سرگئی لاوروف: اسنپ‌بک ساخته‌‌ی ظریف بود، ما هم شگفت‌زده شده بودیم؛ وندی شرمن: اسنپ‌بک ایده لاوروف بود

در یکی از جنجالی‌ترین واکنش‌ها به فعال شدن دوباره مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، از «تله‌ای حقوقی» سخن گفته که به گفته او، محمدجواد ظریف آن را در توافق هسته‌ای برجام پذیرفت و زمینه‌ی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران را فراهم کرد. هم‌زمان، وندی شرمن، معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا و از چهره‌های اصلی مذاکرات برجام، در کتاب خاطرات خود با عنوان ترس یعنی شکست؛ روایت کاملاً متفاوتی ارائه کرده و گفته است «این ایده در واقع از سوی خود لاوروف مطرح شد».

اظهارات تازه‌ی لاوروف در گفت‌وگو با رسانه‌های عربی در مسکو و در حاشیه نشست «روسیه–عرب» مطرح شد. او در پاسخ به پرسشی درباره اظهارات محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی، که روسیه را متهم کرده بود در روزهای پایانی مذاکرات برجام در سال ۱۳۹۴ در پی ناکام گذاشتن توافق بوده، گفت: «ما از ابتدا در مسیر حل بحران هسته‌ای ایران همکاری نزدیکی با همه طرف‌ها داشتیم و تصمیم نهایی درباره برجام مستقیماً میان ظریف و جان کری گرفته شد. سایر طرف‌ها فقط نظاره‌گر بودند.»

لاوروف با اشاره به مفاد توافق هسته‌ای گفت: «در مراحل پایانی مذاکرات، بندی به توافق افزوده شد که بعدها به مکانیسم ماشه معروف شد. این بند به هر عضو توافق اجازه می‌دهد، در صورت ادعای نقض برجام از سوی ایران، بدون نیاز به رأی‌گیری تازه، تحریم‌های شورای امنیت را خودکار بازگرداند. ما از این تصمیم شگفت‌زده شدیم، اما وقتی شرکای ایرانی‌مان با آن موافقت کردند – که صادقانه بگویم یک دام حقوقی بود – دیگر زمینه‌ای برای مخالفت ما وجود نداشت.»

وزیر خارجه روسیه افزود: «می‌توانم درک کنم چرا ظریف با چنین فرمولی موافقت کرد. ایران هیچ نیتی برای نقض برجام نداشت و اطمینان داشت که هیچ‌کس آن را متهم نخواهد کرد. اما همان‌طور که دیدیم، ایران توافق را نقض نکرد، بلکه آمریکا از آن خارج شد و اروپایی‌ها هم تعهداتشان را انجام ندادند.»

او در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره اظهارات ظریف که گفته بود «روسیه در هفته آخر برجام حداکثر تلاش خود را برای به نتیجه نرسیدن توافق انجام داد»، گفت: «روسیه هرگز از موضع ثابت خود در حمایت از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت عدول نکرد. اما تله‌ی حقوقی در مکانیسم ماشه تا حد زیادی نتیجه عملکرد خود ظریف بود.»

لاوروف در بخش دیگری از سخنانش ضمن تأیید تمایل مسکو برای همکاری نظامی با تهران گفت: «در مورد همکاری فنی–نظامی ما با ایران، پس از لغو تحریم‌های شورای امنیت، هیچ محدودیتی وجود ندارد. ما تجهیزات مورد نیاز ایران را با رعایت کامل قوانین بین‌المللی تأمین می‌کنیم.» او اما از بیان جزئیات در مورد سامانه‌های اس–۴۰۰ و جنگنده‌های سوخو–۳۵ خودداری کرد.

این سخنان در حالی مطرح می‌شود که به گزارش منابع مستقل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از طریق شبکه‌های تجاری خود در چین در حال مذاکره برای دریافت موشک، پهپاد و سامانه‌های پدافندی از پکن است؛ اقدامی که نشانه‌ای از تداوم سیاست «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی و وابستگی فزاینده نظامی آن به بلوک روسیه و چین تلقی می‌شود.

اما هم‌زمان با اظهارات لاوروف، بخشی از خاطرات وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا در برجام، بار دیگر در رسانه‌های غربی بازتاب یافت؛ خاطراتی که روایت کاملاً متفاوتی را از منشأ مکانیسم ماشه ارائه می‌دهد.

شرمن در کتاب خود با عنوان «ترس یعنی شکست» می‌نویسد: «در مراحل پایانی مذاکرات، حل مسئله بازگشت تحریم‌ها به بن‌بست رسیده بود. آمریکا و متحدانش می‌خواستند اگر ایران توافق را نقض کرد، راهی برای احیای فوری تحریم‌های شورای امنیت داشته باشند. اما روسیه و چین نگران بودند که این تصمیم خارج از شورای امنیت گرفته شود و حق وتوی‌شان بی‌اثر شود. در نهایت، سرگئی لاوروف راه‌حلی ارائه کرد که با حفظ ظاهر حقوقی شورای امنیت، در عمل به هر کشور عضو ۵+۱ اجازه می‌داد با استفاده از حق وتو، بازگشت تحریم‌ها را فعال کند.»

بر اساس روایت شرمن، این سازوکار به شکل هوشمندانه‌ای طراحی شد تا هم روسیه و چین حق وتوی خود را حفظ کنند و هم آمریکا بتواند در صورت لزوم، به‌تنهایی تحریم‌ها را بازگرداند. او می‌نویسد: «این راه‌حل خلاقانه بود. ما دیگر نیاز نداشتیم رأی‌گیری جدیدی در شورای امنیت انجام دهیم. فقط کافی بود کشوری چون ایالات متحده با وتوی تمدید لغو تحریم‌ها، عملاً تحریم‌ها را بازگرداند.»

در نتیجه، بند موسوم به مکانیسم ماشه به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت افزوده شد؛ بندی که حالا و پس از خروج آمریکا از برجام و فعال شدن آن توسط کشورهای اروپایی، بار دیگر به ابزار قانونی بازگرداندن همه تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

از منظر تحلیلی، تناقض میان دو روایت، بیش از آنکه به اختلاف خاطرات یا زاویه دید افراد مربوط باشد، نشان‌دهنده سردرگمی مزمن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؛ سیاستی که در آن، تصمیم‌های حیاتی در شرایط فشار شدید و با تکیه بر اعتماد به قدرت‌های خارجی گرفته می‌شود، بدون در نظر گرفتن پیامدهای حقوقی و استراتژیک بلندمدت.

اکنون، در حالی که ظریف در مصاحبه‌ای با روزنامه النهار لبنان از «حملات سازمان‌یافته» به برجام گلایه کرده و گفته است «زمان الزاماً به نفع ایران نیست»، وزیر خارجه روسیه همان توافق را یادآور «دامی» می‌داند که تهران خود در آن قدم گذاشت. این تضاد گفتارها تصویری روشن از بن‌بست سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؛ بن‌بستی میان شرق و غرب، میان شعار «نه شرقی نه غربی» و واقعیتی که تهران را به مسکو و پکن گره زده است.

در داخل ایران نیز انتقادها از سیاست «اتکا به شرق» رو به افزایش است. بسیاری از تحلیل‌گران مستقل معتقدند روسیه و چین هرگز ایران را شریک استراتژیک خود نمی‌دانند، بلکه از این کشور به‌عنوان اهرمی برای چانه‌زنی با غرب استفاده می‌کنند. تجربه جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل و بی‌عملی کامل مسکو در حمایت از تهران، نمونه‌ای از همین واقعیت است.

در نهایت، روشن است که مکانیسم ماشه، و هر کس که طراح اصلی آن بوده باشد، ظریف یا لاوروف، اکنون به نقطه‌ای رسیده که همه جناح‌ها در جمهوری اسلامی ناگزیر به پذیرش پیامدهایش هستند. بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، انزوای دیپلماتیک بیشتر و محدود شدن مجدد صادرات تسلیحاتی و مالی ایران، تنها بخشی از تبعات این بند حقوقی است؛ بندی که شاید در سال ۲۰۱۵ برای تهران «یک امتیاز نمادین» به نظر می‌رسید، اما امروز به کابوس واقعی بدل شده است.

تحلیلگران غربی بر این باورند که ادعای اخیر لاوروف بیش از آنکه بیان یک حقیقت تاریخی باشد، تلاشی است برای فاصله‌گرفتن مسکو از هزینه‌های سیاسی برجام و قرار دادن مسئولیت شکست آن بر دوش تهران. اما در واقعیت، هر دو طرف از برجام همان‌قدر بهره‌برداری سیاسی کردند که امروز از شکست آن استفاده تبلیغاتی می‌کنند.

برای جمهوری اسلامی، برجام به نقطه‌ای رسیده که نه می‌تواند از آن عبور کند، نه قادر است به آن بازگردد. و در این میان، مکانیسم ماشه، چه «دام ظریف» باشد و چه «طرح لاوروف» یادآور یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات دیپلماتیک در تاریخ معاصر ایران است؛ اشتباهی که همچنان بهای آن از جیب مردم ایران پرداخت می‌شود.