یحیی رحیم صفوی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و مشاور عالی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر با ادبیاتی جنگطلبانه به میدان آمده است. او در سخنانی تازه، با صراحت اعلام کرده که ایران و اسرائیل در وضعیت «آتشبس» قرار ندارند بلکه همچنان در «مرحله جنگ» بهسر میبرند. صفوی مدعی شد: «احتمال میدهم جنگ دیگری رخ بدهد و پس از آن شاید دیگر جنگی باقی نماند. ما نظامیها بدترین سناریوها را در نظر میگیریم و برای آنها برنامهریزی میکنیم.»
این اظهارات در حالی بیان میشود که تنها چند روز پیش، عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، تلاش کرده بود از تنشزدایی سخن بگوید. او با بیان سابقه چهل سال فعالیت در حوزه روابط بینالملل گفت که احتمال وقوع جنگ قریبالوقوع نیست، هرچند یادآور شد که تهدید نظامی همیشه برای هر کشوری وجود دارد. تضاد آشکار میان دیدگاه نظامیان تندرو و دستگاه دیپلماسی نشان میدهد که جمهوری اسلامی در آستانه تصمیمهای پرخطر و متناقض قرار دارد.
صفوی فرمانده پیشین سپاه ، در سخنانش حتی فراتر رفت و سیاست موسوم به «صلح از طریق قدرت» را تکرار کرد؛ مفهومی که به معنای توجیه تقویت زرادخانههای موشکی، پهپادی و سایبری رژیم است. او آشکارا گفت: «در نظام طبیعت، ضعیفها آسیب میبینند. اگر دنبال امنیت هستید باید قوی شوید. بهترین دفاع، حمله است.» چنین ادبیاتی نشان میدهد که نگاه حاکمیت نه بر پایه گفتوگو و مصالحه، بلکه بر اساس تهدید و گسترش تنش استوار شده است.
همزمان با این اظهارات، برخی نمایندگان تندرو مجلس نیز وارد میدان شدهاند. امیر حیاتمقدم، عضو کمیسیون امنیت ملی، ادعا کرده است که جمهوری اسلامی توانایی هدف قراردادن خاک ایالات متحده از دریا را دارد. او حتی از امکان اصابت موشکهای ایرانی به شهرهایی چون واشینگتن و نیویورک سخن گفت. این ادعا در حالی مطرح میشود که فاصله ایران و آمریکا بیش از ده هزار کیلومتر است و چنین تهدیدهایی بیشتر به نمایش تبلیغاتی شباهت دارد تا توان واقعی نظامی. حیاتمقدم همچنین تأکید کرده است که توان موشکی ایران، اروپا را نیز در بر میگیرد و بریتانیا، فرانسه و آلمان در تیررس قرار دارند.
این تهدیدها درست در زمانی مطرح میشود که سه کشور اروپایی، با ارسال نامهای رسمی به دبیرکل سازمان ملل هشدار دادهاند اگر جمهوری اسلامی تا پایان ماه اوت به مذاکرات هستهای بازنگردد، مکانیزم موسوم به «ماشه» را فعال خواهند کرد. به بیان دیگر، اروپا آماده است تا تحریمهای شدید شورای امنیت را دوباره علیه جمهوری اسلامی برقرار کند.
در طرف مقابل، اسرائیل که از تهدیدهای پیدرپی تهران آگاه است، به سرعت در حال تقویت سامانههای دفاعی خود است. رسانههای این کشور گزارش دادهاند که وزارت دفاع تلآویو روند توسعه سامانههای پدافند موشکی «پیکان ۳» و «پیکان ۴» را شتاب بخشیده است؛ سامانههایی که میتوانند موشکهای دوربرد جمهوری اسلامی را در خارج از مرزهای اسرائیل رهگیری کنند. پس از جنگ ۱۲ روزه، که در آن حملات موشکی جمهوری اسلامی ناکام ماند و بخش زیادی از توانمندی هستهای ایران هدف قرار گرفت، مقامات اسرائیلی بر این باورند که تنها راه بقای کشورشان «آمادگی برای حمله پیشدستانه» است. رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در سخنانی صریح گفت: «ما حاضر به پرداخت هزینه سنگین برای تضمین بقای خود هستیم.»
از سوی دیگر، گزارشهایی از همکاری نظامی تهران و پکن منتشر شده است. منابع اسرائیلی میگویند ایران سفارش مواد اولیه برای تولید صدها موشک بالیستیک را از چین ثبت کرده و همکاری تازهای میان دو طرف آغاز شده است. این اقدام نشان میدهد جمهوری اسلامی تلاش دارد توان موشکی خود را که در جنگ اخیر آسیب دیده بود، بازسازی کند.
در همین حال، آمریکا نیز اعلام کرده است که حملات مشترک واشینگتن و تلآویو به مراکز هستهای ایران، برنامه اتمی این کشور را چندین ماه به تعویق انداخته است. همین امر موجب شده برخی جناحهای سیاسی در اسرائیل خواستار ادامه حملات و «تمام کردن سریعتر کار» باشند. مشاور نزدیک بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، حتی گفته است اگر اسرائیل دست به حمله پیشدستانه نزند، به منزله «خودکشی» خواهد بود.
اما در داخل ایران، فضای سنگین امنیتی پس از جنگ ۱۲ روزه همچنان ادامه دارد. رسانههای داخلی از قول فرماندهان انتظامی گزارش دادهاند که شمار بازداشتشدگان به بیش از ۲۱ هزار نفر رسیده است؛ آماری که نشاندهنده سیاست سرکوب گسترده و ایجاد فضای رعب و وحشت از سوی حکومت است. جمهوری اسلامی که مدعی «قدرت منطقهای» است، در واقع در برابر بحرانهای داخلی و نارضایتی گسترده، به ابزارهای سرکوب و تبلیغات جنگی متوسل میشود.
در سطح منطقهای نیز دامنه تنشها رو به گسترش است. ارتش اسرائیل اعلام کرده که یک تأسیسات انرژی متعلق به حوثیهای یمن، متحدان تهران، را هدف قرار داده است. این حمله در واکنش به پرتاب موشکها و پهپادهای حوثی به سمت خاک اسرائیل انجام شد و بار دیگر نشان داد که حمایت جمهوری اسلامی از گروههای نیابتی، خود عاملی برای گسترش جنگ و ناامنی در خاورمیانه است.
در مجموع، اظهارات جنگطلبانه صفوی، تهدیدهای موشکی نمایندگان مجلس، و سیاستهای دوگانه وزارت خارجه و سپاه، همه حکایت از سردرگمی راهبردی جمهوری اسلامی دارد. از یک سو، حاکمیت تلاش میکند با تکیه بر زبان قدرت و تهدید، خود را بازیگری تعیینکننده در معادلات منطقهای معرفی کند؛ و از سوی دیگر، در برابر فشارهای سنگین بینالمللی و بحرانهای داخلی، هیچ چشمانداز روشنی برای خروج از بنبست ندارد.
امروز بیش از هر زمان دیگر روشن شده است که جمهوری اسلامی با پافشاری بر مسیر تنش و تقابل، نه تنها امنیت منطقه را تهدید میکند، بلکه سرنوشت مردم خود را نیز به بازی گرفته است. در شرایطی که جامعه جهانی خواهان بازگشت تهران به میز مذاکره است، اصرار بر زبان موشک و تهدید، کشور را در انزوای بیشتر و هزینههای سنگینتر فرو خواهد برد.