قمار اتمی خامنه‌ای در بن‌بست بازدارندگی؛ اعتراف به شکست راهبردهای منطقه‌ای

گزارشی تازه از یک اندیشکده ایتالیایی، بار دیگر تردیدها و نگرانی‌ها درباره مسیر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را تشدید کرده است. این گزارش ادعا می‌کند که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در ماه اکتبر گذشته دستور آغاز فرآیند ساخت کلاهک‌های هسته‌ای کوچک با قابلیت نصب روی موشک‌های بالستیک خرمشهر را صادر کرده است؛ ادعایی که در صورت صحت، می‌تواند نقطه عطفی در معادلات امنیتی خاورمیانه باشد.

اندیشکده ایتالیایی برای مطالعات سیاست بین‌المللی، ISPI، در این گزارش تأکید می‌کند که تا پیش از جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل، خامنه‌ای به‌طور مستمر با ساخت سلاح هسته‌ای مخالفت می‌کرد و در برابر فشارهای داخلی، به‌ویژه از سوی سپاه پاسداران، برای افزایش غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۹۰ درصد و تولید کلاهک‌های هسته‌ای کوچک مقاومت نشان می‌داد. به نوشته این اندیشکده، منابعی که طی سال‌های اخیر با نویسندگان گزارش گفت‌وگو کرده‌اند، همواره بر این نکته تأکید داشتند که هیچ تصمیم رسمی برای ساخت بمب اتمی اتخاذ نشده بود.

اما تحولات نظامی اخیر، به‌ویژه جنگ ۱۲ روزه و ادامه تنش حل‌نشده میان ایران و اسرائیل، به باور نویسنده این گزارش، محاسبات تهران را دستخوش تغییر کرده است. به گفته او، مسئله اصلی نه انتقام‌جویی سیاسی، بلکه فروپاشی ناگهانی این تصور بوده که سامانه‌های دفاعی جمهوری اسلامی می‌توانند در برابر یک درگیری گسترده، بازدارندگی مؤثری ایجاد کنند.

بر اساس ارزیابی ISPI، در جریان این درگیری، تنها بخش مؤثر توان نظامی ایران، موشک‌های میان‌برد و دوربرد بوده‌اند؛ در حالی که پیش‌تر، تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی در سوریه و ضربه‌های واردشده به حزب‌الله لبنان، کارآمدی دیگر ابزارهای بازدارنده تهران را زیر سؤال برده بود. این گزارش مدعی است اسرائیل توانسته بخش قابل‌توجهی از موشک‌ها و لانچرهای ایران را نابود کند و در صورت ورود گسترده‌تر آمریکا به جنگ، زرادخانه موشکی تهران احتمالاً بیش از چند هفته دوام نمی‌آورد.

در چنین شرایطی، نویسنده گزارش به این جمع‌بندی می‌رسد که از نگاه تصمیم‌گیران در تهران، سلاح هسته‌ای می‌تواند به‌عنوان آخرین ابزار بازدارندگی واقعی مطرح شده باشد. منابع این اندیشکده در تهران ادعا می‌کنند که خامنه‌ای پس از سال‌ها انکار، چراغ سبز توسعه کلاهک‌های هسته‌ای کوچک را داده، هرچند هنوز اجازه افزایش رسمی غنی‌سازی اورانیوم فراتر از ۶۰ درصد صادر نشده است.

طبق آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ژوئن ۲۰۲۵، ایران ۴۴۱ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد. این میزان از نظر فنی برای ساخت بمب اتمی کفایت می‌کند، اما برای تولید کلاهک‌هایی کوچک و قابل نصب روی موشک‌هایی مانند خرمشهر کافی نیست. برای این منظور، اورانیوم با غنای حدود ۹۰ درصد لازم است؛ سطحی که در صورت در اختیار داشتن سانتریفیوژهای پیشرفته، می‌تواند در مدت کوتاهی حاصل شود.

با این حال، گزارش تأکید می‌کند که حرکت شتاب‌زده به سمت غنی‌سازی ۹۰ درصدی، جمهوری اسلامی را در موقعیتی بسیار آسیب‌پذیر قرار می‌دهد. به همین دلیل، به باور نویسنده، تمرکز فعلی تهران ممکن است بر توسعه طراحی کلاهک‌ها باشد، نه افزایش فوری سطح غنی‌سازی. این مسیر البته بدون دسترسی به مواد شکافت‌پذیر با غنای بالا، در نهایت به بن‌بست می‌رسد.

گزارش ISPI همچنین به شایعاتی درباره وجود یک برنامه فوق‌محرمانه غنی‌سازی در یکی از سایت‌های اعلام‌نشده ایران اشاره می‌کند؛ سایتی که هرگز به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی معرفی نشده است. هرچند این ادعاها به‌طور مستقل تأیید نشده‌اند، اما طرح آن‌ها به فضای تردید و بی‌اعتمادی موجود دامن زده است.

در بخش پایانی گزارش، موضوع کمک خارجی به‌عنوان تنها میان‌بُر احتمالی مطرح می‌شود. نویسنده یادآوری می‌کند که چین و روسیه علاقه‌ای به هسته‌ای شدن ایران ندارند و پاکستان نیز انگیزه‌ای برای ورود به چنین مسیری ندارد. در این میان، تنها گزینه‌ای که در برخی محافل درون سپاه پاسداران زمزمه می‌شود، کره شمالی است؛ کشوری که همکاری‌های موشکی آن با ایران سابقه‌ای طولانی دارد، هرچند هیچ سند معتبری درباره انتقال فناوری کلاهک هسته‌ای در دست نیست.

با وجود این ادعاها، مقام‌های جمهوری اسلامی همواره تأکید کرده‌اند که برنامه هسته‌ای ایران ماهیتی صلح‌آمیز دارد و گزارش‌های آژانس نیز تاکنون تصمیمی برای حرکت به سمت ساخت سلاح هسته‌ای را تأیید نکرده‌اند. با این حال، گزارش اندیشکده ایتالیایی نشان می‌دهد که فضای تردید و نگرانی درباره نیت‌های واقعی تهران، بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و آینده این پرونده، همچنان یکی از خطرناک‌ترین متغیرهای پیش‌روی منطقه باقی مانده است.

فرمان محرمانه علی خامنه‌ای برای ساخت کلاهک‌های هسته‌ای، بیش از آنکه نشانه‌ی قدرت باشد، اعترافی صریح به فروپاشی دکترین «دفاع موزاییکی» و شکست بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی است. سال‌ها سرمایه‌گذاری هنگفت بر روی شبکه‌ای از گروه‌های شبه‌نظامی و انبار کردن موشک‌های متعارف، در جریان تنش‌های اخیر و جنگ دوازده‌روزه، کارآمدی خود را از دست داد و نشان داد که این ابزارها در برابر تکنولوژی پیشرفته رقیب، توان حفاظت از بقای نظام را ندارند. پناه بردن به گزینه سلاح هسته‌ای، در واقع آخرین تقلا برای جبران حقارتی است که در پی ناتوانی در تامین امنیت سرزمینی و فروپاشی توهمات نظامی سپاه پاسداران حاصل شده است.

از سوی دیگر، تکیه بر «مدل کره شمالی» و تلاش برای دستیابی به دانش کلاهک‌سازی از طریق پیونگ‌یانگ، نشان‌دهنده عمق انزوای بین‌المللی و بن‌بست دیپلماتیک تهران است. حاکمیت در حالی کشور را به سمت یک رویارویی احتمالی در سال ۲۰۲۶ سوق می‌دهد که زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی ایران توان تحمل تحریم‌های جدید یا پیامد‌های یک درگیری نظامی را ندارند. اصرار بر مخفی‌کاری و توسعه سایت‌های اعلام‌نشده، تنها ریسک برخورد مستقیم را افزایش می‌دهد و نشان می‌دهد که مقامات جمهوری اسلامی برای حفظ بقای خود، حاضرند تمامیت ارضی و آینده نسل‌های بعدی را در یک قمار هسته‌ای به حراج بگذارند؛ قماری که خروجی آن نه امنیت، بلکه انزوای مطلق و ویرانی است.