ولادیمیر پوتین درباره جمهوری اسلامی، «آن‌ها دیوانه‌اند و تهران بی‌تردید در پی سلاح هسته‌ای است»

انتشار اسناد محرمانه گفت‌وگوهای ولادیمیر پوتین و جورج دبلیو بوش درباره برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، فراتر از یک افشاگری تاریخی، پرده از واقعیتی برمی‌دارد که سال‌ها پشت مواضع رسمی و دیپلماسی علنی پنهان مانده بود. این اسناد نشان می‌دهند که برخلاف آنچه در تریبون‌های عمومی گفته می‌شد، نگاه واقعی مسکو به پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی همواره آمیخته به بدبینی، احتیاط و محاسبه امنیتی بوده است.

بر اساس این اسناد، از همان اوایل دهه ۲۰۰۰، برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی یکی از نگرانی‌های مشترک آمریکا و روسیه بوده است. در گفت‌وگوهای محرمانه، پوتین بارها تأکید می‌کند که تردیدی درباره تمایل تهران به دستیابی به سلاح هسته‌ای ندارد و می‌گوید کارشناسان جمهوری اسلامی به‌طور مکرر درباره موضوعات حساس پرسش‌هایی مطرح کرده‌اند که ماهیت آن‌ها فراتر از یک برنامه صرفاً غیرنظامی بوده است. او تصریح می‌کند که به کارشناسان روس دستور داده از انتقال اطلاعات حساس به طرف ایرانی خودداری کنند و همکاری‌های موشکی را محدود سازند.

در اسناد مربوط به سال ۲۰۰۵، نگرانی‌ها شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد. در این مقطع، مسئله اصلی نه فقط نیت جمهوری اسلامی، بلکه توانایی فنی آن برای غنی‌سازی و بازفرآوری اورانیوم است؛ قابلیتی که به‌گفته مقام‌های آمریکایی می‌توانست به‌سرعت مسیر برنامه را به سمت اهداف نظامی تغییر دهد. روسیه در ظاهر نسبت به فشار شتاب‌زده هشدار می‌دهد، اما در همان گفت‌وگوها روشن می‌شود که مسکو نیز عبور جمهوری اسلامی از خطوط قرمز هسته‌ای را خطری بالقوه برای امنیت خود می‌داند.

آنچه توجه بسیاری از ناظران را جلب کرده، طرح صریح گزینه اقدام نظامی در همین گفت‌وگوهاست. پوتین در حالی که نسبت به پیامدهای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت هشدار می‌دهد، هم‌زمان می‌پرسد اگر کنترل اوضاع از دست برود، چه کسی باید دست به اقدام بزند و بر اساس چه اطلاعاتی. این پرسش‌ها از نگاه کارشناسان نشان می‌دهد که کرملین، برخلاف تصویر علنی یک شریک بی‌قیدوشرط، سناریوهای سخت‌گیرانه را کاملاً روی میز داشته است.

در گفت‌وگوهای سال ۲۰۰۸ نیز، اگرچه پوتین می‌گوید اوضاع «تحت کنترل» است، اما به فعالیت‌های مخفیانه جمهوری اسلامی اشاره می‌کند و تأکید دارد که تخطی‌ها شناسایی و با آن‌ها برخورد خواهد شد. هم‌زمان، طرح روسیه برای تأمین سوخت خارجی به‌عنوان راهی برای حذف نیاز به غنی‌سازی داخلی مطرح می‌شود؛ طرحی که از نگاه بسیاری از کارشناسان، تلاشی حساب‌شده برای گرفتن ابزار اصلی چانه‌زنی هسته‌ای از دست تهران بوده است.

در همین چارچوب، اظهارات تند بوش و پوتین درباره رهبران جمهوری اسلامی، از جمله به‌کار بردن تعبیر «دیوانه»، بیش از آنکه یک واکنش احساسی باشد، بازتاب نگرانی عمیق آن‌ها از ترکیب ایدئولوژی و فناوری هسته‌ای است. با این حال، پوتین هم‌زمان تأکید می‌کند که مقامات جمهوری اسلامی را نباید ساده‌انگارانه دید؛ آن‌ها را تحصیل‌کرده، هوشمند و آشنا با بازی قدرت توصیف می‌کند، توصیفی که به‌گفته ناظران، نشان‌دهنده درک روسیه از پیچیدگی رفتار تهران است.

از نگاه بسیاری از کارشناسان، مهم‌ترین پیام این اسناد نه در جزئیات جلسات، بلکه در شکاف عمیقی است که میان دیپلماسی پنهان روسیه و سیاست‌های علنی آن در قبال جمهوری اسلامی دیده می‌شود. در حالی که کرملین در عرصه عمومی از شراکت راهبردی و همکاری تکنولوژیک با تهران سخن می‌گفت، در پشت درهای بسته، با آمریکا درباره مهار برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی هماهنگ بوده است.

این ناظران معتقدند روسیه در دهه ۲۰۰۰، پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی را ابزاری برای تنظیم رابطه خود با غرب می‌دید؛ ابزاری برای نشان دادن نقش یک بازیگر مسئول در نظام بین‌الملل، در عین حفظ منافع اقتصادی و نفوذ منطقه‌ای. از این منظر، یک ایرانِ مجهز به سلاح هسته‌ای، نه‌تنها برای آمریکا و اروپا، بلکه برای امنیت ملی روسیه نیز تهدیدی بالقوه تلقی می‌شد.

مقایسه آن دوران با وضعیت امروز، از دید کارشناسان، از یک تغییر اولویت جدی حکایت دارد. فشارهای ناشی از جنگ اوکراین و تقابل عمیق روسیه با غرب، کرملین را به سمتی سوق داده که همکاری نظامی و راهبردی با جمهوری اسلامی را پررنگ‌تر ببیند. اما اسناد تازه منتشرشده یادآوری می‌کنند که این نزدیکی، بیش از آنکه ریشه در اعتماد پایدار داشته باشد، حاصل هم‌پوشانی موقت منافع است.

در نهایت، این افشاگری‌ها پیامی روشن در خود دارند؛ اینکه در سیاست جهانی، حتی نزدیک‌ترین شرکا نیز در بزنگاه‌های حساس، منافع خود را بر هر نوع اتحاد اعلامی ترجیح می‌دهند. آنچه در بیانیه‌ها و دیدارهای رسمی گفته می‌شود، الزاماً همان چیزی نیست که در اتاق‌های بسته تصمیم‌گیری جریان دارد، جایی که پرونده‌هایی مانند برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، با نگاهی سرد، حسابگرانه و به‌دور از شعار بررسی می‌شوند.