پنجره ای رو به خانه پدری پنجشنبه ۲۲ آذر

این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را از استودیو شهر فرشتگان با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم. در ابتدا از خبر درگذشت آقای دالوند روزنامه نگار برجسته شما را باخبر خواهیم کرد سپس همراه با شما خوبان به گفتگو با میهمان عزیز برنامه جناب آقای دکتر محسن سازگارا خواهیم نشست.

دکتر نوری زاده : در اول برنامه با اندوه در گذشت احمد رضا دالوند را به دکتر سازگارا که همکارش هم بود تسلیت میگویم و خدمت ایشان سلام عرض میکنم.

دکتر سازگارا: بله واقعا دال بزرگ رو از دست دادیم من با آقای دالوند در روزنامه جامعه آشنا شدم البته ایشان در آدینه و دنیای سخن و مجله فیلم کار کرده بود، این مرد همیشه خنده به لبش بود خستگی ناپذیر مینمود و این دالوند بود که همیشه نجات بخش بود و یکی از خصلت های دالوند این بود که جوانها را میدان میداد و در روزنامه جامعه دالوند دست بسیاری از استعداد های جوان را گرفت و به صحنه روزنامه و مطبوعات کشور آورد. دالوند با سختی های زندگی ساخت و در ۶۰ سالگی از میان ما رفت من تاثر خودم را نمیتوانم پنهان کنم و به جامعه مطبوعات و دخترش تسلیت می گویم

دکتر نوری زاده :چند اتفاق مهم داشتیم از یک سو اسماعیل بخشی عزیز آزاد شد و از سوی دیگر وحید صیادی نصیری بعد از ۶۰ روز اعتصاب غذا در زندان قم دار فانی را وداع گفت، میثم آل مهدی بیرون آمد، خلاصه خیلی عجیب غریب بود یعنی جنبش کارگری و جنبش آزادی خواهی در ایران هم قربانی داد هم بر اثر مقاومت بعضی از دوستانشان آزاد شدند. جنبش کارگری که بسرعت دارد گسترده میشود و تعداد بیشتری را جذب میکند. نظر شما چیست؟

دکتر سازگارا: من ابتدا راجع به وحید که شصت روز اعتصاب غذا کرده بود و جان باخت بگویم واقعا بعنوان کسی که طی دو مرحله یکبار ۵۶ روز و یکبار ۲۳ روز اعتصاب غذا کردم کمی مشکوک هستم برای اینکه زندانها و بیمارستانهای منصوب به آنها پدیده اعتصاب به غذا را میشناسند و میتوانند زندانی را بهش سرم وصل کنند و نگذارند فوت کند و فوت این جوان مبارز از نظر من قدری مشکوک است و شک من به این است که نکند بلایی بر سر این جوان آورده باشند و بخواهند حالا بیندازند به گردن اعتصاب غذا،.

اما قسمت شیرینش جنبش کارگری ایران است که من فکر میکنم کارگران قهرمان فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه که بحق الگوی مبارزات کارگری و مدنی ما اینروزها شدند ثمره اتحاد خودشان رادارند می چینند ، الان ۳۳ روز میگذرد که کارگران فولاد اهواز بلا انقطاع روی خواسته هایشان پافشاری کرده اند و کفن پوشیده اند و شعارهای بسیار کوبنده ای را سردادند و پلاکارت کای بسیار جالبی را دست گرفتند و روی خواسته های مشخص و معیین پافشاری کرده اند. مثل اینکه این کارخانه بی صاحب افتاده از امیر منصور آریا تا بانک ملی و دیگران برگردد به دولت تا لا اقل برای دیگران جوابگو باشد و این جزء ماموریت سازمان گسترش است و اسمش هم همین است سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که کارخانه ای اگر مشکلی داشته باشد آنرا اصلاح و راه اندازی کند و سپس سهامش را واگذار نمایدو اگر مربوط به سازمان خصوصی هم باشد میتواند بطور موقت آن را به سامانش کند و از منابع دولتی استفاده کند و به روزش کند .

دکتر نوری زاده : بعد از رسیدگی و اصلاح آن تشکیلات دوباره برمیگردد به صاحبان قبلیش یا به کارگران یعنی وقتی دولت هزینه میکند چه اتفاقی میافتد ؟

دکتر سازگارا: بستگی دارد که کارخانه طی چه سرفصلی آمده در میریت سازمان گسترش ، مواردی بوده که مدیران یک کارخانه داوطلبانه کارخانه را دادند دولت اداره کند و بعد همان صاحب هایش پس گرفته اند مواردی بوده که بانکها طلب زیادی داشته اند و سازمان گسترش و صنایع ملی تصدی کردند و صورت مالی شرکت را درست کرده اند و بدهی مالی آن شرکت را تسویه نموده اند یا بانکها را سهام دار کرده اند و ساختار مالیشان درست شده و به سهامداران جدید بر گردانده اند. مواردی هم بوده که صاحبانشان نبوده اند و کارگران را سهیم و سهامی عام کرده اند شرکت را و سهام را عرضه عمومی کرده اند. در مورد فولاد اهواز کارخانه ایست که با ۴ هزار کارگر بزرگترین صنعت کشور است ولی بی صاحب افتاده است بعد از اعدام امیر منصور آریا و واگذاری روز اول این کار خانه زیر سئوال است و بعد قوه قضاییه که اصلا ورودی به این ماجرا ندارد مدتی اداره میکرده و بعد بانک ملی، و کارخانه دچار سوء مدیریت مزمن شده است.

و این خواسته کارگران که میگویند به حق است دولت وظیفه اش است و راست هم میگویند و دستگاه مربوطه را هم دارد سازمان گسترش هست دولت میتواند موقتا آنرا تصدی کند و سهامش را اصلاح کند کارگرا را اگر لازم بود سهام دار کند و این را خیلی خوب میتواند و با بانک ملی تسویه حساب کند و لی امروز یک مدیر میاد و میگوید دوماه حقوق عقب افتاده را میدهیم ولی کارگران ایستاده اند و میگویند این چاره کار نیست.بهر حال کارگران ایستاده اند و اتحادشان با همدیگر و دیگر کارخانجات کشور بخصوص نیشکر هفت تپه بسیار مثال زدنی است و من فکر میکنم مزدشان را هم گرفتندد وآقای آل مهدی را که دستگیر کرده بودند را ناچار شدند زیر ۲۴ ساعت آزاد کنند ، دیروز من شنیدم که فیلمساز شجاع و مبارز جعفر پناهی هم به اهواز رفته و به معترضین پیوسته و قرار است که یک فیلم مستند قصد دارد از این کارخانه و کارگران بسازد.

با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.

یوتیوب دانلود فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو