پنجره ای رو به خانه پدری پنجشنبه ۱۶ اسفند

این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم . سپس همراه با شما خوبان به گفتگو با میهمان عزیز برنامه جناب آقای دکتر محسن سازگارا خواهیم نشست:

دکتر نوری زاده: ما ملتی هستیم که پادشاه مان بهرام گور ۴ هزار مطرب از هند میآورد و در آنجا جمع میکند و نوروز را برای مردم میآورند و بساط شادمانی ره میاندازند، در مقابل نوروز ایرانی چرا طولانیست؟ چون زمانی که در تاجیکستان بودم و مشاهده کردم که نوروز که از ۲۱ فروردین آغاز میشودیک نوروز است و زمانی که برفها آب میشوند حدود یک ماه و نیم بعد نوروز تمام میشود، چرا؟ چون ما آدمهای شادی بوده ایم، آیینمان آیین شاد بوده امروزدر زندگیمان در برابراین رژیم مرده خوار چاره ای نداریم که به اصلمان بر گردیم و شاد باشیم هیچ دلیلی ندارد ما که مسلمان هستیم شادی نکنیم و به پروردگاری اعتقاد داریم که زیبایی و سبزی را ستایش میکند بهار را و آواز را ستابش میکند همانطور که شما گفتید به محض اینکه جوانان مملکتمان از داخل چنین پیامی را مطرح کردند من به همه همکارانم در ایران فردا گفتم که ما در این شادی با مردم شریک هستیم تک تک ماها ، و تمام ایرانی ها خبرنگارهای ما هستندو میتوانند مراسم شادی ها را فیلم بگیرند و برای ما بفرستند و ما هیچ رقابتی با دیگر همکارانمان در شبکه های تلوزیونی نداریم و دست دراز میکنیم تا با کمک آنها نوروزی شاد را برای مردممان به ارمغان بیاوریم و باید رقابت را فراموش کنیم و نوروزی به کوری چشم حکومت، شاد برای مردم درست کنیم.

دکتر سازگارا: روشن است که بهر حال فقر، گرانی، بیکاری و گرفتاری که کشور را در بر گرفته میتواند که دل و دماغ مردم را ببرد، اگر تسلیم این افسردگی ملت ما بشود همان چیزی است که خامنه ای و حکومت میخواهد،یک ملت افسرده و سر به تو که ناچار میشود که تمکین کند به ایشان، واقعا نوروز باستانی ما، ماه ها را سی روز میگرفتند و ۵ روز آخر سال اضافه که میآوردند پنجه دزد گاه به آن میگفتند و در این پنج روز که یکیش فقط روز چهار شنبه سوری است سراپا شادی و شعف بودند و در دوره اسلامی هم اینقدر این مهم بود که حکامان اسلامی هم تابع خودش کرد از سامانیان تا صفویه و تا عصر پهلوی،.
و همه ایام نوروز به شادی میگذراندند دراویش ما هم شادی را دردستور کار خودشان میگذارند ، ما فقط گرفتار یک عده روزه خوان مثل خامنه ای هستیم و یک عده ای مداح که نانشان در گریاندن مردم و دشمن ایرانیت و ایرانی هستند و فقهایی که به عمرشان شیرینی و حلاوت موسیقی را تجربه نکرده اند و نچشیده اند و نمیدانند که رقص و شادی بخشی از وجود آدمیزاد است، در عوض مومنین قدیمی که حتی دست زدن را حرام میدانستند، و ما دیدیم اینها یک دین افسرده پژمرده ، خموده ای رامیخواهند پرورش بدهند که خوشبختانه مردم هم جلو رویشان ایستاده اند ، و امیدوارم آنچه که شما و دوستانتان دارید انجام میدهید و هر آنچه که من بتوانم انجام بدهم ایستادگی در مقابل حکومتی که مردم را غمگین و خموده میخواهد میسر کند.
و یکی از انواع مبارزات مدنی در کشور های دیگر هم که آنقدر به مردمشان سخت نمیگرفتند نقش موسیقی و رقص و آواز میباشد مدتها قبل از فروریختن دیوار برلین کنسرتها را در پشت دیوار در برلین غربی اجرا میکردند و در طرف دیگر دیوار مردم جمع میشدند وبه موسیقی گوش میدادند، و مدتها پیش از خراب کردن دیوار ، دیوار را با موسیقی فرو ریخته بودند، یا در لیتوانی و کشور های آفریقایی و بسیاری از نقاط جادوی موسیقی و رقص و دست در دست یکدیگر بودن بسیار موثر بوده برای به زیر آوردن حکومت.

دکتر نوری زاده: من برلین و بوداپست را دیدم و این چقدر مردم را به هیجان و شادی میآورد اما من امروز با شما خیلی کار دارم و چون برای نخستین بار غیبتت را کرده ام میخواهم با شما این صحبت را بکنم ، آقای دکتر سروش را شما خیلی باهاش نزدیک و دوست هستید در یک مکتب بودید بنده هم به آقای سروش احترام میگذاشتم و دوستش دارم و یکی از زیبا ترین مقالاتم را به زبان عربی در مورد ایشان نوشتم، اما ایشان در هفته گذشته کاری کردو حرفی زد که همه را کلافه کرد، و بعد من رفتم عقب تر و از ایشان سخنانی شنیدم که نفی این حرفهای تازه اش بود، در آن حرف فقه سنتی را میکوبد و میگوید این فقه جز آدم کشی و تظاهر و فریبکاری چیزی نیست، و این آخوند ها هم همین هستند، و حالا میگوید خمینی بزرگترین رهبر تاریخ و جهان بوده و هم از شاه بهتر بوده و هم فیلسوف بوده و هم فقیه، من میخواهم بدانم که چه اتفاقی افتاده است؟

دکتر سازگارا: بله منم واقعاً با دیدن این جملات حیرت زده شدم برای اینکه دکتر سروش را شاید نه گردن من بلکه گردن خیلی ها منت استادی دارد و پروژه او اساساً دین را حداقلی میکند و به حوزه فردی میبرد و در نهایت ذیل عقل مدرن قرارش میدهد و ان کارد را تا استخوان پایین میبرد و خود وحی را هم مشول این پروژه میکند و میرود عملاً راه را هموار میکند برای یک دموکراسی سکولار و اعلامیه حقوق بشر، و انسان حق مدار را به جای انسان مکلف دینی می نشاند و آن پروژه یکی از موفق ترین پروژه های روشنفکری معاصر ایران است. اما همین سخنرانی، من به کانال تلگرامی ایشان رفتم و سخن ایشان را کامل گوش کردم ، جالب است که در همین سخنرانیدر تحلیل انقلاب اسلامی میگوید این آقای خمینی و بقیه آخوندها انتقام شیخ فضل الله نوری رامیخواستند بگیرند و برگردند به مشروعه و مشروطه را اصلا از بین ببرند و از فقه و فقاهت هم سخنانی میگوید که خوب است اما وسط این سخنرانی در حدود چهار پنج دقیقه مقایسه ای میکند و خودش هم میگویدکه خانمی از من پرسیده که اگر بین شاه و خمینی مخیر بشوی کدام را بر میداری؟ خودش هم میگوید این تنگنای سختی است ولی آنجا یک مرتبه چندین نکته را میگوید که من به لحاظ واقعا یک دانش آموخته تاریخ معتقدم این ها درست نیست و انتقاد دارم ،و هیچ ابایی هم ندارم که این انتقاد را صاف و صریح اینجا بیان کنم.
از ارسطو نقل میکنند ولی بنده میخواهم از این جمله ارسطو استفاده کنم که گفت من استادم افلاطون را دوست دارم ولی حقیقت را بیشتر از افلاطون دوست دارم. ببینید یک اشکال اساسی در این سخنرانی است که همین چهار پنج دقیقه را اگر بردارید هیچ لطمه ای به سخنرانی نمیزند من سه اشکال اساسی میبینم اشکال اول اینکه این گذاره تاریخی که میگوید خمینی فلسفه و فقه خوانده، و شاه ها بی سواد بودند از هخامنشیان تا امروز، و او از آنها با سواد تر بوده حتی شاه های اروپا راهم میگوید این درست نیست . ماهمین تاریخ شاهان خودمان قبل از اسلام مثل انوشیروان و سامانی ها و حتی شاه عباس مردمانی دانش پژوه و دانش پروری بوده اند و حتی حکام مغولی هم غازان خان یکفرد فیسوفی بوده یا شاهرخ میرزا . ولی اصلا مقایسه کسی در آخر قرن بیستم و رهبر یک انقلاب با شاهان در قرون ماقبل مدرن مثل مقایسه سیب با پرتقال است …..

. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.

یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو