نویسنده: جان لوکار
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: جهان کتاب
تعداد صفحات: ۱۶۲
ماجراهای قتل بیعیب و نقص حول و حوش مدرسة شبانهروزی کارن روی میدهد و شخصیتهای داستان، مدیران و معلمان و همسرانشان هستند. مدرسة کارن با قدمتی چندصدساله، محیطی خشک و رسمی و شبهاشرافی، برگزاری مراسم مذهبی روزانه، و نیز سنّتها و آیینهای خاص، از مدارس معتبر بریتانیا است. شاگردان این مدرسه، اغلب پسران طبقات بالای اجتماعاند و طبعا از میان فارغالتحصیلانش هم کسانی به مناصب عالی و مهم کشوری دست مییابند. و همین بر اهمیت جایگاه مدرسة کارن میافزاید.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که سردبیر نشریة مذهبیِ کریسچِن وُیس نامهای از یک خواننده دریافت میکند. استلا رودی، همسر یکی از معلمان مدرسة کارن و از خانوادهای محترم و معتبر، در این نامه خواستار ملاقات فوری با خانم بریملیِ سردبیر شده است. او در نامة کوتاهش، اطمینان میدهد که شوهرش قصد کشتن او را دارد. بریملی که سابقة کار در دستگاههای اطلاعاتی بریتانیا را در طول جنگ داشته، ترجیح میدهد به جای مراجعه به پلیس، موضوع را با یکی از همکاران سابقش، جرج اسمایلی، در میان بگذارد. اما پیش از آنکه اسمایلی دست به کاری بزند، خبر میرسد که استلا رودی به قتل رسیده است. این، آغاز داستانی پرکشش و سرشار از معما و رمز و راز است. در سیر داستان، پرده از روابط پیچیدة معلمان و کارکنان و شاگردان مدرسه، و دوستیها و دشمنیهایشان برداشته میشود. همچنین فضای خفقانآور و روابط پیچیدة قدرت در آن محیط کوچک، با شخصیتهای ضعیف و قوی و درستکار و خطاکار، تصویر میگردد.
مترجم: سروش حبیبی
ناشر:ماهی
تعداد صفحات: ۱۴۴
قیمت : ۵۰۰۰ تومان
این رمان کوتاه روایت فئودور داستایفسکی از فضای تیره و تار زندگی شخصیتهایش است. در «بانوی میزبان» چهار شخصیت اصلی حضور دارند؛ اردنیف، مردی گوشهگیر و تنها، که به دنبال منزلی جدید است، «مورین» پیرمردی بداخلاق که به همراه دختر جوانش «کاترینا» زندگی میکند و همچنین یکی از دوستان اردنیف که علاقه زیادی به او دارد.
ماجراهای این رمان در شهر سن پترزبورگ به وقوع میپیوندد و نویسنده داستان زندگی اردنیف را روایت میکند که مجبور به تغییر محل سکونت خود است. در این رمان که محور اصلی آن ماجرای دلدادگی اردنیف به کاترینا است، میتوان بازتابهایی از فولکلور روسی را نیز مشاهده کرد.
در متن پشت جلد این کتاب آمده است: «از آنچه بر سرش آمده بود به هیچکس چیزی نمیگفت اما گاهی خاصه در غروب در ساعتی که آوای ناقوس کلیسا زمانی را به یادش میآورد که احساسی ناشناخته سراپایش را لرزانده و در تپش انداخته بود، در جان جاودانه مجروحش توفانی برمیخواست. آن وقت روحش به لرزه میافتاد و درد عشق باز در دلش شعلهور میشد و سینهاش را به آتش میکشید. تنها و افسرده به آرامی اشک میریخت و زیر لب زمزمه میکرد: «کارترینای من، کبوتر بیهمتایم، خواهرک شیرینم…»
نویسنده: آیزایا برلین
مترجم: رضا رضایی
تعداد صفحه: ۴۱۶
ناشر: ماهی
آیزایا برلین در کتاب «ذهن روسی در نظام شوروی» به بررسی جنبههای سیاسی و فرهنگی روزگار شوروی آن زمان پرداخته است. وی به هنر روسیه در دورهی استالین و شاعران و نویسندگانی چون ماندلشتام، آنا آخماتووا و پاسترناک اشاره و نقش آنان را در فرهنگ روسیه بررسی میکند و به تحلیل نقش زندگی و آثار روشنفکران روس میپردازد.
در بخشی از صفحات این کتاب می خوانیم که:
روزی پیشخدمتی در کشتی بزرگی استخدام شد. به او گفتند که اگر دریا طوفانی شد، برای اینکه ظرف و ظروف نشکند نباید صاف راه برود، بلکه باید زیگزاگ برود؛ باتجربه ها همین کار را می کنند… از قضا روزی هوا خراب شد، اما صدای مهیب شکسته شدن ظرف و ظروف هم به گوش رسید، چون پیشخدمت با سینی ظرفها زمین خورده بود. گفتند چرا به توصیه عمل نکرده!؟. گفت: «کردم. منتها موقعی که من چپ می رفتم کشتی راست می رفت، موقعی که من راست می رفتم کشتی چپ می رفت».
لذا مهمترین قلقی هم که هر شهروند شوروی باید یاد بگیرد این است که بتواند خیلی دقیق حرکت خود را با حرکت دیالکتیکی حزب تنظیم کند (یعنی باید لم کار طوری دستش بیاید که زود تشخیص بدهد چه لحظه ای چپ می شود راست، راست می شود چپ)… به همین منظور عده ای از قابل ترین، مفیدترین، و در نخستین روزها، وفادارترین و سالمترین هواداران رژیم به علت نداشتن همین فوت و فن به فلاکت افتادند.
نویسنده: ایرن نمیروفسکی
مترجم: مهستی بحرینی
ناشر: نیلوفر
تعداد صفحات: ۴۹۶
قیمت: ۱۸۵۰۰ تومان
کتاب “سوییت فرانسوی” را پس از انتشار ، همه منتقدان ادبى متفق القول اثرى هنرمندانه نامیدند. نشریه ادبى لیور ابدو «Livres Hebdo» پس از انتشار این کتاب ، «سوییت فرانسوی» را مهمترین رمان سال توصیف کرد و ظریفانه این پرسش را مطرح کرد «چرا این کتاب برنده جایزه گنکور نشود؟». رمان «سوییت فرانسوی» داراى ۲ بخش است ، بخش اول تحت عنوان «توفان در ژوئن» روایت پستى ها و تلاس هاى کمرنگ مردمى است که در اثر اشغال فرانسه توسط آلمان نازى از زندگى عادى خود منحرف شده اند. بخش دوم تحت عنوان «دلچه» (شیرین) روایت یک روستاى فرانسوى است که به اجبار اشغالگران آلمانى را پذیرفته است. در یک فضاى مشوش ، فاتحان و شکست خورده ها با یکدیگر هماوردى کرده ، یکدیگر را تحسین یا نسبت به هم ابراز نفرت مى کنند.
نویسنده: محمد رضا گودرزی
ناشر: افکار
تعداد صفحات: ۱۲۸
قیمت: ۶۰۰۰ تومان
تیراژ: ۱۱۰۰
این مجموعه شامل ۱۷ داستان کوتاه از گودرزی است که به گفته وی ادبیات مهاجرت، طنز، فانتزی و سایر گونههای مختلف داستان کوتاه تم اصلی آنها را تشکیل میدهد.
وجه مشخصه داستانهای این کتاب که در مجموعه داستان قبلی گودرزی با عنوان «رویاهای بیداری» نیز میشود از آن نشانی گرفت، حضور تمهای فلسفی ـ اجتماعی و روانشناختی است که منجر شده گاه داستانهای این کتاب پایانبندی مشخصی نیز نداشته و خط فکری مشخصی را نیز برای آنها نتوان عنوان کرد.
از عناوین داستانهای این مجموعه میتوان به رمز و راز نوشتن، چرا میزنی، هویت، میزگرد، حمل بار ممنوع، شلغمنامه، دانشآموز نمونه، رویای من، دستها، فری، به وقتش صدات میزنند، تصویر باد، رمز عبور، پناهگاه، تاریکی، خواب و دیگر وقتش است اشاره کرد.
گودرزی در نخستین داستان این مجموعه که درباره نویسندگی از زبان خود تالیف شده است، مینویسد: سالهاست که تو کلاسها و یا مصاحبهها از من میپرسن راز موفقیتم در داستاننویسی چیست؟ یا برای نوشتن داستانی بینقص باید چه کار کرد؟ تا حالا چند بار خواستهام رازم را فاش کنم، اما زنم نگذاشته، گفته آدم عاقل رازش را به کسی نمیگوید. حالا که دیگر احساس میکنم به روزهای آخر عمرم رسیدهام، میخواهم دل به دریا بزنم و برای آنکه نسلهای بعد از این موهبت بزرگ محروم نمانند، رازم را فاش کنم؛ البته مطمئن نیستم آنچه که باعث موفقیت من شده؛ برای بقیه هم صادق است یا نه ولی هرچه شد، شد، میگویم….
نویسنده: فلانری اوکانر
مترجم : آذر عالی پور
ناشر: آموت
تعداد صفحات: ۶۹۶
قیمت: ۳۰۰۰ تومان
به گفته ی مترجم داستانهای این مجموعه در حقیقت طنز بیرحمانه و تلخی دارد که بیشتر به فرهنگ سکولار و تجاری دههی ۵۰ و ۶۰ آمریکا میپردازد.
اوکانر نویسندهی آمریکایی دههی ۵۰ و ۶۰ است که رمانهای «شهود» و «از خشونت دست بشویید» را به همراه ۳۱ داستان کوتاه نوشته است.
اوکانر بینش عمیقی دربارهی خشونت و فضای غیرانسانی دارد و در آثارش وسوسه و فراموشی دنیای مدرن را آورده است.
خود این نویسنده هم در دورهی بسیار خاصی زندگی میکرده، زمانی که مناسبات بین سیاهها و سفیدها در حال تغییر بوده است. در آثار او شخصیتها کلنجارهایی با مذهب دارند و تلاش میکنند به یک آرامش مذهبی برسند.
فلانری اوکانر در ۱۹۲۵ در ساوانای جورجیا به دنیا آمد و در ۳۹ سالگی به مرض لوپوس درگذشت. در این عمر کوتاه توانست دو رمان و حدود ۳۱ داستان کوتاه بنویسد. در ۱۹۷۲ یعنی هشت سال پس از مرگش، «مجموعهی داستانهای کوتاه»ش جایزهی کتاب ملی را دریافت کرد؛ جایزهای که معمولاً به نویسندهای در قید حیات اعطا میشود، اما داورها اثر اوکانر را چنان ارزشمند دانستند که به طور استثنایی این جایزه را به خاطر موفقیتهای ادبی او در طول حیاتش به این مجموعه اعطا کردند.
اوکانر از آثار نویسندگان جنوبی، کارهای فاکنر و کالدول و نیز ادورا ولتی، کارولین گوردون و کاترین اَن پورتر را به خوبی خوانده بود و بیشترین تأثیر را فاکنر و پورتر بر او گذاشته بودند.
او نویسندهای دقیق و منضبط بود و در طول حیات ادبی کوتاهش خود را مجبور میکرد از صبح تا ظهر بدون وقفه بنویسد، شاید به این دلیل که از پیشرفت بیماری خود و مجال اندکی که برایش مانده بود، باخبر بود.
زندگی اوکانر نیز به مانند آثارش عجیب بود. ذهنیت و طرز فکر و عادات او در نامهها و مقالاتی که پس از مرگش جمعآوری شدهاند، نمایانگر ویژگیهای اوست. صدها رسالهی دکتری و تجزیه و تحلیلهای منتقدانه و نیز کتابهای فراوانی در تحلیل سطر به سطر نوشتههای او و تعمق در موضوعاتی نظیر شفقت، توبه، شیطان، عشق، تعالی و نیروی ویرانگر نوشته شده است.