در این شماره از برنامه تفسیر خبر نگاهی خواهیم داشت به :
بحران رو به گسترش میان واشنگتن و تهران ، آیت الله خامنه ای سخن از جنگ به میان آورده است و آرایش های جنگی و در نماز های جمعه نیز از این سخن بسیار گفته شده است.
پیامد های تروریست خواندن سپاه پاسداران
در روز جهانی کارگر بر سر کارگران ایرانی چه آمد؟؟
میهمانان این شماره از برنامه تفسیر خبر آقای علیرضا نوری زاده و آقای محمد نوریزاد
چالنگی:شما بعنوان یک روزنامه نگار این مادر بهشتی را ما دیدیم جامعه ایرانی چرا از یک بابت فراموشکار است رویدادهایی میاید و میرود مثل همین سیل ، آمدن حشد الشعبی ، کشته شدن ستار بهشتی و از این قبیل اتفاقات ، بعد از یک مدتی فراموش میکند ، یکجاهایی کینه ورزی شدید را هرگز فراموش نمیکند هنوز درعرصه سیاسی ایران بحث ۲۸ مرداد مطرح است هنوز چگونگی به قدرت رسیدن رضا شاه مطرح است، اما این اتفاقات بغل دستمان را ؟؟؟ نظر شما را جویا هستیم ؟
نوری زاده : اگر بعنوان یک شاعر و نویسنده از من بپرسید متاسفم اشکم در میآید میگویم ملت من غیرتش را از دست داده است یعنی ملتی که در آن زمان بلیط اتوبوس دوزار گران شد ، مملکت خوابید، شاه از اتریش دستور داد بلیط رو همان دوریال نگه دارید!! یا خط کمربندی درست کرده بودند که دانشجو با یک اتوبوس به دانشگاه بیاید بجای سه اتوبوس ، یک بساطی راه افتاد بلیط را ۶ ریال کردند وامروز مردم روز به روز دارند با تورمی که روزانه ده درصد بالا میرود زندگی میکنند ، خوابشان برده ملت ، منتظر امام زمان هستند ،منتظر کی هستند . از یک طرف دیگر، میگویم مردم آنقدر هوشمند شده اند که دیگه نمیخواهند این افسار را مثل سال ۵۷ دست هر کسی بدهند، ماشاالله رهبر که کم نداریم خارج و داخل رهبر داریم ، خوب مردم عاقل تر از آن هستند که بگویند بیایید شما اسب تراوا را بگردانید که معلوم نیست از درونش چی بیرون بیاید!!. از یک نظر افسرده و ناراحت هستم و از یک نظر خوشحالم که مردم عاقل تر شده اند پس روی عقل و درایت این دفعه گزینششان مناسب خواهد بود. بعد از یک طرف دیگر نگاه میکنم عراق یک کشوری که بهر حال آنها هم سی چهل سال با دیکتاتوری روبرو بوده صدام سرنگون میشود مشکلات و مصیبت هنوز هست اما در همین عراق تلوزیونی با من مصاحبه میکنه و من آنچه در خور ولایت فقیه است را به آنها میگویم و این تلوزیون آنها را پخش میکنه و صدای من را قطع نمیکند ، روزنامه هایی که در میآید دوست بنده و شما بر میدارد مقاله مینویسد و پوست رژیم جمهوری اسلامی را هم میکند پوست سیاست مدارهای شیعه مزدور ولایت فقیه را هم میکند اینها آدم را امید وار میکند میبیند که کنسولگری را در بصره آتش میزنند عکسهای خمینی را آتش میزنند همین عراقی که آقایان تصور کرده بودند اینها در جیب کوچیکی اشان هستند، در لبنان و در یمن هم همین را میبینیم، در سودان مردم گرسنه میآیند و با یک ماه تظاهرات آقای بشیر را بیرون میاندازند چه اتفاقی در ایران افتاده که مردم ما بی اهمیت شده اند؟؟ این را جناب نوری زاد باید جواب بدهد.
چالنگی: بله پرسش اینست که فراموشی رویداد های نزدیک نوعی عادت هست یا نه، با تأمل به آینده اینکار را میکنند آیا حافظه کوتاه مدت مردم ایران لطمات زیادی دیده است واقعیت کدام است؟؟
نوریزاد: یکبار یک اسب تلفن میزند به مدیر سیرک و میگوید شما من و استخدام میکنی میگوید شما اسبی هستی که روی دوپات بلند شی و دستاتو به هم بکوبی و معلق هم بزنی؟؟ ، گفت نه، گفت اسبی هستی که از درون یک حلقه آتشین بجهی؟؟ گفت نه ، گفت پس ما شما را استخدام نمیکنیم چون این استعداد ها را نداری، بعد اسب گفت بی انصاف من دارم به شما تلفن میکنم تلفنی دارم صحبت میکنم!!! این استعداد را چرا نمیبینید ؟؟ مردم ما دوست عزیز به یک پیری زودرس دچار شده اند و دلیل آن راهم میگویم ، مردمی اند که مثل یک کودکی که همیشه دستش در دست پدر و مادر بوده و رشد نکرده، و امکان اینکه با مشکلات خودش مواجه بشود را نداشته است همیشه یکی بوده که راهش برده ، انتخاب کرده، و او سهمی در گزینش نداشته ،و سهمی که خودش به استقلال وارد عمل بشود را نداشته است، این یک بی تربیتی تاریخی است که از دور دستها آمده و مردم ما همیشه چشم براه یک شاه بوده اند از قدیم هم بوده وگرنه این مردم همان مردمی هستند که یک روز سه میلیون نفر در تهران آمدند و در یک نظم بسیار بزرگ و در سکوت راهپیمایی کردند این مردم همان مردم هستند ولی در یک شرایط بسیار بزرگی مثلا در دیماه دوسال پیش آمدند که کلی هم آسیب دیدند و زندانی شدند و کلی کشته شدند که تبعاتش را هم همین الان هم داریم، خوب یک چیزی این وسط جایش خالی است و آن یکنفری که آن وسط میدان داری بکند مردم ما نیاموختند به حرکت مثلا جمعی، که یک اعلامیه بدهند و بگویند جلودار آن سی نفرند، یک بی تربیتی تاریخی این مهم را در پیشانی مردم ما نهاده که باید یکی باشد که بدرخشد، یک شاه باشد، یک خمینی باشد، یک میر حسین موسوی یا خاتمی باشد یک نفر باشد!! و این زمان میبرد که بجایی برسیم که حزب در جامعه ما شکل پیدا کند حرکتهای حزبی. چون گنده های این سرزمین ما دزد بوده اند در این چهل سال را عرض میکنم، بجای اینکه دست به درخشندگی ها و استعداد ها ببرند فرصت دزدی کرده اند و باعث یک سلب اعتماد در جامعه شده اند و مردم مثل یک پنبه ای که از هر طرف فشار بیارید فرو میرود یا خمیری که از هر طرف فشار بیاورید شکل میگیرد هیچ اعتمادی به هیچ فردی ندارند و ناگزیر دارند گذران عمر میکنند، این پیری زود رسی که من اشاره کردم جوری است که منافع ملی را فدا میکند برای منافع فردی، امروز وقتی میرفتم طرف رباط کریم مغازه های اطراف ژولیده ، کثیف ، جلویشان خاک و علف بیرون زده بعد گفتم شما بروید از این مغازه دار بپرسید که محیط زیست کیلویی چند است؟؟؟ یعنی مردم ما محیط زیست اولویت صدمشان است، یک کیلو قندو شکر و یک باک بنزین ، این نشان میدهد که مردم به حال خودشان رها شده اند و تا شده از این مردم دزدیدند و برده اند واین مردم هلاک همان یک باک بنزینند!!! که میگویند دارد بلعیده میشود و من باید به این باک بنزینم برسم…
با ما باشید و برنامه تفسیر خبر را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو