نیروگاه‌ها ۵۹۲ برابر آلوده‌تر می‌سوزانند؛ آیا این‌بار هم مثل نباریدن باران، «بی‌حجابی» مقصر است؟

گزارش تازه سازمان حفاظت محیط زیست، تصویری به‌مراتب هولناک‌تر از آنچه تاکنون گفته شده بود ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد بحران آلودگی هوا در ایران نه یک پدیده طبیعی یا مقطعی، بلکه محصول سال‌ها سوء‌مدیریت، بی‌توجهی و پنهان‌کاری ساختاری است. داده‌های منتشرشده از سوی این سازمان ثابت می‌کند زنجیره کامل سوختی کشور، از نیروگاه‌های برق گرفته تا جایگاه‌های عرضه بنزین و گازوئیل، از حداقل استانداردهای جهانی فاصله‌ای بحرانی دارد و همین موضوع نقش اصلی را در آلودگی بی‌سابقه روزهای اخیر ایفا می‌کند.

در بخش مهمی از این گزارش، به کیفیت سوخت مصرفی در نیروگاه‌های تهران، البرز و قزوین پرداخته شده؛ نیروگاه‌هایی که عملاً ستون فقرات تولید برق در نیمه شمالی کشور هستند. نتایج نشان می‌دهد هیچ‌یک از این نیروگاه‌ها از سوخت منطبق با استاندارد یورو۴ استفاده نمی‌کنند و میزان گوگرد موجود در سوخت آن‌ها گاه به اعداد تکان‌دهنده‌ای رسیده است. اندازه‌گیری‌های انجام‌شده در نیروگاه پرند نشان می‌دهد میزان گوگرد در گازوئیل مصرفی این نیروگاه در یک نمونه به ۶۶۵۷ میلی‌گرم بر کیلوگرم رسیده؛ یعنی ۱۳۳ برابر حد مجاز. در نیروگاه شهرری این رقم بیش از ۶۰۰۰ میلی‌گرم ثبت شده و در پاکدشت نیز حدود ۱۰ برابر فراتر از استاندارد بوده است. اما تکان‌دهنده‌ترین بخش این گزارش مربوط به نیروگاه شهید رجایی قزوین است؛ جایی که میزان گوگرد موجود در مازوت مصرفی در برخی نمونه‌ها ۵۹۲ برابر حد استاندارد جهانی ثبت شده است. استفاده از چنین سوخت فوق‌العاده آلوده‌ای، به‌معنای تزریق روزانه مقادیر عظیمی از دی‌اکسید گوگرد و ذرات معلق خطرناک به هوای شهرهاست.

این آمارها زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانیم اغلب این نیروگاه‌ها فاقد سامانه‌های فیلتراسیون پیشرفته هستند و آلاینده‌ها تقریباً بدون هیچ سد محافظتی، مستقیماً وارد هوای تهران و شهرهای اطراف می‌شود. ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون، که عامل اصلی آلودگی هوا در روزهای اخیر بوده‌اند، به‌راحتی از سیستم تنفسی عبور می‌کنند و می‌توانند وارد خون شوند و زمینه‌ساز بیماری‌های قلبی، سکته، آسم و حتی سرطان شوند. این یعنی میلیون‌ها شهروند در برابر آلاینده‌هایی قرار گرفته‌اند که در بسیاری از کشورها، حتی در بدترین شرایط، تولید آن ممنوع است.

گزارش تازه سازمان محیط زیست تنها به نیروگاه‌ها محدود نمی‌شود. بررسی کیفیت بنزین در ۲۱ جایگاه تهران و البرز نشان داده میزان «بنزن» – ترکیبی بسیار سرطان‌زا – در همه نمونه‌ها بالاتر از حد استاندارد بوده و در برخی موارد تا ۸۸ درصد بیشتر از سقف مجاز گزارش شده است. همچنین پایش گازوئیل در ۱۰ جایگاه مختلف نشان می‌دهد میزان سولفور در برخی جایگاه‌ها – از جمله جایگاه اتوبوسرانی البرز – حدود ۴۰ برابر حد استاندارد بوده است. این یعنی حتی سوختی که هر روز در وسایل نقلیه عمومی مصرف می‌شود نیز کیفیتی بسیار پایین دارد و در آلودگی هوای کلان‌شهرها نقشی مستقیم ایفا می‌کند.

علاوه بر کیفیت پایین سوخت، ساختار فرسوده ناوگان حمل‌ونقل کشور نیز سهم قابل‌توجهی در تشدید بحران دارد. بر اساس گزارش‌های رسمی، تنها هفت درصد خودروهای فرسوده در کشور، ۳۸ درصد آلودگی کلان‌شهرها را تولید می‌کنند و هر خودروی فرسوده ۹ برابر یک خودروی سالم آلایندگی دارد. با این حال، طرح‌های نوسازی خودرو طی سال‌های گذشته متوقف شده و واردات خودرو نیز با موانع گسترده روبه‌رو بوده است؛ نتیجه اینکه میلیون‌ها شهروند، هر روز هوایی را تنفس می‌کنند که آلودگی آن قابل پیشگیری بوده اما به دلیل بی‌عملی و بی‌برنامگی، به سطح خطرناک رسیده است.

در این میان، واکنش کارشناسان محیط زیست نیز تصویری روشن‌تر از عمق بحران ارائه می‌دهد. اسماعیل کهرم، مشاور پیشین سازمان حفاظت محیط زیست، با انتقادی تند و بی‌سابقه از اولویت‌های حکومت گفته بود: «هر موشکی که ساخته می‌شود دو میلیون دلار هزینه دارد؛ اگر سلامت مردم برای مسئولان مهم باشد، با هزینه ده موشک می‌توان کیفیت مازوت را استاندارد کرد.» او تأکید کرده بود که مازوت مصرفی در ایران «هفت برابر استاندارد جهانی» گوگرد دارد و کیفیت بنزین داخلی نیز به‌اندازه‌ای پایین است که هیچ توجیه علمی برای مصرف آن در کلان‌شهرها وجود ندارد. سخنان کهرم نشان می‌دهد بحران آلودگی هوا نه نتیجه کمبود بارش، نه حاصل شرایط جوی، و نه محصول تردد خودروهای شخصی، بلکه نتیجه مستقیم سیاست‌گذاری‌هایی است که سلامت عمومی را قربانی اولویت‌های دیگر کرده است.

در بخش دیگری از گزارش، رسانه‌های نیمه‌حکومتی تأیید کرده‌اند که دست‌کم ۱۵ نیروگاه در کشور همچنان در حال مازوت‌سوزی هستند و مجموع مصرف روزانه مازوت در آن‌ها به بیش از ۲۱ میلیون لیتر می‌رسد. این در حالی است که در بسیاری از کشورها مازوت‌سوزی در شعاع چند ده کیلومتری شهرهای بزرگ به‌طور کامل ممنوع است. تداوم این روند نشان می‌دهد نه‌تنها اقدامی برای مهار بحران صورت نگرفته، بلکه در برخی موارد مسیرهای آلاینده به راه‌حل رسمی تبدیل شده است.

مجموعه این یافته‌ها تصویری واحد و روشن ارائه می‌کند: بحران آلودگی هوا در ایران حاصل زنجیره‌ای از تصمیمات اشتباه، نبود شفافیت، ضعف نظارت و اولویت‌های نادرست مدیریتی است. در حالی که ذرات سمی هر روز در هوای کلان‌شهرها پخش می‌شود و میلیون‌ها نفر را در معرض خطر قرار می‌دهد، همچنان هیچ برنامه عملی، شفاف و مؤثری برای بهبود کیفیت سوخت، نوسازی ناوگان فرسوده یا محدودسازی مازوت‌سوزی ارائه نشده است. آنچه مردم امروز تجربه می‌کنند، نه «وضعیت طبیعی»، بلکه نتیجه سال‌ها بی‌توجهی به سلامت عمومی است؛ بحرانی که اکنون در خیابان‌ها و ریه‌های مردم خود را نشان می‌دهد.