این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم . سپس همراه با شما خوبان به گفتگو با میهمان عزیز برنامه جناب آقای دکتر محسن سازگارا خواهیم نشست:
حکایت غریبی است این حکایت محمد رضا شاه ، حکایت ناخدای سرگردانی که به هیچ بندری راه نداشت و اگر جوانمردی سادات نبود هیچ معلوم نبود کجا جان میبازد روزی که خاک میهن را با چشمان اشک آلود ترک کرد دیشب فیلمی را پخش کردیم که بازگو میکرد محمد رضا شاه در چنگ طبیبانش چه روزهایی را گذراند ، بهر حال رفت و به تاریخ پیوست و خمینی و رفسنجانی هم به تاریخ پیوستند و دیگران هم خواهند رفت و بعد مهم اینست که صد سال دیگه تاریخ چجور در مورد آدم قضاوت می کند.
دکتر نوری زاده: دکتر سازگارای عزیزم سلام .
دکتر سازگارا: اجازه میخواهم به عنوان یک دانش آموخته تاریخ خاطره ای را که به یک واسطه آقای دکتر سید حسین نصر نقل کرده من بازگو کنم بله محمد رضا شاه به تاریخ پیوسته و بخشی از تاریخ ما بوده است و الان وظیفه ماست که هرچه اطلاعات در این زمینه هست منتشر بشود تا آینده بتواند درست قضاوت بکند.
دکتر نصر در سفر معروفی که ملکه فرح پهلوی داشته به عراق در همان آبانماه ۵۷ که ظاهرا آقای خویی گفته که پیغام مهمی دارد و یکی از نزدیکان شاه بیاید و آنموقع ایشان به نزد آقای خوئی میرود و ایشان نقل میکند که آقای خوئی گفته که هر جوری هست نگذارید خمینی بر سر کار بیاید و بر سر تفنگ سربازان عمامه بگذارید به نشان وحدت و ما میاییم میگوییم که روحانیت و ارتش با شاه مشکل ندارد و پیغامش این بوده است. ولی شب در اقامت گاه خصوصی، صدام میاید و به نصر میگوید تو عربی بلدی و مترجم را هم مرخص میکند و میگوید این پیغام را به برادر من محمد رضا برسانید بگویید حالا که ارتش را به خیابان آورده اید دستور دهید سر لوله اسلحه را بیارند پایین و مردم را بزنید الان ممکن است هزاران نفر کشته شوند و این بهتر از کشته های آینده است. دکتر نصر میگوید زمانی که به ایران برگشتیم و گزارش را به شاه میدادیم به اینجا که رسیدیم و پیغام خصوصی صدام را دادیم محمد رضا شاه عصبانی شد و داد زد و گفت مردیکه کودتاچی ،!! چی فکر میکنه که من مثل خودش هستم؟؟ من شاه این مملکت هستم و پدر این مردم هستم و نمیتوانم مردمم را بکشم.! و این نکته مهمی است که باید در تاریخ بنشیند برای بهتر دیدن چهره محمد رضا شاه امیدوارم دکتر نصر و یا خانم فرح پهلوی این را بنویسند برای تکمیل چهره محمد رضا شاه .
دکتر نوری زاده: من معمولا روزی دو دفعه به دکتر امینی زنگ میزدم و به دیدنش می رفتم همه خبرها پیش امینی بود و اخیرا رژیم کتابی در آورده مکالمات دکتر امینی که ساواک ضبط میکرده بسیاری از مکالمات من در آن هست ،دکتر امینی شبی که قرار بود مرحوم تیمسار اویسی نخست وزیر شود از ۵ بعد از ظهر رفت به دربار و در لحظات آخر شاه خلوتی میکند با شهبانو ملکه فرح و یکی دوتن که به آنها اعتقاد داشت |، ظاهرا در آنجا شاه میگوید اشکال اویسی اینست که اگر بیاورمش الان ۱۵ خرداد نیست که با سی ، چهل نفر قضیه ختم شود الان چهار، پنج هزار نفر خواهد شد و من نمیخواهم مردم کشته شوند در کل شاه اراده کشتن نداشت یعنی بهر قیمت نمیخواست حکومت کند.
دکتر سازگارا: هر چه بوده بعنوان یک ناظر بیرونی در سال ۵۷ محمد رضا شاه عزم سرکوب نداشت و امروزه درعلوم سیاسی هم به آن توجه میشود
دکتر نوری زاده: خوب ما در ده شصت میلادی و چهل شمسی یک آقایی داشتیم بنام طیب حاج رضایی و برادرش و یک آقای دیگری داشتیم بنام ناصر حسن خانی معروف به ناصر جیگرکی و از لات های گردن کلفت بود و خیلی خوش قیافه بود و برادر بزرگتری هم داشت که حاج آ خیلی مرد محترمی بود و روضه ای که در عاشورا میگرفت معروف بود. طیب جواز واردات موز را دریافت کرد که از سومالی یکسره وارد کند ناصر خان هم به هوای سود افتاد و پنجاه هزار تومان به طیب داد که آقا برای ما هم وارد کن و ما را هم سهیم کن ظاهرا طیب سر ای را کلاه گذاشت و ناصر با همان حالت به او چاقو زد و طیب هم به نخست وزیری رفت و گفت این چه مملکتی است غرض دعوا سر موز بود!!! .
بعد از انقلاب آقای محمد موسوی خوئینی ها بجای طیب وارد کننده موز شد و به حاج آقا موزی معروف شد و میلیاردر و برج ساز شد، این آقای چپ سوسیالیزم که برای فرقه دموکرات کار میکرد این آدمی که در بغداد کتابفروشیش جایگاه توده ای ها و چپی ها بود، اخیرا آمده و ژست عجیبی گرفته، انگاری که ایشان یک آدم منطقی و اهل تسامح و تساهل و کپی محمد خاتمی است، و بعد به هاشمی زده است .ظاهرا حتی به جنازه هاشمی لگد زدن از آن چیزهایی است که آدم را نزدیک میکند به مقام معظم، و ایشان بعد از اینکه ۵ سال محکوم به زندان شد و چه چیز ها برای خامنه ای میگفتند ؟! شما این آدم را خوب میشناسید یکباره مرده ای بنام موسوی خوئینی ها از پس موز و برج بیرون میآید و این حرفها را میزند؟
دکتر سازگارا: من آقای خوئینی ها را از سال ۵۶ بیاد می آورم که در مسجد هزار شیب تفسیر قران میکرد و بسیار افتضاح بود و بی سوادانه بود و از پای منبرش هم بسیاری از فرقانی ها در آمدند . بعد در پاریس ایشان رادیدم آدم مرموزی میشود گفت بود و خیلی نزدیک به احمد آقا بود، او در این دو جناح حکومت معروف بود به آیت الله جناح چپ، که بعدا جنبش اصلاح طلبان که دور آقای خاتمی را گرفتند و چپ اصلاح طلب و مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگر گروهای همفکرشان، ایشان آیت الله شان بود. البته انحصار واردات موز دستش بود و برج میساخت وکلی هم ثروت به هم زده . یک تحلیل بسیار غلطی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی داشت،که کم خسارت به جنبش اصلاحات نزد ، آنها میگفتند که چپ قدیم که خودشان هستند و چپ جدید که خامنه ای و حسین شریعتمداری ری شهری و اینها هستند و راست قدیم که مؤتلفه ای ها هستند و راست جدید هاشمی و کارگزاران …………………………..
با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.