احسان شریعتی و چالشهای جامعه ایران

احسان شريعتى استاد دانشگاه تهران در گفتگویی به ابعاد چالشهای سیاسی جامعه ایران پرداخته است . شريعتى ابتدا با نگاهى به شخصيت ترامپ حضور وى را در قدرت در كشورهاى پيشرفته غربى نمادى از گرايشات واپس گرا معرفى ميكند كه از بحران هاى حاكميت خط اقتصادى اجتماعى نو ليبرال چند دهه ى گذشته ى اروپا و امريكا مى داند . شريعتى اعتقاد دارد امريكا با تبليغاتش مى خواهد به همگان ثابت كند ايران كشور خطرناكى است و وظيفه ى جامعه اين است كه در شرايط كنونى روشى را پياده كنيم كه تبليغات منفى آنها را خنثى كند وى افزود : بايد جامعه ى فرهنگى را تقويت كنيم و براى تغيير افكار عمومى جهان فضا را براى آمد و شد چهره هاى فرهنگى و مدنى و اقتصادى باز كنيم .وى معتقد است مراكز فرهنگى و سنديكاها بايد با معادل ها و هم صنفان خود در دنيا ارتباط داشته باشند .وى در انتقاد به دولت و عملكردش عنوان كرد اين دولت نتوانسته حقوق مربوط به خود را از ديگر بخش ها بستاند و حتى گاهى هم حق خود را تضعيف نموده است .ايشان نمونه ى بارز از ضعف دولت در گرفتن حقوق به حق خو د از اتهاماتى كه در تلوزيون ايران بر عليه ش طرح مى شود عنوان كرد كه نمى تواند از خودفاع كند. .شريعتى مساله ى ضعيف بودن دولت را مهم تلقى كرد و از نگاه ايشان وقتى دولت ضعيف است نشانگر اين است كه
جامعه نيز ضعيف است چرا كه دولت منتخب بايد نماينده ى جامعه باشد وی مطالبات مردم را نخست معيشتى يا همان اقتصادى مى داند و در همين زمينه مى افزايد عموم مردم بايد يك حداقلى از زندگى داشته باشند براى نمونه فردى كه جزو طبقه ى متوسط است هنگاميكه براى خريد مايحتاج پا به مغازه مى گذارد متوجه مى شود كه يك چهارم قدرت خريد او از بين رفته ولى درصدى به حقوق ها اضافه نشده است
شريعتى با نگاهى به وضع اقتصاد كشور و مشكلات موجود در حاليكه معتقد ست اوضاع اقتصادى بايد مديريت درستى داشته باشد و عارى از هر گونه فساد باشد ادامه مى دهد : اكنون فساد رفته رفته فراگير مى شود كه اختلاس ها و معاملات نادرست مزيد بر آن شده است
و ی راه خروج از بحران را استفاده از ثروت عمومى میداند كه بتواند مشكلات اقتصادى همه ى مردم را پاسخگو باشد و اين ثروت تنها نفت نيست و به نقل از زنده ياد مهندس سحابى نفت يك درآمد ملى است در صورتى كه درامد نيست بلكه سرمايه ى ملى است نفت بايد ثروت و سرمايه ى بالقوه باشد كه به واسطه ى آن اقدام به كارهاى ديگر كرد
شريعتى اقتصادى را سالم مى داند كه بتواند از جامعه دفاع كند اما از زمان دوره ى سازندگى به اين طرف به اين بهانه كه بخش خصوصى و سرمايه دارى مى بايست رونق بگيرد و قوى شود قشرى سرباز كرد كه تعداد صفرهاى پول هايشان را نمى توانند بشمارند و در مقابل جامعه اى قرار دارد كه فقير تر از هميشه و در بحران معيشتى شديد به سر مى برد و ادامه ى اين روند معيوب جامعه به انفجار مى رسد .شريعتى در تعريف قدرت واقعى در هر كشورى گفت : قدرت واقعى همان سرمايه ى اجتماعى است بدين معنى كه اين قدرت بايد به اعتبار فرد در جامعه برگردد حتى اين قدرت امكان دارد با ورود فرد به قدرت دولتى ضعيف شود مانند اصلاح طلبان كه الان در قدرت قرار گرفتند ولى نهادهاى اصلاحى در اجتماع ضعيف تر گشته اند مانند انجمن اسلامى در دانشگاه ها كه امروز ضعيف تر از گذشته شده اند .وى خواهان استفاده از نيروى سالم براى انجام اصلاحات اساسى شد و آن را حمايت كرد
در همين زمينه افزود : اكنون بايد ببينيم جامعه يا همين نيروهاى اصلاح طلب در تعقيب كدام چشم انداز فكرى هستند و جاى تاسف است كه بگوييم اصلاح طلبان درون قدرت به صورت جدى هيچ چشم اندازى را ارايه ندادند و حتى اگر چند پرسش استراتژيك و اساسى از اكثر آنها شود از پاسخ عاجز مى مانند از جمله اینکه چگونه میخواهند با مافياهاى گوناگون از جمله خودرسازان مقابله کنند شريعتى در پايان با اعلام اين مطلب كه در جامعه اى به سر مى بريم كه در حال گذار است اشاره به نظرى از امانوئل تد كرد كه ايران به لحاظ نرخ رشد پيشرفته تر از اكثر جوامع جهان سوم و شايد شبيه كشورهاى اروپاى شرقى باشد اما اينكه ما در چه سطحى از رشد قرار داريم و از امكانات واقعى خود چه انتظارى مى توانيم داشته باشيم در جهت ارزيابى نفساني و درك واقعى از خود اهميت دارد و مانع از رواج امید واهی و بسط ناامیدی میشود