پیشینه های اقتصادی – اجتماعی جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی در آن عهد/رضا اغنمی

پیشینه های اقتصادی – اجتماعی جنبش مشروطیت
و
انکشاف سوسیال دموکراسی درآن عهد
نویسنده: دکتر خسرو شاکری
ناشر: نشراختران – تهران
چاپ اول 1384

این کتاب 543 صفحه ای درنخستین برگ: « به یادهوارد سی، باسکرویل وسرگو ک. گامدلیشویلی برای : علی اکبر دهخدا انسان دوست مبارز مشروطه خواه و دانش پژوه» شروع و پس آن دربارۀ نویسنده و لیست عناوین اثارش، فهرست کتاب و . . . متن کتاب باعناوین گوناگون تحت فصل9 – 1 ازصفحۀ 45 شروع شده تا صفحه 468 ازان بعد تصاویر و نمایه، کتاب تاریخی وبسی پر محتوای جالب اجتماعی – فرهنگی و سیاسی به پایان می رسد.
در پیشدرآمد آمده است که :
«جاذبه ی آثار خسرو شاکری درامکان بازیابی جایگاه و نقش تغییرات داخلی ایران دردگرگونیهای منطقه ی خاور میانه وحتی فراتر ازآن، در متن بین المللی آنها، نهفته است. درواقع نگرش دنیای غرب به این منطقه مدت ها اسیر رو درروهایی های ناگهانی با امپراتوری عثمانی بود که سرنوشت خود ایران را ازنظر پنهان می داشت و بعدها نیز با پیدایش ملت عرب راه را برآن بست وبالاخره حرکت روسیه و بعدها اتحاد شوروی، به سوی جنوب توجه ناظران را از آن چه درداخل ایران در جریان بود منحرف کرد».
با این تحلیل و تعریف تاریخی براین گمان است :
«اما به راستی می شد به این نکات توجه کرد که نهضت مشروطیت درایران بر جنبش ترک های جوان مقدم بود. استقرار جمهوری شوروی درشمال ایران (گیلان) نخستین نمونه ی تاریخی تلاش شوروی برای تسلط بر شرق، درخارج ازمرزهای امپراتوری پیشین تزاری، بود، ضمنا جنبش های خودمختاری درآذربایجان و کردستان، بیرون از مرزهای شوروی 25 – 1324 ، نخستین رویارویی عمده ی جنگ سرد بود؛ این محمد مصدق ایران بود که برای نخستین بار در1330 دربرابر قدرت های امپریالیستی ایستاد پیش ازآن که ناصر در صحنه ی بین المللی ظاهرشود. و بالاخره امروز، نیز این انقلاب اسلامی ایران است که رهبری اسلام انقلابی را برعهده گرفته است».
نویسندۀ پیشدرآمد که «مارک فرو، استاد مدرسه ی مطالعات عالی علوم اجتماعی (پاریس) وسردبیر مجله ی آنال» می باشد این نکته را یادآور می شود:
«خسرو شاکری به عنوان یک تاریخ پژوه پیموده و می پیماید، وبه ما امکان می دهد برتاریخی که او توانسته است به تمامیت و درلحظه ی حساس بازسازی کند، احاطه پیدا کنیم». پیشدرامد به پایان می رسد.

پیش گفتار

اثر حاضر تلاشی است به منظوریازسازی و بررسی تاریخ خط مشی سیاسی جناح چپ درایران و پیشینه های روسی – قفقازی آن دردوره ی انقلاب مشروطیت ایران . یعنی هنگامی که برای نخستین بار ریشه گرفت و رشد کرد. همچنین تاریخ سال های شکل گیری جنبش سوسیالیسی در این کشور بین انقلاب نخست روسیه در 1905 (1284ش) است که طی آن ایران برای نخستین بار تحت تاثیر سازمان یافته ی مارکسیسم روسی قرار گرفت. و رژیم مشروطه ی ایران با سرنیزه های تزاری و درسایه ی حمایت دولت بریتانیا درپایان 1911 نیمۀ ( دوم 1290 ش) سرکوب شد. این رخداد تآثیری ماندگار در تحولت بعدی خط مشی چپی ها در ایران به جای گذاشت».
از «نفوذ هشتادساله ی مداوم روس ها درپنج نسل » واثار آن می گوید و فعالیت های چپ اندیشان. به درستی، نکتۀ مهمی را یادآور شده که قابل تآمل است.

«شایان توجه است که چندین کتابی که به تاریخ چپ ایران پرداخته اند عملا تاریخ مهم و بنیادی سوسیال دموکراسی را نادیده گرفته اند.هیچ کدام ازپژوهش هایی که به انقلاب مشروطیت ایران پرداخته اند و نیز به بررسی این بخش که نقش قاطعی در موفقیت آن انقلاب به ویژه درمرحله دوم ان درپس به توپ بسته شدن مجلس، همت نگماشته اند. درواقع، انتشار بیش از صد کتاب درباره ی ایران از زمان پیدایش حکومت اسلامی، که هیچگاه بدون هدف بیغرضانه ی، بالابردن محتوی اسلامی انقلاب مشروطیت ایران نبوده اند، پرده ی ضخیم تری برنقش قاطع سوسیال دموکراسی در پیروزی انقلاب مشروطه ی ایران افکنده اند ».
نویسنده سپس اهمیت پژوهش را یادآور می شود :
« این پژوهش بر خلاف آثاری که تا کنون درمورد تاریخ چپ ایران منتشر شده است، ثمره ی دو دهه تحقیق پرزحمت و موشکافانه برروی منابع بایگانی و اسناد چاپ شده ی ایرانی، آذری، ارمنی، گرجی، روسی و انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و آمریکایی است. . . . امید می رود که این پژوهش به درک بهتر نه تنها انقلاب مشروطیت ایران، بلکه تحولات سیاسی پس ازآن در ایران کمک کند.
پیشگفتار در ص 25 به پایان می رسد.
دراین بررسی، بااطمینان و اشتیاق کامل برای شرح محتوای اثر، حهت پرهیزازطولانی بودن گفتار، برخی از فصل ها برگزیده ام.
درپس عناوین: سپاسگزای – گاهشمار رخدادها – مقدمه، متن اثر از صفحۀ 25 شروع می شود:

فصل1
استعمار و نظام اجتماعی – سیاسی ایران
درآمد
«انکشاف» ویژه ی سازمان های گوناگون چپ ایران که ازآغاز انقلاب مشروطیت رو به فزونی گذاشت، پیوند نزدیکی با تغییرات اقتصادی ایران داشت، که درنتیجه ی جنگ های91 – 1183 و 7 – 1205 ایران و روس که طی آن ایران قلمروهای خود را درقفقاز به امپراتوری توسعه طلب تزاری واگذاشت، صورت گرفت، ازدست دلدن ایالت های قفقاز صرفا آغاز یک رشته حوادث طولانی بود که سرانجام به برچیدن سلطنت استبدادی [قاجار] انجامید. ازدست دادن مناطق شمالی ارس به رایطه ای که پادشاهی مرکزی ایران با ساکنان محلی این ایالات برقرار کرده بود پایان نداد، الحاق این نواحی به روسیه تنها خصلت این رابطه را تغییر داد . . . . . جالب آن که، ازدست رفتن ایالت های به لحاظ سیاسی گرفته شده ی قفقاز آن ها را برای بیش از یک قرن ونیم آینده به میان صحنه ی سیاسی ایران برگرداند».
دوشکست ایران از روسیه و ازدست رفتن مناطق بزرگی از خاک وطن:
« نه تنها ایران را به سطح یک کشور وابسته تنزل داد، بلکه به لحاظ داخلی نیز پیشدرآمد تغییرات فراگیری شد که قرار بود در افق سیاسی آن نظام به ظاهر تغییر ناپذیر ودارای مشروعیت الهی رخ نماید
ظهورقاجاریه و جنگ با روسیه
از تهاحم ویرانگر افغان ها به ایران، قبل از برآمدن قاجاریه، می گوید دراوایل قرن هیجدهم میلادی: « نتیجه ی مستقیم روال عمومی ایران، چه بلحاظ اقتصادی و سیاسی، در اواخر حکومت صفویه بود. پس ازآن نوبت پادشاهی نادرشاه افشار رسید. به دنبال شکست افغان ها از نادرشاه افشار، سپاه ایران به هندوستان حمله برد و به ماجراجوهایی دیگر نیز دست زد . . . . حنگی که فتحعلیشاه بدون آمادگی آغازکرد و به معامدۀ گلستان انجامید. . . . شاه زیرفتوای روحانیت شیعه که (ازترس ازدست دادن نفوذش) خواستار جهاد علیه روسیه ی مسیحی شد، که یا اهالی مسلمان قلمروهای از دست رفته بدرفتاری کرده بود، تن به ماجراجویی عاری ازخرد دیگری داد و به جنگ دوم دست زد. این جنگ از1205 تا 1207 طول کشید که طی آن ارتش ایران به طرز خفت باری شکست خورد و تبریز، مقر ولیعهد اشغال شد و روس ها یکیار دیگر شرابط معاهدۀ صلح را دیکته کردند . . . معاهدۀ دوم تنها به قیمت از دست رفتن سرزمین های دیگر تمام نشد، بلکه ازآن مهمتر ایران مجبورشد حق فضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) رابه روسیه واگذار کند . . . . . بعد از معاهدۀ ترکمن چای ارزش [تومان] کاهش یافت و به نیم رسید».
فصل 6
سوسیال دموکراسی2 :
گروه های سوسیال دموکراسی ارمنی
پیدایش سازمان های انقلابی ارمنی
این گونه شروع می شود:
«در این فصل به بررسی آن بخش از سوسیال دموکراسی ایران می پردازیم که ارمنیان ایجاد و پیگیری کردند، که با فرقه ی اجتماعیون عامیون، مجاهد، دربیش از یک جهت تفاوت زیادی داشت. روشن خواهد شد که چگونه پیشزمینه های فرهنگی متفاوت این دو گرایش اصلی سوسیال دموکراسی در ایران بر تحولات سیاسی بعدی کشور در رشد سازمان های حزبی درایران اثرگذاشت».
و سپس همو، اشاره می کند به: «حزب هنچاک که دراوت1887 (امرداد1266) درژنو تآسیس شد. ارمنیان دیگری در 1890/ 1269 درتفلیس «فدراسیون انقلابی ارمنی موسوم به داشناکسوتیون ( که به اختصار به آنان داشناک ها می گفتند) را تآسیس کردند. به نظر می رسد که درحالی که هنچاک اساسا ازغرب فعالیت خود را سازمان می داد، داشناک ها به زودی برآن شدند مراکز فغالیت خود را درایران برپا دارند. و ازآنجا فعالیت های خود را در ترکیه انجام دهند».
درعناوین : روشنفکران انقلابی ارمنی وگسترش دموکراسی درشمال ایران– گروه سوسیال دموکرات تبریز – گروه سوسیال دموکرات گیلان – سوسیال دموکرات های ایرانی و مناسباتشان با سوسیال دموکراسی اروپایی و:
نقش سوسیال دموکرات های ایرانی – قفقاز
دراحیای حکومت مشروطه:

باید یادآورشد که دخالت عناصر سوسیال دموکرات در بستری آشنا صورت گرفت. که تآثبرتاریخی خود را در طی سال های گذشته و به ویژه از زمان انقلاب 1905 روسیه برجای گذاشته بود. این واقعیت برای ناظران خارجی درایران کاملا آشکار بود. بریتانیایی ها در14 ژانویه ی 1907 / دی 1286 گزارش دادند که «جنبش اصلاحی در رشت نیرومند است و تحت تآثیرارتباط و همکاری تنگاتنگ با باکو قرار دارد. آنان خود را فدایی می نامند. گزارش بریتانیایی ها تعداد آنان را بین سه تا پنج هزار نفر برآورد می کرد». همو، از اوردن نام فدایی، خاطرۀ فدائیان «اسماعسلی» ها را یادآورشده،«تآکید داشت که رویکرد انقلابی وحتی تروریستی بخشی ازجنبش اصلاح طلب در رشت، ناشی ازتآثیر زیانبار فدائیان باکو است». این روایت نیز قابل تآمل است:
«درجریان این پژوهش به دفعات به وجه بین المللی و فرقه ی اجتماعی عامیون، مجاهد وگروه های سوسیال دموکرات ارمنی ایران و فعالیت های آن ها اشاره شده است. اکنون زمان آن رسیده است که بعد بین المللی جنبش و یاری و همبستگی بین المللی با مبارزه ی مشروطه خواهان مشخص شود.
….. گزارش های گوناگون حاکی ازاین بود که مجاهدین به ایران اسلحه می فرستند و مبالغی که از کارگران یدی مهاجرحمع آوری وغالبا برای خرید اسلحه وارسال آن به ایران ازآن استفاده میکردند»
درادامۀ همین فصل آمده: «آی. ای. زینوویف مقام سابق وزارت امورخارجه تزاری، وهمچنین
وزیر مختار روسیه درتهرلن درخاطراتش دخالت سوسیال دموکرات های ارمنی را دردفاع ازانقلاب مشروطیت یادآور می شود».

پژوهشگرآگاه، درپایان این بخش حاصل تلاش های «سوسیال دموکرات های ارمنی» می نویسد:
«بسیار مهم است که دراین جا به چند نکته درمورد سوسیال دموکرات های ارمنی درمجموع تآکید کنم. نخست درخطیرترین و دشوارترین لحظه ها، که ستارخان برای شکستن محاصره ی تبریز تلاش میکرد، تنهاعده ای از سوسیال دموکراتهای ارمنی درکنارش بودند.ازآن گذشته در دشوارترین لحطۀ
مقاومت، که دولت های روسیه وانگلیس، به کنسول های خود توصیه می کردند اتباع خود را ازآن شهر مصیبت زده تخلیه کنند، ستار بازهم با کمک چند سوسیال دموکرات ارمنی پایداری کرد».
از شجاعت و دلیری سوسیال دموکرات های ارمنی به نیکی یاد کرده می نویسد:
«هنگامی که سربازان روسی حجاب یا لباس زنان مسلمان را درخیابان های تبریز پاره می کردند، تنها انقلابیون ارمنی بودند که درآن جا ازاین قربانیان نگون بخت دفاع می کردند. باآن که به خوبی می دانستند که در نتیجۀ این کار، زنان و کودکان خودشان مورد حمله و تعرض قرار خواهد گرفت».
گفتار پرمحتوای تاریخی این فصل با روایت سنجیذۀ پژوهشگر که دربالا آمد به پایان می رسد:

فصل 7
حزب دموکرات ایران 3
پایه گذاران واقعی
نخستین حزب به سبک اروپایی که درایران به وجود آمد فرقۀ دموکرات ایران بود. افزون بر تاریخ رسمی ای که درمورد این حزب نوشته شده چهره های معروف همیشه به طور ثابت به عنوان پایه گذاران ورهبران حزب دموکرات ایران شناخته شده اند. سیدحسن تقی زاده، محمد طاهر تنکابنی، حسینقلی خان نواب، شیخ ابراهیم زنجانی، ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، سید محمد رضا مساوات، سلیمان میرزا اسکندری، حیدرخان عمواوغلی، محمد امین رسول زاده، که همه ی آنان بجز نفرآخر، روشنفکران ایرانی، مسلمان تبار بودند».
همو، ازانتشار مکاتبات بین تیگران تر- هاکوپیان و ورام پیلوسیانتز با سیدحسن تقی زاده می نویسد:
« معلوم می شود که پایه گذاران واقعی و گردانندگان پشت پرده ی حزب و روزنامه ی آن ایران نو در واقع چند روشنفکر ارمنی بودند که از گروه سوسیال دموکرات تبریز انشعاب کرده بودند. بهتر است بیش ازبحث درمورد برنامه واساسنامۀ حزب، به بررسی تا حدی مفصل این مدرک بپردازیم» نویسنده، به تفصیل به شرح ماجرا پرداخته و شکل گیری آن نهاد را مستند می کند.
ازتوسعۀ احزاب سیاسی درکشور سخن رفته . . . و سرانجام در یک فهرست از22 نامزد حزب دموکرات ایران یرای انتخابات آتی که دراختیار تقی زاده گذاشته میشود، برخی ازآنها در عرصه ی سیاست از سرشناشان بودند.
نویسنده، از جدیت وتلاش پیلوسیانتز درپیگیری ونتیجۀ امور محوله به مجریان، به تآکید:
« به تاریخ 28 شهریور1288 ازتقی زاده خواست نتایج کارش را درسازماندهی کمیتۀ تهران، به او اطلاع دهد. اوهمچنین خاطرنشان کرد که به گفتۀ محمد رضا مساوات، شانس یافتن افراد تحصیلکرده تر در تهران بیشتر بود واو به آسانی میتوانست افراد مورد نیازرا برای کمیتۀ مرکزی تهران بیابد. او به تقی زاده اصرار می کرد که انان به افراد پرتحرک و به راستی میهن دوست نیازدارند».
در ادامۀ این بحث، در نامۀ بعدی می نویسد: «که حزب دموکرات ایران دیگر یک «خیال» نیست، زیرا اکنون واقعا وجود داشت. او به تقی زاده اطمینان می داد که هیچ خبر دیگری نمی توانست به اندازۀ خبر موجودیت واقعی حزب دراو تا این اندازه شادی برانگیزد». ص263

برنامه و اساسنامه ی حزب دموکرات ایران

باید بطورخلاصه گفت که این حزب ظاهرا کم وبیش الگوی حزب سوسیال دموکرات آلمان،یک گروه دارای سازماندهی متمرکزبود، یک نظام سلسله مراتبی عمودی برپایۀ هسته ها، مجمع ها وکمیته های محلی، کمیته های کنفرانس ایالتی ویک کمیتۀ مرکزی و کنگره های ادواری.همانطورکه ازیک حزب دارای کنترل مرکزی انتظار می رفت، تمام بیانیه های عمومی درسطح محلی وایالتی می بایست پیشاپیش ازمرکز بازبینی و کنترل می شد».
باعنوان نتیجه گیری این فصل به پایان می رسد.

بگویم که: روایت های مستند حوادث اجتماعی – سیاسی و فرهنگی آن سال ها، خواننده را، با زمانۀ( گذر ) که بیداری ملی بود آشنا می کند و به ویژه تلاش انجمن های محلی ایالت های گوناگون کشور که با مخالفت و مقاومت و دخالت عناصرسنتی درآگاهی و بیداری خواب رفته های قرون، در گیربودند، بیشترآشنا می کند.
باسپاس از نویسندۀ فاضل و دانسمند گرامی: شادروان دکتر خسرو شاکری.
بررسی این کتاب خواندنی بااطلاعات مفید و کم نظیر را می بندم با این سفارش به دوستان قلم و کتاب که حتما این اثر خواندنی، آگاه کنندۀ ذهنیت ها، با روایت های سیاسی فرهنگی تاریخی را مطالعه کنند.