در ادامهی مناقشات پیرامون آیندهی سیاسی ایران و همچنین آینده اصلاحات و اصلاحطلبان در ایران، سعید حجاریان فعال سیاسی اصلاحطلب بار دیگر بر ضرروت اصلاح روابط بینالمللی جمهوری اسلامی با جهان برای اصلاح ساختاری در کشور تاکید کرد و با اشاره به اینکه نمیتوان سیاست خارجی و داخلی را مجزا از هم سامان داد، و بر ضرورت اصلاحات ساختاری در این خصوص تاکید کرد. وی ضمن تاکید بر ضرورت اصلاحات ساختاری در حوزهی سیاست داخلی من جمله حقوق بشر، انتخابات آزاد و افزایش کارآمدی دولت، بر اهمیت و ضرورت تغییر رویکرد نظام در حوزهی سیاست خارجی تاکید کرد و اظهار داشت دولت باید در رفتار خود در این خصوص تغییرات لازم را اعمال کند و بر سر فعالیتهای منطقهای، موشکی، و اتمی به توافقهای جدی دست یابد.
حجاریان در ادامه به بنبست سیاسی در جمهوری اسلامی اشاره کرد و ضمن منتفی دانستن امکان انقلاب و همچنین انقلاب مخملی و نیز حملهی نظامی، تغییر در ساختار سیاسی کشور در حوزهی سیاست داخلی و خارجی را تنها راه نجات کشور از بنبست سیاسی عنوان کرد با توجه به وضعیت سیاسی ایران امکان این نوع انقلاب و تغییر سیاسی غیرممکن و بسیار بعید است.
وی با اشاره به مشکلات ناشی از تحریم و مشکلاتی که تحریم در وضعیت اقتصادی و درامدی مردم ایجاد کرد و با بیان مشکلات بینالمللی و تحریم که به افزایش فقر و بیکاری و فشار روزافزون بر زندگی طبقات فرودست اجتماعی انجامیده، رفع این مشکلات را از طریق رویکرد مذاکره محور ممکن دانست و با انتقاد از رویکرد کسانی که تنها رویکرد معطوف به داخل دارند و مشکلات ناشی از تحریم را نادیده میگیرند این افراد را متهم کرد مردم ایران را از کانون توجه خارج کرده و آنها را به مساله درجه دوم تبدیل کرده است.
وی فشارهای داخلی برای تمرکز رفع مشکلات از داخل و همچنین تاکید رویکرد افراد خارج از جمهوری اسلامی بر ضرورت انقلاب را عاملی دانست که اصلاحطلبی را در وضعیت بنبست و آچمز قرار داده است.
وی تاکید کرد در چنین شرایطی تنها راهی که امکان بهیود این وضعیت را ایجاد میکند، تغییرات از درون است. وی ضمن مردود دانستن این گزاره که بیقدرتی اصلاحطلبان به خاطر حضور آنها در قدرت است، اظهار داشت برعکس این اظهارات، تا زمانی که نیرویی در داخل قدرت نباشد امکان اصلاح هم ندارد.
وی تاکید کرد کسانی که به پروژه اصلاحات باور دارند باید پایی در میان مردم و پایی نیز در داخل سیاست و قدرت داشته باشندو بر بخشهایی از قدرت که امکان ان را دارند تاثیرگذار باشند.
وی همچنین بر ضرورت تردد افراد خارج نشینی که بر مفهوم وطن و حراست از آن تاکید دارد، به داخل کشور تاکید کرد و در عین حال کسانی را که گذرنامهی ایرانی خود را پاره کرده اند مانند اتباع خارجی دانست و اظهار داشت این افراد تعلق خاطری به وطن ندارند و در بزنگاههای حساس منافع کشورهای دیگر را نمایندگی میکنند.
حجاریان در ادامه وضعیت فعلی کشور را وضعیت نه انقلاب و نه اصلاحات دانست و اظهار داشت چنین وضعیتی کشور را به سمت فرسایش هرچه بیشتر پیش میبرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب افزایش مجرمان فاقد سابقه کیفری و همچنین مشکلات کمرشکن اقتصادی را از جمله تبعات این وضعیت سیاسی بنبست دانست و اظهار داشت در چنین شرایطی امکان انقلاب به کلی مردود است. وی به ضعف جامعه مدنی در این خصوص اشاره کردو با بیان اینکه مردم در حال حاضر دچار چنان رخوتی شدهاند که میل خروج به منزلرا هم از دست دادهاند، چه برسد به خروج از حاکمیت را، به اشتباه تحلیلی طرفداران انقلاب اشارخ کرد و گفت با فشار از پایین به مردمو افزایش فشار اقتصادی نمیتوان آنها را وادار به انقلاب کرد.
وی با بیان اینکه حاکمیت باید هرچه سریعتر تن به اصلاحات ساختاری دهد، تاکید کرد حاکمیت باید هرچه سریع تر با مذاکره با خارج و همچنین داخل شرایط را برای خروج از این بن بست سیاسی فراهم سازد.
حجاریان با انتقاد از کسانی که معتقدند در داخل نباید از سطح تغییرات و اصلاحات نماشی فراتر رفت، اظهار داشت اگر این اقدامات صورت نپذیرد خیلی زود اخرین فرصتهای حاکمیت نیز از دست خواهد رفت. وی از اصلاحطلبان خواست تا راهکارهای خود را در این خصوص ارائه کنند و تاکید کرد اگر پیشنهادات اصلاحطلبان به نتیجه نرسد و به اصلاحاتی در داخل نظام نینجامد این فایده را خواهد داشت که فشارهای اخلاقی مبنی بر عدم اجرای مسئولیت ملی را از دوش اصلاحطلبان برداشته خواهد شد. ۰
تاکید اصلاح طلبان بر ضرورت انجام اصلاحات در داخل همواره مورد انتقاد کسانی قرار دارد که انقلاب را تنها راه خروج از بنبست سیاسی ر دال ایران میدانند و تاکید دارند که تغییرات در داخل نظام جز از طریق انقلاب امکان پذیر نخواهد بود. گرچه مهم ترین انتقاد به این رویکرد این است که سازوکار وقوع انقلاب در داخل ایران مهیا نیست و نه زمینه انجام انقلاب در رویکرد مردم و نه شرایط بیرونی تحقق این امر فراهم نیست تا بتوان از انقلاب برای این تغییرات سود جست. در عین منتقدان رویکرد انقلابی اعتقاد دارند که انقلاب به الزاماتی از جمله رهبری، آمادگی سیاسی جامعه و همچنین رفاه نسبی اقتصادی نیاز دارد که در شرایط فعلی که مردم در تامین مایحتاج روزانه خود نیز با مشکل مواجهند چنین امکانی مهیا نیست.
اما از سوی دیگر تحلیلگران دیگری نیز تاکید دارند که حضور اصلاحطلبان در قدرت و دنبال کردن تغییرات از درون حاکمیت نیز گزینه غیرممکنی است. نه حاکمیت دیگر اجازه حضور حداقلی اصلاحطلبان در قدرت را خواهد داد و نه حضور نیم بند و با واسطهی اصلاحطلبان در قدرت، شبیه آنچه که در دوره روحانی رخ داد، امکان این تغییرات ساختاری را در قدرت فراهم خواهد کرد.
به نظر میرسد که بن بست سیاسی در وضعیت سیاسی کشور تا حداقل یک دهه امکان هرگونه اصلاح ساختاری را در نظام سیاسی ایران منتفی کرده است، مگر آنکه اقدامی شبیه به مد اخلهی خارجی یا تغییر گستردهی معادلات منطقهای، معادلات سیاسی در داخل ایران را به شکل معنی داری دگرگون سازد.
