سه شنبه ۱۳ تا دوشنبه ۱۹ اوت
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
از مصریها، بسیار آموختیم. ارتش مصر که «الجزیره» دولت قطر عظمی (بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه و رفیق و همعهد اسرائیل) با عناوین فاشیست و جنایتکار از آن یاد میکند، به ما آموخت همکاری با آمریکا و دریافت یک میلیارد کمک نظامی، در برابر مسؤولیت حفاظت از وطن و مقابله با دارودستهای که با شارلاتانیزم اسلامی و حمایت آمریکا میخواستند نظام ولایت فقیه از نوع سنیاش را در مصر برقرار کنند، هرگز عاملی برای شانه خالی کردن از مسؤولیت نخواهد بود. با اطمینان میگویم حتی در جنگ ۶۷ که عبدالناصر آمریکا را عامل شکست خود قلمداد کرد، اینهمه اکثریت مصریها، از ته دل، با نفرت به آمریکا نگاه نکردهاند.
آنچه روز چهارشنبه در اطراف و سپس درون میدان و مسجد رابعه عدویه و در روزهای جمعه و شنبه در اطراف مسجد نصر در خیابان رامسیس رخ داد، بسیار دردناک و با هر منطقی محکوم است اما تحلیل یکطرفه گزارشگر گاردین و واشنگتن پست و الجزیره و… تصویرگر حقیقت نبود. در واقع اخوانالمسلمین نیز به ما آموختند برای رویاروئی با هر قدرتی، بیش از مسلسل و توپ و تانک، تحت تأثیر قراردادن افکار عمومی جهان، با توپخانه تبلیغات، کارساز است. در جریان محاصره مسجد نصر میدیدم چگونه ناگهان از دل ریشوهای متحصن و بعضاً اسلحه در دست، دختران و پسرانی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، ایتالیائی، ترکی، ژاپنی و… تلفنی و گاه با دوربین الجزیره و تلویزیون ترکی، شرح کشاف مصائب باز میگفتند و اشک میریختند. در این حال هیچیک از خبرنگاران اعتنائی به تفنگچیهای اخوانی نداشت که از بلندای منارۀ مسجد گلوله بر سر سربازان و مردم عادی که مخالف اسلام سیاسی هستند میباریدند. نزدیک هزار کشته و سه هزار زخمی حاصل ماجراجوئی جماعتی بود که کودکان یتیم کرایهای و بیوه زنان فقیر را در صف اول به مقابله با ارتش فرستاده بود.
فریب و دروغ و شهیدنمائی، سه اصل در مانیفست مبارزاتی اسلامیهاست. خمینی سالها مدعی بود در پانزده خرداد سال ۴۲ صدهزار تن کشته شدهاند و تلفات ۱۷ شهریور ۵۷ در میدان ژاله بیش از ۵ هزار تن بوده است. آزاد مردی چون عماد باقی باید ظهور میکرد تا با سند دروغهای خمینی را آشکار کند. اما تا اینکار بشود ملت ما هزاران کشته داد، میلیونها تن آواره شدند و امروز میهن ما اسیر مشتی فاسد دزد منافق به این روز دردناک رسیده که شاهد آنیم.
بگذارید ماجرائی را که خود شاهد آن بودم باز گویم. در سال ۱۹۸۷ در موسم حج، زنده یاد جعفر رائد استاد و مدیر من در مرکز پژوهشهای ایران و عرب، مرا خبر کرد که دکتر ایاد مدنی مدیر روزنامه پر تیراژ عکاظ از او خواسته است در طول مراسم حج ضمیمهای فارسی برای حجاج ایرانی به صورت روزانه در آورد. مرحوم رائد مرا برای سردبیری این نشریه برگزیده بود و من نیز از میان دوستان و همکارانم جمعی را برگزیدم (مرتضی نگاهی، احمد وحدتخواه، شاهین اعتمادی، مهران بنیادی، زنده یاد ناصر مطرقی، فرخ فرزانه شریف و دو سه تن دیگر) و به اتفاق به جده رفتیم و در دفتر عکاظ، مستقر شدیم. صادقانه میگویم، در طول انتشار ۳۰ شماره هرگز نه از سوی دکتر مدنی و نه از جانب سردبیر عکاظ به ما گفته نشد چه بنویسیم و چه خط قرمزی را رعایت کنیم. اگر حج آن سال خونین نشده بود من این سی شماره را از بهترین کارهای دوران سردبیری خود میدانستم.
در آن سال آقای مهدی کروبی امیرالحاج خمینی بود و شماری از مجرمان صف اول جمهوری ولایت فقیه مثل صادق خلخالی و هادی غفاری، سران سپاه و امنیت خانه مبارکه در حج حضور داشتند. دو سه روز مانده به برگذاری مراسم برائت از مشرکین، من از طریق یکی از روزنامهنگاران همراه بعثه حج رژیم مطلع شدم که حضرات دهها خطاط و نقاش به مکه بردهاند و شب و روز مشغول نوشتن و نقاشی پرترههای خمینی و شعارهای چند ده متری هستند. در ضمیمه فارسی عکاظ اشاره کردم که گویا امسال حضرات قصد لشکرکشی دارند. سعودیها که با برنامه برائت آشنا بودند مثل هرسال مسیری را برای عبور حجاج ایرانی تعیین کرده بودند. این را هم بگویم که سال پیش از این در ساکهای اهدائی سازمان حج با ۱۴۰ زائر اصفهانی، سعودیها ۱۵۰ کیلو گرم مواد شدید الانفجار یافته بودند و بعد از تحقیق از زائران بیگناه وقتی فهمیده بودند آنها که اغلب کشاورزان و روستائیان بودند هیچ خبری از محتوای ساکهایشان نداشتهاند، مسؤولان کاروان را توقیف و زائران را آزاد کردند. رئیس کاروان اعتراف کرده بود که مواد منفجره از سوی اطلاعات سپاه که آن روزها زیر نفوذ برادر داماد مرحوم آیتالله منتظری، مهدی هاشمی بود در ساک زائران جاسازی شده بود.
باری روز برائت، مأموران سپاه و اطلاعات، به روی تمام درختان در مسیر راهپیماییشان بلندگو نصب کرده بودند. در دو سوی خیابان منتهی به باب اصلی کعبه، اعضای سپاه و بسیج صف کشیده بودند و در وسط خیابان معلولین جنگ به روی صندلی چرخدار توسط زنان و افراد مسنتر به جلو رانده میشدند. شماری کودک نیز در کالسکههاشان بیخبر از همه چیز در وسط صف تظاهرکنندگان قرار گرفته بودند. در گرمای ۵۰ درجه تظاهرات شروع شد. شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، تبت یدا ابی لهب، بریده باد دست فهد از همه جا به گوش میرسید. مأموران پلیس عملا میدان را خالی کرده بودند.
در این میان هزاران زائر و ساکن مکه که از راه بندان و تظاهرات به ستوه آمده بودند شروع به اعتراض کردند و عدهای از فراز ساختمانهای مشرف به محل به سوی تظاهر کنندگان، یخ پرتاب کردند. درگیری آغاز شد و لحظاتی بعد گارد ملی سعودی بعضا سوار بر اسب به میدان آمدند. چندین هزار پاسدار و بسیجی و امنیتی و ملا ناگهان غیب شدند، به سرعت میگریختند در حالیکه معلولین و زنان و کودکان در میدان مانده بودند… چنین شد که بیشتر قربانیان از زنان و معلولین و سالخوردگان و کودکان بودند.
همین صحنهها را حالا از تلویزیونهای مصر و العربیه میدیدیم، چون الجزیره و تلویزیونهای غربی فقط تصاویری را که به نفع اخوانالمسلمین و حاکی از مظلومیت آنها بود پخش میکردند. روز چهارشنبه نیروهای امنیتی، پلیس از ساعت هفت بامداد و نیروهای ضربتی صاعقه از ظهر در اطراف مسجد حاضر بودند. ساکنان محله رابعه عدویه از بالکنها و سطح خیابان نیروهای پلیس را برای شکستن تحصن تشویق میکردند. اخوان المسلمین و متحدانشان همه پیامها برای شکستن تحصن را نادیده گرفتند و به محض آنکه پلیس با پرتاب گاز اشکآور و به حرکت در آوردن بولدوزرها برای شکستن تحصن آغاز به کار کرد، تیر اندازی از درون مسجد و بالای مناره آن هم به سوی پلیس آغاز شد، اینجا بود که پلیس شروع به تیراندازی کرد.
بهزودی رویارویی ابعادی گسترده یافت. تصاویر دهها تن از اخوان با مسلسل و بازوکا که از روی پلها و بلندی به مأموران پلیس و مردم تیراندازی میکردند و وحشیگری آنها در آتش زدن کلیساها و مراکز دولتی، با واکنش خشن و شدید نیروهای پلیس و امنیتی روبرو شد و شباهنگام که دولت با اعلام وضع فوقالعاده، حکومت نظامی در قاهره و چند شهر بزرگ برقرار کرد، اخوان المسلمین به جای آنکه به تأمل بنشینند، با آشکارشدن حمایت ضمنی آمریکا و اروپا از مظلومیت غیر واقعیشان، بنا را بر ادامه تظاهرات و گسترش آشوب گذاشتند. از دید رهبری اخوان هرچه تعداد کشتهها بیشتر شود، بخت آنها برای بازگشت به قدرت افزونتر خواهد شد. چنین بود که آشوب مسجد النصر را در میدان رامسیس بر پا کردند و در ۱۲ شهر کلیساها، مقر استانداری و فرمانداری، ساختمانهای دولتی و شرکتهای خصوصی را به آتش کشیدند. دولت مصر که با شدت گرفتن انتقادهای متحد آمریکائی و اروپائیان، و پیروزی اخوان المسلمین در جنگ روانی و تبلیغاتی (الجزیره عربی و انگلیسی تا حد سخنگوئی اخوان المسلمین سقوط کرد و بعضی از شبکههای آمریکائی و اروپائی، منبع گزارشاتشان همین الجزیره بود و بس) در سه چهار روز نخست، زیر فشار افکار عمومی و اصرار رسانهها و جنبش تمرد، پس از استعفای محمد البرادعی، از معاونت رئیس جمهوری موقت، دست به یک حمله تبلیغاتی متقابل زد. کنفرانس مطبوعاتی دکتر حجازی مشاور عالی عدلی منصور رئیس جمهوری موقت، نخستین گام در این جهت بود.
دکتر مصطفی حجازی مشاور رئیس جمهور مصر از تعهد دولت انتقالی مصر به اجرای «نقشه راه» خبر داد و اعلام کرد ملت مصر «فاشیزم دینی» را نمیپذیرد. سخنگوی ریاست جمهوری مصر در نشست مطبوعاتی خود گفت «تجمع اخوان از تحصنی مسالمت آمیز در چهار چوب قوانین و آزادی بیان فراتر رفته به تحریک اعمال خشونتآمیز مبدل شد». وی در ادامه افزود: «مصریها بیش از هر زمانی علیه گروه اخوان المسلمین متحد شدهاند».
حجازی تأکید کرد رویدادهای این کشور از نوع کشمکش سیاسی نیست، بلکه دولت با نیروی تندرویی روبرو است که تروریسم را در پیش گرفته است، به گفته وی «به آتش کشیدن کلیساها و موزهها دال بر مسالمتآمیز بودن اقدامات آنان نیست».
سخنگوی ریاست جمهوری مصر طی اظهارات خود تأکید کرد که مصریها با تظاهرات خود قدرت را به حکومت فعلی تفویض کردند تا یک دولت دمکراتیک راستین را تشکیل دهد و ما برای اصلاح قانون اساسی تلاش خواهیم کرد و هیچ نیرویی مانع اجرای این طرح نخواهد شد. وی همچنین از مشارکت همه احزاب سیاسی مخالف خشونت در ساختن آینده مصر استقبال کرد.
به دنبال مصاحبه وی که طی آن به شدت از رسانههای غربی و به طور تلویحی الجزیره که حقایق را قلب میکنند انتقاد کرد، وزیر خارجه مصر نبیل فهمی، ضمن پاسخگوئی به سؤالات نمایندگان رسانههای بینالمللی، اخوانالمسلمین را مجموعهای خشونت رفتار و تروریست مسلک خواند و به نقل از منبعی در سازمان عفو بینالملل یادآور شد طرفداران محمد مرسی معزول، سلاحهای سنگین در اختیار داشتهاند. یک سخنگوی سازمان این بخش از سخنان فهمی را تکذیب کرد ولی یادآور شد که شماری از وابستگان به اخوانالمسلمین با دستگیری مخالفان خود آنها را بسختی شکنجه کردهاند.
بعد از درگیریهای شنبه و یکشنبه نخست وزیر مصر حازم الببلاوی از احتمال غیرقانونی کردن اخوانالمسلمین سخن گفت و بلافاصله شماری از فعالان جامعه مدنی و جنبش تمرد (عصیان) بر ضرورت غیرقانونی کردن فعالیتهای اخوان پای فشردند.
همینجا اضافه کنم که حمایت قاطعانه ملک عبدالله پادشاه سعودی از دولت مصر و سپس حمایتهای کویت و امارات و بحرین از اقدامات دولت مصر، بعد از حمایتهای مالی سعودی و کویت و امارات از این کشور، در پاسخ به تعلیق در آمدن کمکهای اروپا و امریکا، یکباره جان تازهای به ژنرال عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع و فرمانده نیروهای مسلح مصر داد، به گونهای که او در نشستی با افسرانش، از سعودی و اردن و کویت و بحرین سپاسگزاری کرد و گفت مصر مادر دنیاست و از این بحران به سلامت و مقتدرتر بیرون خواهد آمد.
پادشاه سعودی روز جمعه به دنبال درگیریهای مصر در پیامی به رئیس جمهوری منصور عدلی و ژنرال السیسی با تروریستی خواندن اقدامات مخالفان دولت مصر تاکید کرد حکومت عربستان سعودی در مسیر مبارزه با تروریسم در کنار برادران مصریاش قرار دارد.
وی از دخالت طرفهای خارجی در تحولات این کشور به شدت انتقاد کرد و گفت: این حق قانونی قاهره است که پاسخ گمراهان را بدهد و کسانی که در مصر دخالت میکنند درحال ایجاد آتش فتنه هستند. ملک عبدالله به طور ضمنی آمریکا را به آتش افروزی در مصر متهم کرد و گفت : مصر میتواند با قدرت از شرایط کنونی خارج شود. محمد مسلمانی سخنگوی دولت موقت موضعگیری ملک عبدالله را فراموش نشدنی عنوان کرد.
البته کمکهای عربستان تنها در حوزه دیپلماسی محدود نمیشود چه آنکه پس از برکناری مرسی و روی کار آمدن نظامیان در مصر، خبرگزاری رسمی عربستان سعودی، بهنقل از ابراهیم عسف وزیر دارائی این کشور، گزارش داده بود که دولت ریاض بزودی ۵ میلیارد دلار در اختیار دولت جدید مصر قرار میدهد؛ فرمان این کمک بزرگ از سوی ملک عبدالله پادشاه عربستان، صادر شده بود.
وزیر خارجه سعودی سعود الفیصل در سفری به فرانسه روز یکشنبه از طرحی برای خارج ساختن مصر از بحران کنونی سخن گفت. در این میان رژیم ولایت فقیه که هنوز ابعاد جنایاتش در جریان جنبش سبز از یادها نرفته همراه با ترکیه و قطر اقدامات دولت مصر را در خاتمه دادن به تحصن اخوان المسلمین در مساجد محکوم کرد و برای شکسته شدن قداست مساجد اشک ریخت و یادش رفت که چگونه مسجد فیض در مشهد را که متعلق به اهل سنت بود به دستور ولی فقیه ویران کرد. در عین حال اهالی ولایت فقیه به روی خود نیاوردند که، اخوان دهها کلیسا را در مصر به آتش کشیدهاند. من تردیدی ندارم که مصریها سرانجام بر فتنه اخوانالمسلمین و سلفیهای جهادی، غلبه خواهند کرد. در این امر ذرهای تردید ندارم.
حال اخوان المسلمین بیش از همه از عربستان، قطر و آمریکا گلایه دارد. دوستانِ چند هفته پیش اخوانیها تبدیل به حامیان قاتلان آنها شدهاند. تجربه «سیاست ورزی» و دوری از مبانی اسلامی در زمینه حکومتداری تا کنون ۱۰۰۰ کشته و چند هزار زخمی روی دست اخوانیها گذاشته است.
آیا اخوانیها از این «تجربه خونین» درس میگیرند؟