این شماره از برنامه را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم.سپس همراه با شما خوبان به گفتگو با دکتر کاظم کردوانی خواهیم نشست
دکتر نوری زاده: آنچه دارد در داخل کشور اتفاق میافتد که سه عضو کانون نویسندگان صرفاً بجرم نوشتن یک اظهار نظری به زندان شلاق محکوم میشوند، رژیم چه فکر میکند در چهل سالگی هم دست از این کارها بر نمیدارد و این کارها قابل توجیه نیست؟
دکتر کردوانی: ببینید شما همین را کنار یک خبر دیگر بگذارید که امام جمعه اصفهان توی این موقعیت آشفته مملکت، دوچرخه سواری را برای بانوان ممنوع میکند ، این ماجرای در واقع فشار و سرکوب و در گذشته قتل اعضای کانون نویسندگان، داستانی است دراز و هنوز هم ادامه دارد و معلوم نیست که سر این ماجرا تا کجا میخواهد ادامه داشته باشد، با وضعیتی که در مملکت حاکم است ، و قریب به یقین از یک سو خامنه ای در نمایشگاه کتاب تهران یک کتابی که عکس شاملو روش هست و ایشان به به میگویند و از ایشان عکس میگیرند و از سویی دیگر آقای رئیس جمهور یک افطاری برای هنرمندان میدهند و از سوی دیگر اهل قلم را به زندان و شلاق محکوم میکنند و خود این سه واقعه را شما کنار همدیگر بگذارید، کل این سیاست و نگاه را می بینید که از یک طرف چگونه این حکومت میکوشد که فریبکارانه بگوید اهل قلم محترمند و از طرف دیگر در عمل چه به سر اهل قلم می آورد و سه عضو کانون نویسندگان را محکوم به زندان میکند، فعلا نوشتن جرم شده و تمام این اختلاسهای هزار هزار میلیارد دلاری و این دکل دزدی ها و این سی میلیارد پول صادراتی که میگویند رفته بر نگشته به مملکت ، همین الان داماد یکی از وزرای این حکومت به جرم اختلاس های هزار میلیارد دلاری در حقیقت دارند محاکمه اشان میکنند آنها هیچی نیست و اینها دزدی هایی است که بیان شده شما یادتان هست سردمدار این دزدی ها برادر رفیق دوست بود چه شد این ماجرا؟؟ مال چند سال پیش است و همه فراموش کرده اند حالا سه تا نویسنده دو کلام در حوزه ادبیات نگاشته اند محکوم به شلاق و زندان سنگین برای هیچ و پوچ، دادگاه باید دارای هیئت منصفه باشد و این امروز در حکومت ایران تعیین وکیل دست خودشان است و وکلایی را دادگستری قبول میکند که در واقع مورد تایید قوه قضاییه باشند یعنی ابتدایی ترین حق داشتن وکیل خود حق که هیچ اصلا خود وکیل باید وجود داشته باشد خود قوه قضاییه دارد مشخص میکند، و این داستان کانون نویسندگان و کاری که این حکومت از روز نخستش انجام داده بجای خود که خیلی فراتر از کانون نویسندگان است شما نگاه بکنید به مجموعه وضعیت خراب نشر در ایران ، شما نگاه بکنید به سانسور که در همه حوزه ها وجود دارد و این سه دوست عزیزی که امروز زیر تیغ اینها هستند ولی زمانی که کسی را ده سال بیست سال محکوم میکنند برای نوشتن دو کلمه یعنی سانسور را در این جامعه قانونی کرده اند و این مسئله بزرگ خود سانسوری و جا انداختن آن ، بلای بسیار بزرگتری است .
دکترنوری زاده : در واقع نوشتن جرم نیست اگر قبلا هم می نوشتی مجرمی آقای شمس الواعظین ممنوع القلم و ممنوع المصاحبه است رفته دارد پسته میکارد، حتی در آنجا هم برایش حکم تفتیش منزل صادر کرده اند و جلو دخترش به خانه اشان هجوم برده اند و کامپیوترش را برده اند ، واقعا این رژیم تافته جدا بافته ، آقای خامنه ای آن کتابی که دستش گرفته بود کتاب شاملو نبود کتابی بود که علیه شاملو نوشته اند و فقط روی جلد را نشان داد تا بهره برداری تبلیغاتی بکند ، چند سال قبل ایشان رفت نمایشگاه غرفه امیر کبیر کتابی برداشت از محمود درویش که من ترجمه کرده ام ورداشت و ورق زد تا چشمش به اسم من افتاد پرت کرد و این خیلی برای من جالب بود که این آقا طاقت این را نداشت که دو دقیقه صبر بکند دارند فیلم میگیرند ایشان با شاملو کاری ندارد یک موقع این سید علی خامنه ای بود که شعر اخوان و شعر شفیعی میخواند، آن فرق میکند با این آقای ولی امر مسلمانان جهان، ایشان دعای کمیل میخواند و صحیفه سجادیه ،ای کاش در دین مداریشان هم صداقت داشتند باید گفت صد رحمت به آخوند های قدیم،
یک راشد داشتیم که به حرفهایش گوش میکردیم ولی حالا به چرندیات اینها گوش بدهید که در نماز جمعه چه میگویند ، دکتر دشمنی این حکومت با کانون نویسندگان که خود شما شاهدش بوده اید از آن موقعی شد که توده ای ها انشعاب کردند و اینها هیچوقت نگذاشتند کانون جان بگیرد تا اینکه شماها دوباره همت کردید و در دوره خاتمی آن جلسه خانه سیمین بانو و یکی دو جلسه گلشیری و چند جای دیگر که گذاشتید کانون به نظر من از آن به بعد نتوانسته بلند شود آیا همین طور است شما که دنبال کرده اید جریان را؟؟
دکتر کردوانی: تشکیل اخیر کانون از زمان زلزله رودبار شروع شد و یک درد اهل قلمی نوشته شد که اجازه چاپ ندادند و در واقع انشای اصلیش هم احمد شاملو نوشت، و جمعی از نویسندگان جمع شدیم که چگونه میشود به زلزله زدگان کمک رساند قرار بود که یک شعر خوانی در دانشگاه تهران برگزار بکند کانون و اجازه ندادند، آرام آرام تا تشکیل مجمع عمومی کانون نویسندگان در سالن انتشارات کتابفروشان تهران ده تا یازده سال طول کشید در عرض این مدت که سی نفر بودیم در واقع یازده سال کوشش شده و تمام احضار ها به وزارت اطلاعات و فشار های تلفنی و کشته شدن چهار نفر از بهترین دوستان ما انجامید ………
با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو