بحران بی‌آبی ایران؛ ذخیره آبی سه سد مهم ایران صفر شد، ده‌ها سد در آستانه بحران

گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که بحران آب در ایران وارد مرحله‌ای هشداردهنده شده است. ذخایر سه سد مهم این کشور، یعنی شمیل و نیان در هرمزگان، رودبال داراب در فارس و وشمگیر در گلستان، به طور کامل خالی شده و به صفر رسیده و دست‌کم ۱۲ سد دیگر، حاوی کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت خود هستند.

بر پایه داده‌های وزارت نیرو و شرکت مدیریت منابع آب ایران، میزان آب موجود در مخازن سدهای کشور به حدود ۲۱ میلیارد مترمکعب، یعنی تنها ۴۱ درصد از ظرفیت خود، رسیده است.

این رقم نسبت به سال گذشته ۲۵ درصد کاهش نشان می‌دهد. هم‌زمان ورودی سدها نیز سقوط کرده و نسبت به دوره مشابه سال قبل، بیش از ۴۰ درصد کاهش یافته است.

در حالی که هنوز بیش از یک ماه به پایان سال آبی یعنی اول مهرماه باقی مانده، وضعیت سدها در برخی مناطق دیگر نیز به مرحله بحرانی نزدیک شده است.

سد لار مازندران فقط پنج درصد ذخیره دارد. سدهای دوستی و طرق در خراسان رضوی به ترتیب پنج و شش درصد، سد ۱۵خرداد قم کمتر از ۱۰ درصد، سد ساوه در استان مرکزی هفت درصد، و سد سفیدرود گیلان تنها چهار درصد ذخیره دارند. در هرمزگان هم سد استقلال سه درصد و سد سرنی ۱۳ درصد آب دارند.

کاهش بارندگی یکی از علل اصلی این افت شدید آب سدها عنوان می‌شود. آمار بارش امسال نشان می‌دهد که میزان بارندگی، در مقایسه با میانگین بلندمدت، حدود ۴۰ درصد کمتر بوده است.

در برخی استان‌ها، مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خوزستان، بارش‌ها به پایین‌ترین سطح خود رسیده و فقط گیلان توانسته وضعیتی نزدیک به میانگین عادی را تجربه کند.

کارشناسان اما بحران را صرفاً به کاهش بارش و خشکسالی نسبت نمی‌دهند، بلکه به عوامل دیگری نیز مانند “سوءمدیریت و توسعه صنعتی و کشاورزی بدون توجه به منابع محدود آبی” به عنوان تسریع‌کننده بحران اشاره می‌کنند.

بخش کشاورزی کماکان بزرگترین سهم‌ آب ایران را به خود اختصاص داده و هفت برابر بخش خانگی آب مصرف می‌کند.

در تهران نیز پیامدها به وضوح حس می‌شود. دولت برای جبران کمبود آب پایتخت، تصمیم گرفته بخشی از ذخیره سد طالقان را منتقل کند؛ طرحی که مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی، از آن حمایت کرده است.

کارشناسان اما هشدار می‌دهند که دستکاری در مسیرهای طبیعی رودخانه‌ها، مانند تجربه زاینده‌رود و دریاچه ارومیه، می‌تواند پیامدهای جبرا‌ن‌ناپذیر زیست‌محیطی داشته باشد.

با وجود این داده‌ها، سیاست غالب دولت همچنان بر اقدامات مقطعی، مانند قطع و جیره‌بندی آب، کاهش فشار آن و توصیه به صرفه‌جویی استوار است و راه‌حل‌های پایدار برای مدیریت منابع آبی، کمتر در دستور کار قرار می‌گیرد.

کارشناسان پیش‌تر بارها نسبت به “بحرانی” بودن وضعیت سدهای ایران هشدار داده و مسئولان جمهوری اسلامی نیز به آن اذعان کرده‌اند؛ معضلی که نه تنها دسترسی مردم به آب شرب، بلکه همچنین تامین برق از نیروگاه‌های برق-آبی را نیز با مشکل جدی مواجه می‌کند.

تقریبا همه این کارشناسان بر این باورند که از سدسازی‌های بی‌ضابطه گرفته تا کشاورزی صنعتی ناپایدار، از مصرف بی‌رویه گرفته تا بی‌توجهی به حقوق نسل‌های آینده، همه و همه در یک نقطه به هم می‌رسند: خشکی روزافزون زمین، خشم فزاینده مردم، و نیاز فوری به اصلاحات بنیادین.

بحران کنونی فقط نشانه‌ای از خشکسالی نیست، بلکه تصویری از شکاف میان منابع محدود و مدیریت ناکارآمد است. سه سد خالی‌شده امروز، شاید تنها پیش‌درآمدی از آینده‌ای باشد که در آن ایران ناگزیر خواهد شد برای هر قطره آب، هزینه‌ای سنگین‌تر بپردازد.

در میانهٔ تشدید بحران‌های آبی ایران، شاخص‌ترین رویکرد مسئولان جمهوری اسلامی در قبال کم‌آبی اقدامات موضعی مثل جیره‌بندی یا کاهش فشار آب و همچنین درخواست از مردم برای «کمک به صرفه‌جویی» بوده است.