پنجره ای رو به خانه پدری چهارشنبه ۲۹ اسفند

این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم . سپس همراه شما خوبان به گفتگو با دکتر کامران بروخیم خواهیم نشست :

دکتر نوری زاده: دکتر بروخیم در آمریکا کلینیک دارد و او جهانی است برای خودش ، آدم اهل ادب و اهل اندیشه دلبسته سیمین بهبهانی ، یعنی اینچنین آدمهایی یونیک هستند و جایی پیدا نمیکنید . واقعا همه اینها را چه جوری بدست آوردید

دکتر بروخیم: والا اولا شب و روز بخیر میگویم به ملت بزرگ ایران که این امکانات را به ما دادند بدون اینکه یک ریالی پرداخت کرده باشیم برویم تحصیل کرده بشویم و دکتر بشویم پولی که ما خرجمان شد مال همان کشاوزر و کارمند است و ما مدیون این ملت هستیم.

دکتر نوری زاده: چقدر خرج شد که کامران جوان دکتر بروخیم شود؟

دکتر بروخیم: البته من فکر میکنم از سال ۴۳ تا ۴۹ برای هر پزشکی بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون آنموقع خرج شد بدلیل اینکه امکاناتی که ما داشتیم در صدر امکانات تمام جاهای دنیا بود و افتخار این را داشتم که در دانشگاه تهران بودم ، اساتیدی که داشتیم به ما یاد ندادند که ام آر آی بگیریم میگفتند مریض که میآید دم درب نگاهش کن ببین چگونه مینشیند چطور راه میاید و چطوربا شما حرف میزند و این شیوه شیوه صحیح تری بود از نظر شخص من .

دکتر نوری زاده: آدم اینجا میآید زندگی میکند بیست سال ، سی سال، پیش پزشک انگلیسی یا امریکایی میرود یک نگاهی میکند و چند سئوال میپرسد ولی با پزشک ایرانی یک جوری خصوصی هست با هاش درد و دل میکند اینکه یک مقدار زبان کالچر فرهنگ است و یک مقدار درسهای اساتید است .

دکتر بروخیم: اساتیدی مثل دکتر عزیزی ، دکتر غریب ، نمیتواند انتخاب کند بعدا من آمدم و در آمریکا درس خواندم خدا را شاهد میگیرم که آنچه که آنها گفته بودند به مراتب به راه های درمان ختم میشد تا کارهایی که اینجا میکردند و ما انجام میدهیم و این را شما درست میگویید خیلی از بیماری ها هست که مال ما ملت ایران است ،حق هم دارند چون به شیوه دیگری درس خوانده اند . من با اینکه دیپلم ریاضی بودم و بدلیل خاص خودش من به پزشکی رفتم . من نامه ای به ترامپ نوشتم و در پاسخ به خارجی خارجی کردن وی که من برادر بزرگم اول آمده بعد برادر کوچکترمان آمده بعد خواهرم آمده و بعد هم من آمده ام و بچه ها و نوه ها ما بیست و نه تا پزشک داریم و پسرم هم کاردیولوژیست معروف ال ای هست . خدا رو شکر که ما توانستیم از دوره گردی برسیم به جاهایی که الان هستیم و هیچکدام از کشور های اطراف ما این موقعیت را یهودیان نداشتند حتی اسراییل هم نداشت ،زمانی که اسراییل درست شده بود چیزی نداشتند افرادی که حدود ۸۵۰ هزار نفر از کشور های عربی اخراج شده بودند از راه عراق که میآمدند واقعا وضع بدی داشتند . ما تنها کشور ایران بود که یک بیمارستان یهودی ۷۵ سالست که دارد کار میکند و بالای سردرش به عبری نوشته شده همنوعت را مثل خودت دوست بدار کاری نداری که چه کسی آنجا میآید، همه یکسان درمان میشوند.

دکتر نوری زاده: کی از ایران بیرون آمدی؟

دکتر بروخیم: من مارچ ۸۰ آمدم که سه هفته ای برگردم ولی متاسفانه در فرودگاه دردسر درست کردند و باید از مهدوی کنی تشکر کنم که گذاشتند من بروم.

دکتر نوری زاده: شما شب انقلاب کجا بودید؟

دکتر بروخیم: من بیمارستان بودم اول اعلام کردند از دفتر آیت الله طالقانی که مردم به خانه هایتان بروید، بعد از مدرسه علوی گفتند مردم بیرون بیایید ، جلسه ای تشکیل شد و گفتند که دو بیمارستان را آماده نگاه دارید، و تمام کسانی که زخمی میشدند به این دو بیمارستان میآمدند و فقط اگر کشته ای بود تعدادی افراد گارد بدون سلاح بود و یا همدیگر را اشتباهی زده بودند. از نیمه شب افراد را شروع کردند به گرفتن و بردن و فردایش آیت الله طالقانی به آنجا آمدند ومی گفتند این خیلی ناراحت کننده بود که ما قول داده بودیم به مردم که آزاد میشوید فلان میشوید حالا همه را دارند میگیرند.مطمئن باشید اگر طالقانی زنده بود این اتفاقات نمی افتاد سفارت آمریکا تسخیر نمیشد و جنگ روی نمی داد

دکتر نوری زاده : از طالقانی خاطره ای که همیشه در یادت هست چی بود ؟

دکتر بروخیم: وقتی ایشان بزرگواری فرمودند و به بیمارستان تشریف آوردند تمام نرس ها بدون حجاب بودند و از ایشان پرسیدم و ایشان در جواب گفتند شما خدمتی را که دارید انجام میدهید همین است و نگرانی بسیار زیاد ایشان همین بود . یکی آنکه در تمام موارد اعتقاد داشت که کار ملت باید در دست ملت باشد شما کتاب منتظری را خوانده اید ایشان مینویسد زمانی که طالقانی فهمید این داستانی که آخوند ها دارند پیاده میکنند گفت وای بروزی که چنین روزی شود و در جای دیگر میگفتند ما فقط درخواستمان این بود که چند تا وزیر داشته باشیم دید این نبود که مملکت از بین برود مسئله اساسی در این بود که ایشان برای خودش هیچ چیزی نخواست. هرگز چیزی برای خودش و بچه هایش نخواست………….

با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.

یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو