این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را ازاستودیو شهر فرشتگان با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم. سپس همراه با شما خوبان به گفتگو با جناب آقای ناصر شاهین پر خواهیم نشست.
نوری زاده:من خیلی برایم جالب هست از دوران کودکی عاشق تاریخ بوده ام این آقای ناصر شاهین پر راوی جالبی است و من ساعتها نشسته ام و قصه هایش را گوش کرده ام، راوی باید قصه را جذاب و گیرا تعریف کند دو نفر اینکار را کرده اند احمد محمود و ناصر عزیزم که عمرش دراز باد و ضمن تشکر و خوش آمد به شما، خودت چه واکنشی نسبت به برنامه ات داری و با بینندگانت تا چه اندازه در تماسی؟
شاهین پر: من خیلی خوشحالم که هموطنانم و دوستان عزیزم توجه میکنند به برنامه و عکس العمل نشان میدهند و تماس میگیرند و از سال گذشته حدود صدو بیست هزار نفر با ایمیل با من تماس گرفته اند بخصوص دانشجویان تاریخ و کسانی که به تاریخ علاقه مند هستند حتی کسانی که دانشجویان دکترای تاریخ هستند تز نوشته اند که من نگاه کنم و من همیشه نگرانی داشتم که سرسری به من گوش بدهند اما نکاتی وجود دارد که باعث این میشود که میفهمم مردم به برنامه توجه میکنند. مثلا شما میدانید که من حافظه درستی برای حفظ اسامی ندارم به همین علت اینهمه یاداشت تهیه میکنم که اسامی را غلط نگویم، بعضی مواقع پشت در خانه پسرم تاملی میکنم ببینم اسم نوه ام یادم میاید یا نه؟ و مثلا دیدم یک نفر بامن تماس گرفته و گفته که این آقا باید مستشار الدوله باشد و من بجای آن حتما اسم دیگری را گفته ام و اشخاصی با دقت لازم به حرفهای من گوش میدهند که این برای من فتح الفتوح است.
نوری زاده: با توجه به روزگار امروز و نگاهی که به تاریخ میکنی چه زمانی از تاریخ ایران با امروز برابری میکند از لحاظ تفرقه و خرافات و غیره ؟
شاهین پر: ببینید به این شدت هیچوقت . به این معنی که پیوسته شاه و شیخ یک اتحاد نامرئی باهم داشته اند و پادشاهان بدلیل کسب مشروعیت به روحانیون توجه نشان میدادند ما هیچ پادشاهی نداریم که مشروب خوار نباشد ، ما هیچ پادشاهی نداریم که رقاص و خواننده و موسقی در دربارش نداشته باشد و اینها که در اسلام حرام است ولی همین پادشاه پشت سر یک حجت الاسلامی می ایستاده و نماز میخوانده است، چرا ؟ برای اینکه میخواسته به مردم بگوید که من آدم زاهد و عابد و مسلمانی هستم ومشروعیتش را از طریق این جامعه روحانیت کسب میکرده است این میراثی است که تا محمد رضا شاه پهلوی ادامه داشته است، به اعتقاد من او مردمش را دوست داشت و ترقی ایران را میخواست هم خودش و هم پدرش ولی این سنت وجود داشت که از اینها باید ترسید و اگر اینها یک فتوایی علیه ما بدهند مملکت شلوغ میشود. این گرفتاری برای همه پادشاهان وجود داشته است.
حالا یک پادشاهی است که حسن نیت دارد و یک پادشاهی با این تزویرمیخواهد مقاصدش را جلو ببرد مثل شاه عباس ،اما همیشه وجود داشته است . اما اینبار خود آخوند آمده و حکومت را گرفته است این دفعه شاه را حذف نموده و فقط شیخ مانده است، بنابراین ما دوره مشابه نداریم . ما یک دوره کوتاه در تاریخ داریم بنام علویان که حکومت میآفتد دست این آقایان و میگویند ما علوی هستیم و از اولاد علی هستیم و حکومت دینی کامل برقرار میکنند ، همانموقع اینها آدمکشی های عجیبی کردند و این میزان آدمکشی در ایران سابقه نداشته و مال علوی هاست و یکی از اینها در شهر بابل یعنی هزار سال پیش فرمان میدهد که هزارو پانصد نفر را یکدست و یک پایشان را قطع کنند . اینها خود را اولاد علی میدانستند و با تبلیغات پنهانی توانستند حکومت را بگیرندولی این فضاحت را به پا کردند.
نوری زاده:دوران شاه سلطان حسین چی؟
شاهین پر :دوران شاه سلطان حسین ایشان خودش را و مملکت را بدست این آقایون روحانی سپرد سلطان حسین صمیمانه فکر میکرد با جادوجنبل اینها میشود جلوی دشمن را گرفت .
نوری زاده: میگفتند به آششان زنها روزی هزار قل هوالله فوت میکنند و یک چیز عجیب در مورد همین آدم هست و با همه ارادتش به ملا ها پنج هزار زن در حرمسرایش داشته است و سالی یکبار بازار میرفته ومردها باید از بازار میرفتند و زنهایشان مینشستند هر کس رادوست داشته طلاق بدهد و یکی دیگر را عقد کند.
شاهین پر: از زمان شاه عباس این رواج داشته است و رسم بوده است و در آن زمان هم یک روز ویا دوروز زنهای کسبه باید میامدند دکانها را باز میکردند که حرم شاه به خرید بروند و البته خود شاه هم میرفته است .
نوری زاده: در تاریخ ایران چه عواملی برای تو شگفتی آور است و تعجب تو را بر می انگیزد حال چه منفی و چه مثبت ؟….…
با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.