زن یعنی الهه عشق، فرشته نور و زیبایی، زنان وارثان حقیقی عطوفت و محبت اند .برای شناخت زن و موقعیت اجتماعی فرهنگی سیاسی او باید تمام تاریخ را از نظر گذراند.
در ایران باستان و در زمان حکومت پادشاهان ایلام، زن سالاری در ایران حاکم بودهاست؛ و زنان گاهی به اندازه خدایان پرستش میشدند. در زمان هخامنشیان، زنان حق ارث و مالکیت داشتند؛ و در ارتش کار می کردند، همچنین در تخت جمشید سنگ نگارههای بسیاری از زنان ایرانی در کنار مردان است؛ زنان در دوران ساسانی حقوق بسیار بالایی داشتهاند و همچنین مشخصا توانایی گرفتن ارثیه برابر مرد، حق طلاق و دارای مهریه ای مشخص نیز بودند .
پوراندخت، پادشاه ایرانی دوره ساسانی ۱۴۰۰ سال پیش اولین سخن «فمینیستی» ایرانی را بیان کرد. پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.پوراندخت در نامهای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمینیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد.در سده هفتم میلادی، دو زن به نامهای آزرمیدخت و پوراندخت توانستند به پادشاهی ایران در دوره ساسانی برسند وهمچنین شمار زیادی سربازان زن نیز در ارتش ایران وجود داشت.
در دوران قاجار زنان در جایگاه پایینتری نسبت به مردان قرار داشتند. امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بوده و در باور عمومی، باسوادی زنان را ،مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک میدانستند (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تأکید میکردند). باور دیگر این بود که زنان نمیتوانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب میشد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان میکردند.
فعالترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضهخوانی و نمایشهای تعزیه بود. مشاهده مراسم نمایشی تعزیه که در واقع بازسازی حوادث روز عاشورا بود، از علایق زنان بود. در این دوره در خانهها و خیابانها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت به ویژه درمیان طبقات پایینتر جامعه: در خانهها اندرونی و بیرونی مجزا بود، میهمانان زن توسط زنان پذیرایی میشدند و میهمانهای مرد توسط مردان. در بیرون از خانه، زنان چادر، روبنده و چاقچور میپوشیدند. در خیابانهای پرجمعیت مانند لالهزار، شاه آباد و امیریه نیز در ساعتهای پرجمعیت، زنان باید از یک پیادهرو عبور میکردند و مردان از پیادهرویی دیگر. زنانی که میخواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه میگرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت میکردند. همچنین زنان و مردان حق نداشتند باهم در یک درشکه بنشینند، حتی اگر مادر و پسر یا خواهر و برادر بودند.در این دوره ازدواج کودکان و ازدواج اجباری دختران بسیار رایج بود. طلاق نیز برای مردان بسیار آسان بود و چندزنی مجاز بود.نظام چند زنی در شهرها، معمولا مختص به اشراف بوده است.نازایی و خروج از جاده عفاف از عمده ترین دلایل طلاق زنان بوده است. گاه نیز بد قدم بودن زن به هنگام ورود به خانه همسرش میتوانست؛ دلیل طلاق باشد.دختران نصف میزان برادران خود از ارث سهم میبردند و به زنان دارای فرزند یک چهارم دارایی همسرشان ارث میرسید. این میزان برای زنانی که فرزند نداشتند یکهشتم بود حق رای برای زنان وجود نداشت. زنان نمیتوانستند به هیچ منصب سیاسی دست یابند.
نگرش زنان به وضعیت خود پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سؤال نکردن و اطاعت کردن از مردان حتی برادر کوچکتر خود آموخته میشد. این الگوی جامعهپذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت.
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی زنان بیشتر شد.در جریان نهضت مشروطه یا خود حضور داشتند و یا مشوق مردان در نهضت بودند. آنها در صورت عدم توانایی شرکت مستقیم، از ایثار کمکهای مالی در راه پیشبرد اهداف مشروطه دریغ نداشتند.
در زمان فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه ایستادگی و مبارزات یک زن در کنار دیگر مجاهدین نقطه عطفی در نقش زنان در این جنبش بود. به هر حال قانون اساسی مشروطه ایران برای زنان حقی قایل نشده بود و حتی زنان را در کنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود.
پس از ورود به دوره پهلوی در سال ۱۹۳۳، رضاشاه پس از دیدار با مصطفی کمال آتاترک در ترکیه اقداماتی را به منظور بهبود موقعیت زنان آغاز کرد. او به مؤسسات آموزشی به ویژه دانشگاه تهران دستور داد که از دختران نیز ثبت نام به عمل آورند در سال ۱۹۳۴ میلادی، رضاشاه دستور به کشف حجاب داد و چادر و روبنده را ممنوع کرد و در این میان کانون بانوان که میانهرو و خیریهای بود تشکیل شد.
در دوران محمدرضا پهلوی، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به تصویب رسید و برای نخستین بار زنان حق رأی و نامزدی در انتخابات را به دست آوردند. اولین وکلای زن در مجلس شورای ملی ایران در سال ۱۹۶۳ در انتخابات سراسری رأی آوردند و به مجلس راه یافتند. سازمان زنان ایران تشکیل شد و در اواخر دوره پهلوی مواردی از قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ تصویب گشت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، رعایت حجاب برای زنان اجباری شد. بر اساس قانون مجازات اسلامی، زنانی که حدود شرعی حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند، میتوانند به هفتاد ضربه شلّاق یا شصت روز حبس تعزیری محکوم شوند.دبیرستانهای دختران و پسران از یکدیگر جدا شد. حوادث سالهای پس از ۱۳۵۷ نشان داد که معنای حجاب اجباری و دیگر محدودیتها علیه زنان فقط بخاطر دغدغه و ملاحضات دینی و بازگشت به سنت و دنیای گذشته نبود. مسئله زنان برای جمهوری اسلامی وجه سیاسی و نمادین مهمی در رابطه با قدرت پیدا کرد چرا که تحمیل هنجارها و قوانین تبعیض آمیز به زنان به یکی از اصلیترین نمادهای اقتدار نظم دینی در جامعه و کنترل اجتماعی هم تبدیل شد.
یکی از پی آمدهای اولیه سیاستهای علیه زنان کاهش شدید اشتغال در فاصله ۱۳۵۸ تا سرشماری ۱۳۶۵ است (افت ۳۵ درصدی شمار زنان شاغل). تلاش حکومت دینی برآمده از انقلاب برای کنترل بدن زنان و یا گذاشتن موانع قانونی و عملی برای حضور همه جانبه آنها در عرصه سیاست و جامعه، در بازار کار، در دنیای علم، هنر و فرهنگ بخش جدایی ناپذیر آن چه که اسلامی کردن جامعه ایران نام گرفته بوده و هست. احمد خاتمی امام جمعه تهران روزی در پاسخ خبرنگاری گفته بود که اگر حجاب زن رعایت نشود جمهوری اسلامی معنای خود را از دست می دهد و درحالیکه از دیدگاه مذهبی موضوعاتی مانند ربا و دزدی بسیار بیش از حجاب زنان در فقه و سنتهای اسلامی منع شده اند.
در قوانین مدنی ایران بویژه آنچه که مربوط به خانواده می شود نابرابری میان زن و مرد اصل است.همچنین در قوانین جزایی و نظام قضایی ایران نیز کفه ترازو به سود مردان سنگینی می کند (شهادت دادن، قاضی شدن، قتل ناموسی…). زن در کتابهای درسی ایران بیش از آن که فرد مستقل اجتماعی باشد مادر، خواهر، همسر است و حضورش در فضای بیرون از خانه اما و اگر دارد. زن و مرد با یکدیگر برابر نیستند و این نابرابری از دیدگاه دینی توجیه می شود. زن و مرد در گفتمان رسمی “مکمل” یکدیگرند، مرد بطور طبیعی “سرپرست” است و صاحب قدرت اصلی در خانه، جامعه، اقتصاد، سیاست و دستگاه قضایی.
اگر در بخش بزرگی از کشورهای دنیا موضوع برابری زن و مرد بخشی از دغدغه نظامهای سیاسی را تشکیل می دهد در ایران وضعیت وارونه است، در گفتمان بخش مهمی از روحانیت و مسئولین فرودستی زن و فرا دستی مرد از دیدگاه مذهبی توجیه می شود و پیرامون فضلیتهای این نابرابری و اشکال تبعیض سخن گفته می شود.پافشاری برای تفکیک سازی جنسیتی در آموزش، محیط کار و جامعه، مسابقات ورزشی هم بخشی از سیاستی است که به بهانه شرعی تلاش می کند از الگوی زن مسلمان پاسداری کند. . حقوق زنان اولین قربانی انقلابی بود که خیلی زود در مسیری واپسگرا و ارتجاعی قرار داده شد.
الهه نفری زاویه
تحلیلگر و کنشگر سیاسی
مارس ۲۰۲۱