پنجره ای رو به خانه پدری سه شنبه ۲۳ بهمن

این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری  را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده  آغاز می نماییم .
چرا این شعر را امروز خواندم، چند روز پیش صحبتی با کاک عبدالله مهتدی داشتم  دبیر کل حزب کومله کردستان ،یکی از آزادگان وارسته ای که در همه عمر دیدم ، دلگیر است افسرده است از اینکه بعد از چهل سال به من که میرسند میگویند شما تجزیه طلب نیستید ؟ آخر چرا این حرف را میزنید ؟ما که یک عمر است زیر شلاق و شکنجه از ملیتمون دفاع کردیم از ایرانی بودنمان دفاع کردیم از یکپارچگی ایران دفاع کردیم الان بیاییم پشت به هموطنانمان بکنیم. جدا بشویم کجا برویم اینجا خانه ماست کردها در کشور های دیگر اقلیت هستند که برده شده اند و یا جابجا شده اند، کردها در ایران پایه گذار کشور ایران هستند چه در معنای عتیقش چه در معنای محاسنش فکر کنید در این چهل سال گذشته چندین هزار خانواده به سوگ عزیزانشان نشسته اند که اربابان جناحین در جمهوری جهل و جور و فساد در حکومت ولایت فقیه اینها را کشته اند و دو جرم هم دارند یکی اینکه آزاده اند و عاشقند و دوم اینکه سنی هستند اکثرشان، از نگاه هیئت حاکمه اینها را قبول ندارند و باید دخلشان را بیاوریم ، حکومت علی و اثنی عشری و امام زمان بر پا میکنیم ما گرفتار چه شعبده و خرافاتی هستیم سخنان روحانی را گوش کرده اید؟واقعا آدم شرم میکند حرفهایی که میزنند مانند اون بچه تفنگ بدست روز بیست و سوم بهمن ۵۷ فردای به تخت نشستن خمینی و آمده بود بیرون و عربده میکشید.!!! هنوز حرفهای چرند و پرند میزنند و هنوز افرادی درونشان پیدا میشود بنام سردار سلامی که اسراییل را که میخواهد نابود کند هیچ، آمریکا را هم میخواهد از میان بردارد،.
همه اش دروغ از صبح تاشب دروغ ، بیاد میاورم بیست و سوم بهمن ۵۷ را، دبیر سیاسی روزنامه اطلاعات بودم و همه جا درب برویم باز بود چون احتیاج داشتند به روزنامه ها ، من هم آشنا زیاد داشتم ، بیست و سوم درمدرسه رفاه که بخشی از آن را مهندس بازرگان شورای موقت دولت کرده بود و از آنجا رفت به نخست وزیری ، یک روز پس از پیروزی سید روح الله، یکدفعه در کوچه هم همه ای شد و چند نفر را که کیسه بر سرشان کشیده بودند میآوردند که مثلا شناخته نشوند و مردم عصبانی کاری نکنند!!! تا ما خودمان سرشان راببریم.!!
توی آن فضا دیدم این دکتر بختیار است یک کت وشلوار شیک و کراوات زده بود و من خیلی وحشت کردم و دویدم و به مدرسه رفاه رفتم و پشت درب اطاق مهندس بازرگان را زدم و گفتم آقا دکتر بختیار را گرفتند!! واقعا حالت بازرگان را از یاد نمیبرم ، آمد پایین ، خللخالی به اطاقهای دیگر رفته بود و مشغول بازجویی بود بنابراین نفهمید که چنین اتفاقی افتاده است این آقا را به اطاقی بردند و مهندس بازرگان به آنجا رفت و بعد بیرون آمد و گفت این بیچاره را آزاد کنید و این معلم است و اصلا اینکاره نیست، اما پارچه را از صورتش برندارید تا بیرون رود و وقتی از محوطه دور شدید ولش کنید .
آیا بازرگان بختیار را دید؟ من نمیدانم  ولی من خبر را در روزنامه اطلاعات نوشتم فریاد بختیار بختیار که بعد آمد و رفت و خلخالی بعدش مصاحبه کرد و گفت بله بازرگان بختیار را فراری داد که هادی خرسندی هم آن شعر بسیار پر معنی اش را در اطلاعات چاپ کرد که بختیار از مرز بازرگان گریخت .از خود دکتر بختیار سئوال کردم گفت من نبوده ام ولی واقعا شباهت بسیاری بدون صورت بود . اگر بختیار نبود چرا بازرگان اصرار کرد با کاوری که روی سرش است ببرندش تا شناخته نشود از چه میترسید اگر بر میداشتند که یک فرد عادی بود؟؟!!.
در درون این مدرسه رفاه که مقر دولت موقت و تشکیلات خمینی بود محمد شریف مهدوی در حیاط نشسته بود و میگفت من رابط با روزنامه نگاران هستم. آقای سید روح الله مصطفوی کشمیری مردی که از بال لاشخور توطئه چهار کشور بزرگ دنیا به ایران آورده شد بر بالهای لاشخور گوادلوپ، و بعد بجای اینکه به این ملت شفقت و مهر بکند از روز اول توی دهان زد و گفت ما باید ۱۰ هزار نفر را میکشتیم و اعدام میکردیم و همه اینکارها را هم کرد خمینی همه حرفها یی را که زد به آنها عمل کرد و پا بر روی تمام الفت و مهر گذاشت و به بازماندگانش یاد داد که میشود صادق قطب زاده را هم که اورا به این مسند نشانده بود را کشت قطب زاده ای که تورا سوار کشتی پیروزی کرد، مطهری را که کشت؟ چرا باید بعد از بحث شدیش با خمینی کنار زده میشد؟ بعد از آن چرا بهشتی دچار آن حادثه شد چرا آدمهایی در آن جمع نبودند که باید میبودند حالا خامنه ای زخمی بود هاشمی که نبود؟ اونهایی که باید کشته میشدند کشته شدند ،.

فردا نشست ورشو آغاز میگردد این کنفراس خیلی مهم است دیروز ولایتی در لبنان که بود وزیر خارج لبنان جبران باسیل برای اینکه بعد از پدر زنش رئیس جمهوری بشود دل بسته به حمایت جمهوری ولایت فقیه و حزب الله و رژیم سوریه ، در حالی که پدرزنش نزدیک بود بدستور سوریه کشته شود و حالا باسیل با محمد جواد ظریف و معلم و بشار اسد وغیره و اینکه لبنان در کنفراس ورشو شرکت نمیکند چرا لبنان باید شرکت کند چون کنفرانس ورشو یکی از مسائلی که به آن نگاه میکند آوارگان سوری است و لبنان طاقت نگهداری از آنها را ندارد . یادتان باشد ترامپ کمر به رفتن جمهوری اسلامی بسته است و این رژیم رفتنی است و در همین روزها ترامپ قصد دارد مسئله کره شمالی را که تاحدی حل شده است به اتمام برساند و شاید کره شمالی همه را سوپرایز کند و دو کره از لحاظ سطح زندگی به هم برسند تا در زمان ادغامشان مشکلی پیش نیاید . لزومی ندارد که در نشست ورشو بنشینند و تصمیم بگیرند که رژیم جمهوری اسلامی باید ور بیفتد این رژیم ورافتاده است رژیمی که دست چپش به پای راستش میگوید حرکت نکن و هر کدام از یک طرف میروند رژیمی که تا خرخره نوکر روسیه است و ادعا میکند که مستقل است رژیمی که قلب و روحش ضد بشریت است و ادعا میکند که بهترین نظامی است که تاریخ دیده است و رژیمی که ایران را صد سال به عقب برده و مدعی است که ایران را چهار صد سال به جلو برده است ، پایان رژيم بسیار نزدیک است.

با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.

یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو