه تجربه ى ديكتاتورى را داشته باشد آن را توصيه نمى كند ، وی افزود يكدستى مصنوعى نمايندگان به پنهان شدن خلاف و اشتباه مى انجامد و مردم از آن متضرر خواهند شد ، آنچه كه نامطلوب است ، چالش هاى افراطى و مساله سازى و حاشيه پردازى هاى بيهوده و اتلاف وقت نمايندگان با بازى هاى پوچ و وقت گير ، دعواهاى جناحى و كاهش كارآمدى و به حاشيه بردن مطالبات مردم و منافع ملى و نگاه تخصصى به طرح ها و لوايح و دور شدن از وظايف حقيقى نمايندگان مردم است . وى در خصوص كاهش سرمايه ى اجتماعى نظام در غياب اصلاح طلبان در مجلس و فاصله گيرى آنها از قدرت گفت : حضور نه چندان مفيد اصلاح طلبان در مجالس پيشين زمينه ساز كنار گذاشته شدنشان در انتخابات مجلس يازدهم شد ، هر دو جناح گرفتار يك بيمارى سياسى مشترك هستند؛ يعنى نديدن مطالبات حقيقى مردم و عدم ارزيابى و رويگردانى مردم از آنها . هيچكدام از دو جناح با خود نمى انديشد كه اگر نگرش مردم به نيروهاى موجود در صحنه ى سياست است كه باعث ظهور و صعود و سقوط آنها مى شود پس چرا ارزيابى هاى دقيق و شاخصه هاى مطالبات مردم را به طور دقيق استخراج نمى كنيم تا منحنى رفتار سياسى خود را با منحنى مطالبات مردم منطبق كنيم . واقعيت امر آن است كه همه ى جريانات سياسى به دلايلى كه قابل فهم است منحنى رفتار خود را با منحنى تمايلات قدرت حاكم تطبيق مى دهند و نه مطالبات مردم . حتى مدرن شده ترين سياستنامه نويسان احزاب و جريانات اصلاح طلب هم در تز معروف فشار در پايين ، چانه زنى در بالا. عملاً نگاهشان اصالت با قدرت حاكم بوده و به مردم فقط نگاه ابزارى دارند . روشن است كه با كم شدن از اميد مردم به تحول و اصلاح امور ، از شور و شوق آنان براى حضور كاسته مى شود و همين شديداً به سرمايه هاى اجتماعى نظام سياسى يعنى اعتماد مردم به حاكميت صدمه مى زند . وى در ارتباط با دگرگونى هايى كه در ساختار سياسى ايران به خاطر تحول رخ داده در معادلات قدرت در انتخابات مجلس يازدهم پيش خواهد آمد گفت : حتماً تغييراتى خواهد شد كه اساسى و رو به بهبود نيست . من شاهد هيچ تغييرى در نگرش و رويكرد برگزيدگان نيستم ؛ البته برخى تازه واردها تلاش خواهند كرد كه خودى بنمايانند اما راه به جايى نخواهند برد زيرا تحليل و تحقيقى ريشه دار پشتوانه ى كردار سياسى شان نيست . تازه وارد ها در عرصه ى سياست معمولاً نگاه ايده آليستى و هيجان محور دارند كه بعد از مدتى اسير واقعيت ها مى شوند و غرق خواهند شد ، البته من اميدوارم اين تحليل و نگرش بدبينانه ى من با ظهور نيروهاى سياسى آگاه و پرشورو شعور غلط از آب در آيد و شاهد فعالانى در عرصه ى مجلس باشيم كه امواج مطالبات و نيازهاى مردم را به مجلس هدايت كنند و قطار دور افتاده از مسير مديريت درست را به روى ريل واقعيت و علم و پيشرفت كشور هدايت كنند .
محبیان در رابطه با سه طيف حاضر در مجلس و اينكه كداميك مدعى رهبرى مجلس آينده خواهد بود گفت : همه مى خواهند بر آن كرسى در رأس بنشينند ، ولى نمى دانند كه جهاندارى سخت تر از جهانگيرى است ، من از آنان كه شوق كودكانه اى براى رياست مجلس نشان مى دهند مى ترسم ، و بيشتر از همه براى اين ملت بحران زده ، اينان به محض نشستن بر صندلى قدرت به هركارى براى ماندن بر آن متوسل خواهند شد ، در ميان سه طيف ، پيروان احمدى نژاد و پايدارى و قاليباف ؛ به گمانم ، احمدى نژاد نگاهى به مردم دارد ، هرچند از ديد خاص خودش ولى هوادارانش در مجلس بيشتر به سرمايه ى اجتماعى وى نزد توده هاى فقير چشم دارند تا به مطالبات توده ها ى فقير، پايدارى ها پا به ركاب مطالباتى هستند كه بيشتر منافع و اقتضائات ديدگاهى خاص و صاحبان قدرت را به ديده دارند و از گذشتگان خود خشم و تندخويى و تندرانى مركب مطالبات را به ميراث برده اند ، شك دارم كرسى را به آنان بسپارند يا آنان عرصه ى سياست را پرتلاطم خواهند كرد و يا واقعيات سياست آنان را خاموش و سربه زير كه گزينه ى دوم احتمالش بيشتر است . بايد ديد هدف بر زمين كوبيدن كدامين جريان بوده زيرا تجربه ثابت كردن هميشه آمدن يكى براى راندن ديگرى است ، اما قاليباف ، او سردارى است كه تا چندى پيش سپاهى نداشت اما توانسته سپاه و ملزوماتى براى خود فراهم كند ، ولى از دو طيف ديگر دشمنان سخت جان و تيز زبانى دارد ، تجربه ى مديريت بالا به پايين ولى فاقد تجربه ى محيط چالشى و جانكاه مجلس . خوش سخن است اما معلوم نيست چقدر بر خود در ميان دعواهاى زرگر ى و غير زرگرى مجلس مسلط است ، شايد تلاش كند از نمايندگان با تجربه در هيأت رئيسه استفاده كند تا پا برجابماند تا به زمانش او هم تجربه كسب كند . وى در خصوص اين موضوع كه كدامين طيف پتانسيل واگرايى و خودمحورى بيشترى خواهد داشت گفت : آنچه مهم است كشف سازوكار خودمحورى يا واگرايى است ، در سياست هر ملتى بر اساس ديدگاه آنان به موتور محركه ى سياست محوريت معنا پيدا مى كند ، اگر محور ، مردم و مطالبات آنها باشد ، واگرايى و همگرايى قرب و بعد به آن محور معنا مى يابد ، نظرسنجى ها و يافتن ضريب فاصله از مردم همگرايى و واگرايى را دامن مى زند . وى در خصوص اينكه معادله ى تبديل لاريجانى به قاليباف در دستور اصولگرايان مجلس آينده قرار گرفته گفت : در مجلس يازدهم هر چقدر آنكه بر رأس مى نشيند شناخته شده تر باشد در برابر دولت بخصوص در سال آخر گردن افرازى بيشترى خواهيم ديد ، اگر قرار باشد دولت به آرامى از كرسى فرود آيد رئيس كمتر شناخته شده تر و در دست تر خواهد بود . وى در خصوص اينكه چه آيند ه اى را براى على لاريجانى متصور است گفت : احمدى نژاد افول لاريجانى ها را ديده و شنيده بود و تشخيص او اشتباه نبود ، اما آنها ريشه دارتر از آنند كه به ناگهان از صحنه حذف شوند ، اين وزنه ها در سبدى گرد خواهند آمد تا در زمانش كفه اى را سنگين كنند ، حال آن كفه كدامست و آن سبد كدام ، ديرى نخواهد گذشت كه همگان بدانند . وى در رابطه با اينكه چه آينده ى سياسى را براى قاليباف متصور است گفت : قاليباف سياستمدار جوانى است ، نيروى انتظامى و شهردارى تشنگى او را سيراب نكرد و البته كه توان و لياقت هم نشان داده ، دو گره و مشكل اساسى در كارش است كه آينده اش را تعيين خواهد كرد ؛ نخست اينكه تجربه ى مديريتى او از توان سياسى اش بيشتر است ، به همين دليل همواره سامان سياسى اش را به رغم جوانان جوياى نام اطرافش به جمعيت ايثارگران و ارتباطات خاص آنها كنترات داده است . دوم آنكه دشمنان سرسختى دارد كه اورا بر نمى تابند ؛ اصلاح طلب و اصولگرا اينان براى كنار زدنش هر كارى مى كنند ، در هر حال هنوز برايم روشن نيست كه جايگاه او در سياست اصالتااست يا وكالتااما در شرايط جديد زود خواهيم دانست .
وى در خصوص احمدى نژاد و اينكه در كجاى بازى آينده ى اصولگرايان قرار دارد گفت : احمدى نژاد ، در صحنه ى سياست به ظاهر پيچيده ولى در باطن ساده ى سياست ما طرفه بازيگرى است ؛ إيمان او به خود وباورهايش از هر چيز ديگرى پيشى گرفته است ، نگاهى ساده دارد و معادلات قدرت را خوب ياد گرفته ، شجاعت و جسارت آن را دارد تا منتهى اليه خطوط قرمز پيش رود و از آن عبور نكند وبه سرزنش نخبگان شيك و مجلسى توجهى ندارد ، برنامه هايش را بر كاغذى نوشته در جيبش نهاده و كسى از آن اطلاعى ندارد حتى نزديك ترين كسانش ، هيچكس از سياستمداران در قدرت او را نمى خواهد و او هميشه خود را تحميل مى كند . وى در خصوص مهم ترين اهداف اصولگرايان در مجلس آينده گفت : مجلس آينده دو راه فراروى خود دارد ؛ ادامه ى همان مسير گذشتگان را دهد و چالش هاى سياسى و بازى هاى دو سر پوچ و كينه و نيش كنايه. ها را انتخاب كند يا قطار بيرون افتاده از ريل مديريت كشور را به ريل صحيح و مبتنى بر اطلاعات و برنامه هاى درست مديريت بازگرداند ، اميد من رخ دادن دومين و تجربه و بدبينى من شانس اولى را بيشتر مى داند . وى در رابطه با ميزان جدى بودن خطر راديكاليزه شدن مجلس آينده گفت : در اينكه اميدهاى جديد كسب قدرت در ١٤٠٠ در حال عوض شدن به اراده اى راسخ به منظور زمين زدن دولت كنونى به گونه اى است كه فرصتى براى طرفداران اصلاح طلبش در رقابت با جريان جوياى صندلى رياست جمهور باقى نمى گذارد و فراهم نكند شكى نيست اما در اينكه دولت كنونى تا در توان داشته مردم را عليه خود شورانده است ترديدى نيست ، اين يعنى محيطى مناسب براى قربانى كردن دولتى كه مردمش با خون هاى ريخته به دنبالش است و بر مزارش هم اشك نخواهند ريخت ، مگر آن كه رئيس جمهور كنونى محافظه كارانه ايفاى نقش قربانى حيثيتى را قبول كند و به اميد بقا ى بى دردسر اما نامدار ، سكوت را به دست و پا زدن ترجيح دهد ، در اينصورت دولت روحانى آرام كنار مى رود و روحانى هم هميشه صلاح خود را بر مصلحت حاميانش ترجيح داده و خواهد داد . وى در مورد مجلسى بودن رئيس جمهور آينده گفت : در سياست ايران ناممكن ناممكن است و هر چيزى ممكن است ، به جز موارد خاص . در انتخابات رياست جمهورى امكان و احتمال اينكه مثلا قاليبافى كه تازه بر مسند رياست مجلس تكيه زده به سوى سكوى رياست جمهورى بجهد اگر نا محتمل نباشد ولى بسيار كم است ؛ چنانچه در رسيدن به كرسى رياست مجلس هم ناتوان باشد كرسى رياست جمهورى هم از وى دورتر خواهد بود . در مورد رئيسى كه در مسند رياست قضا خوب شروع كرده بود به مرور در مسير بوروكراتيسم قوه از خلاقيت افتاد و به دام شعا رهاى سياسى افتاد ، او اگر طرحى در سر دارد بايد يك سال طلايى را قدر بداند و با كار درست و طرح هاى ابتكارى جايگاهش را نزد مردم بالا ببرد زيرا راهش از رياست قضا به رياست جمهورى سخت نيست ، گزينه ى سوم براى انتخابات رياست جمهورى هم تابعى از شرايط سياسى – اقتصادى و منطقه اى كشور در زمان انتخابات خواهد بود . وى در خصوص سياست حذف رقيب ،اصولگرايان به منظور تحقق اهدافشان گفت : نظارت كار شوراى نگهبان است ولى اصولگرايان از تبعات آن سود برده و خواهند برد ، چنانكه روحانى و عارف از آن بهره ها برده اند .
