راز آشکارا/رضا اغنمی

راز آشکارا
خاطراتی نیم قرنی فعالیت هنری میلاد کیانی
در گغتگو با علیرضا میراشرافی

ناشر: انتشارات عطوفت با همکاری انتشارات جاویدان تهران
چاپ پنجم. تهران 1398

کتاب 320 صفحه ای با پیشگفتار دوبرگی شروع می شود و بعد با عنوان : «خلاصه زندگی نامۀ هنری میلاد کیانی (نوازنده سنتور و آهنگساز و مدرس موسیقی) به قلم (عطاءالله خانبلوکی) شرح حال و فعالیت ها و کنسرت های داخل و خارج ازکشور این هنرمند را در اختیار مخاطبین قرار می دهد.
عنوان (نغمه های پاک ار ساز کهن) به قلم دکتر محمد سریر، نامه ایست درباره
اساتید موسیقی کشور می نویسد:
«باید امیدواربود، این میراث کهن و نغمه های پاک درفرهنگ آسمانی این سر زمین با همت شاگردان این استادان تداوم یابد».
سروده ی کوتاه عباس اسلامی شرار با این بیت شروع شده است:
«صدای ساز میلاد کیانی / برآید از دل درد آشنائی
. . . . . . . . . . . .
اگر شغر “شرار: و ساز میلاد/ درآمیزد به هم دارد صفایی»

عنوان: گفت و گو با میلاد کیانی نخستین جلسه ایست که درتاریخ18/3/84 برای : «کتابی که قراراست نوشته و چاپ شود طبق یک برنامه ای معین پیش رفتیم و نام حدودهشتاد نفرهنرمند وهنردوست را فهرست کردیم وحالا اطلاعات، یادبودها وخاطرات را درباره شان خواهید خواند».

ازملاقات ها و وعده وعیدهای تعارفی که درطبقات مختلف جامعه رواج دارد و یک مسئلۀ عادیست، داستان ها آورده نشان می دهد که تعارف واین قبیل عادات
گمراه کننده، حتا درمقامات مسئول کشورنیزمعمول بوده. وهنوزهم رواج دارد.
از زنده یاد دکترعطاء الله خان خانبلوکی، که:
«درجۀ استادی ممتاز درهنر نقاشی را دارد» به نیکی یاد شده وازخیرخواهی ها و یاری رساندن ایشان به خیلی ازهنرمندان که درتنگدستی زندگی می کردند و همه وقت به قول معروف با سیلی صورت خود را سرخ نگه می داشتند، تمجید شده است.
همچنین ازمرحوم ابولقاسم تفضلی، مرتضی گیتی نما، رضا مهدوی، «مهندس گلشن ابراهیمی رئیس هیئت امنای فرهنگ صوتی ایران – فروردین 1356» و کلکسیون مشهور موسیقی او سخن رفته است.
گلشن ابراهیمی از جشنواره ای می گوید که:
«هفت شب طول کشید واسمش را هم گذاشته بودیم هفتۀ موسیقی سنتی ایران. . . شاید حدود چهل سال ارتاریخ اجرای آن جشنواره می گذرد».
دربارۀ زنده یاد رضا ورزنده می نویسند که:
« صاجب سبک درسنتورنوازی نیز در این جشنواره دعوت داشتند».
از رفتار و خُلقیات وعشق وعلاقه ی او به موسیقی، ومردم دوستی آن هنرمند به نیکی یاد می کنند. و از حس نوآوری و هنرنمایی هایش سخن می گویند:
«ورزنده یک بداهه نواز بود. هیج وقت تا آخرین لحظه نمی دانست که چه می خواهد بنوازد. هرجا که می رفت، اگرمی پرسیدند که استاد چه می خواهید بنوازید؟ می گفت اولا ببینم سازم چه کوکی است. هیچ وقت سازش پشت خرک ها کوک نداشت . . .».
میلاذ، یا همان کلام ازاکبرگلپایگانی خوانندۀ برنامه گل ها می گوید و ازنخستین دیدارش با این هنرمند پرآوازه :
«اولین بار آقای اکبرگلپانی را از نزدیک، درسال 1341 دیدم یعنی حدود چهل و چهارسال پیش در باشگاه شعبان جعفری که روز تولد حضرت علی (ع) مراسم ویژه ای داشت و عده ای از هنرمندان هم درمحل حاضر بودند، دیدم. آن طور که من به یاد می آورم، مرحومه خانم ملوک ضرابی،همین دوست قدیمی ما محمد موسوی استاد نی، گلپا، ناصرمسعودی وچند نفر دیگر. . .» و بنا به درخواست شعبان جعفری، میلاد ساز می زند و گلپا آواز می خواند.
از تلویزیون ثابت پاسال یاد می کنند باخاطره ای دردناک ودرگیری با خواننده ای چاق. و آشتی و صلح و صقای پس از آن دوتا سیلی که به گوش آوازخوان زده بود.
بگویم و بگذرم که ازاهالی هنر و موسیفی با آن لطافت روحی این قبیل خشونت کمتر دیده شده است!
میلاد، با عنوان: «خوب به این تصویر نگاه کنید…!» درتصویری با زنده یاد حسین همدانیان می نویسد:
«این آخرین دقایق حیات هنرمندی است که بیش ازپنجاه سال شادی بخش دل ها و شمع افروزان محفل اکثرمردم کشورمان بود(خواننده، پرآوازۀ یارمبارکباد) حسین همدانیان. آیا می توان باورداشت؟! پس ازهشت سال سکوت وخاموشی در گوشه ای ازخانۀ سالمندان (پائیز1379). با این بیت عارفانه، آوای دل غمگین خود را با مخاطبین درمیان می گذارد:
«ازبس که غم به سینۀ من بسته راه را
دیگر مجال آمد و شد نیست آه را»
ازخاطره سال 1345 می گوید و دانشجو بوده وعضوکاخ مرکزی حوانان:
«که درکوتاه مدت رئیس گروه موسیقی ملی شدم». درهمین روزهاست که رهبر وقت شوروی، آلکسی کاسیگین به ایران آمده و با هویدا نخست وزیرکشور، برای بازدید از کاخ جوانان دعوت می شوند. آن ها همراه با حیدرعلی اوف وشهردار تهران وارد سالن شده برنامه با موسیقی ایرانی شروع می شود، وقتی به پایان می رسد میلاد، پشت میکروفن رفته با صدای بلند می گوید:
«جناب آقای نخست وزیر، جناب اقای شهردار، جناب آقای کاسیگین، دیدم همۀ سرها برگشت. داشتند دم در می رفتند بیرون. . .” به احترام شمامهمانان عالیقدر ما یک قطعه موسیقی روسی هم تنظیم کردیم که می خواهیم اجرا کنیم.” (آقای حیدرعلی اف که بعدها رئیس جمهوری آذربایجان شوروی شد) حرف های مرا ترجمه کرد کاسیگین سری تکان داد و بازآمد ونشست . . . . . . قطعات روسی اجرا شد. خوب تنظیم و تمرین کرده بودیم. با سازهای ایرانی زدیم. یک لحظه سرم را بالا بردم لبخند را روی لب های آقای کاسیگین دیدم . . . ایشان روی سن آمد شاید حدود یک دقیقه ای دست مرا همین طور فشار می داد . . . حدود پانزذه شانزده دقیقه روی سن از تک تک ما سئوالاتی راجع به موسیقی . . . واین چه سازی است . . . روزنامه های پرتیزاژ خبر این کنسرت را چاپ کردند».
تصویرکاسیگین، حیدرعلی اف، عباس اخباری ومیلاد مهرماه 1345.
از برنامه گل های جاویدان سخن رفته و فعالیت موسیقی دان ها در آن سال ها که « امیرحسین مهرپور بیشترقطعاتی که می ساخت ، ملی ومیهنی بود. ملودی های زیبا و شادی بخشی هم داشت که شعرهایش را آقای دکتر منوچهر معین افشار می سرود».
تصویر استاد علی اکبرسرخوش یکی ازسازندگان مشهور و پیشکسوت سنتور. با شرح حال دیگر اساتید به نیکی یاد شده است که دراین دوران وانفسای مهر و محبت جای سپاس دارد.
تصویر دیدار میلاد از شادروان جلیل شهناز دربیمارستان دراسفندماه 1384 یادآور خدمات هنری آن استاد را درخاطره ها زنده می کند.
دریحث ساختن سنتور، میلاد که خود استاد این کار است خیلی ماهرانه مصالح اولیۀ ساختن سنتور را توضیح می دهد. ازشادروان خانم ملوک ضرابی و علاقه ی شدید او به امور خیریه و مسائل مذهبی اش سخن رفته است.
بایادی ازناصرافتتاح و مرتضی محجوبی وداستان خواندنی، دزدی سنتوروتلفن فرهاد دلشاد پیداشدن سنتور ودیگر سرقت ساز در بندرعباس، تا مراسم گرامی داشت تجویدی ومراسم جلسه فرهنگی و هنری حکیم نظامی و:
«اهدای لوح تقدیر توسط آقای دکتر امیرجعفر صبوری رئیس انجمن فرهنگی و هنری و همیاری ایرانیان مقیم نیویورک به میلاد کیانی، اول مهر 1382».
گفتگو به پایان می رسد.پس ازآن تصاویر خانوادگی وموسیقی دانان و هنرمدان وتقدیرنامه ها و فهرست نام ها کتاب بسته می شود.
گفنی ست که این کتاب مستند قابل اعتمادی ست از موسیقی دان ها وفعالان هنری در عصرپهلوی ها که درزمینۀ سازهای گوناگون موسیقی ایران تدوین و منتشر شده است. جای سپاس وقدر دانی دارد از آقای کیانی ودیگر یاران ایشان که در نشر این اثر زحمت کشیده اند.