مرکز آمار جمهوری اسلامی در گزارشی از ترک تحصیل حدود ۹۳۰ هزار دانشآموز در سال گذشته خبر داد.
بر اساس این گزارش در سال تحصیلی ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ در مقاطع تحصیلی مختلف ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر از تحصیل بازماندند.
هر چند که هیچ مرجع و یا نهاد دولتی گزارشی از علت ترک تحصیل این نوجوانان که مطابق گزارش مرکز آمار عمدتا ۱۴ تا ۱۷ ساله هستند، ارائه نمیکنند اما بر اساس آمار اکثریت قریب به اتفاق این دانش آموزان به دلیل فقر خانواده تحصیل را ادامه نمیدهند و اغلب راهی بازار کار میشوند.
چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با بررسی وضعیت آموزش عمومی در کشور اعلام کرد که نرخ جذب بسیار ناچیز کودکان بازمانده از تحصیل در کنار تعداد بالای ترک تحصیل سالانه موجب شده است تا روند بازماندگی از تحصیل در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی رو به رشد باشد.
همچنین بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس همه دانشآموزانی که ترک تحصیل میکنند در دهکهای ۱ تا ۵ قرار دارند.
بر طبق تعاریف جمهوری اسلامی دهک، آمار توصیفی از وضعیت معیشتی مردم است و دهک ۱ تا ۵ افرادی هستند که سطح درآمدی بسیار پایینی دارند به طوریکه درآمد ماهانه دهک اول رقمی حدود ۱ میلیون و ششصد هزار تومان است.
به عقیده کارشناسان و آگاهان امر با توجه به سیاستهای غلط دولت در زمینه آموزش، مشکلات عدیده معیشتی و افزایش نرخ بیکاری میان فارغالتحصیلان دانشگاهی، خانوادهها تصمیم میگیرند که جلوی تحصیل دانشآموزان را از همین ابتدا بگیرند و آنها را راهی بازار کار کنند چرا که استدلال این است: تحصیل کرده ها بیکارند.
از سوی دیگر به نظر میرسد فقر و تورم تنها مختص مردم ایران است چرا که بر اساس سیاست دولت جمهوری اسلامی، در سالهای گذشته ۳۰ هزار طلبه خارجی برای تحصیل به ایران بورسیه شدند و برای زندگی و تحصیل برای آنها ردیف بودجه تعیین شد.
سال گذشته جامعه المصطفی قم که در ظاهر یک مرکز علمی برای طلاب و ارائه دروس حوزوی است و در واقعیت یکی از بازوهای مهم جمهوری اسلامی در گسترش ایدئولوژی حکومت است بودجهای برابر با ۱۰۱۲ میلیارد تومان داشت.
بر اساس جداول منتشر شده از بودجه سال ۱۴۰۲ میتوان دریافت که بودجه اختصاصی دولت برای بورسیه طلاب رقمی معادل ۶۴۰۰ میلیارد تومان است که بسیار قابل توجه است.
با نگاهی به آمارهای منتشر شده از سوی جمهوری اسلامی چه در خصوص ترک تحصیل دانشآموزان و چه در افزایش بودجه طلاب وارداتی، آنچه که از این میان بر میآید این است که آموزش و پرورش در ایران در طول ۴۵ سال گذشته بار معنایی خود چه در آموزش و چه در پرورش را از دست داده است. اصلیترین نهاد ساختاری برای آموزش کودکان ایران این روزها دستخوش ایدئولوژی جمهوری اسلامی شده و باید دید چه راهکاری میتوان برای خروج از این بحران اجتماعی متصور شد.