در پایان دور چهارم مذاکرات هستهای، تهران بر خطوط قرمز پافشاری کرد و واشنگتن هشدار داد که صبر دیپلماتیک بیپایان نیست.
چهارمین دور مذاکرات حساس میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، شامگاه یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه برابر با یازدهم مه ۲۰۲۵، در شهر مسقط عمان به پایان رسید؛ مذاکراتی که اگرچه به شکست رسمی منتهی نشد، اما نشانهای از پیشرفت ملموس نیز در آن دیده نشد. طرفین پس از ساعتها گفتوگو، تنها بر ادامه رایزنیها توافق کردند و بار دیگر، حل و فصل یکی از پرچالشترین مناقشات امنیتی خاورمیانه به دور بعدی گفتگوها موکول شد.
این دور از مذاکرات بهصورت غیرمستقیم، مستقیم و با میانجیگری دولت عمان برگزار شد. مقامات ایرانی در پایان نشست، فضای گفتوگو را «سازنده، اما دشوار» توصیف کردند؛ توصیفی تکراری که بیش از آنکه نشانهای از امیدواری باشد، بیانگر بنبستهای قدیمی در مذاکراتی است که از سر گرفته شده، اما همچنان با مانعتراشی جمهوری اسلامی ایران در برابر خواستههای اساسی جامعه جهانی، به پیش نمیرود.
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در سخنانی پس از پایان نشست اعلام کرد که «درک متقابل میان دو طرف بیشتر شده» و افزود ایران حاضر است در مورد سطح و دامنه غنیسازی مذاکره کند، اما توقف کامل غنیسازی در خاک ایران «خط قرمز» نظام است. چنین موضعی بار دیگر تأیید میکند که جمهوری اسلامی نهتنها تمایلی به اعتمادسازی واقعی ندارد، بلکه همچنان در پی حفظ زیرساختهایی است که راه دستیابی به سلاح هستهای را برای آن باز نگه میدارد.
در طرف مقابل، ایالات متحده که به گفته منابع آگاه با لحن قاطعتری در این دور حاضر شد، اعلام کرد که هرگونه توافق باید متضمن برچیدن کامل تأسیسات غنیسازی، توقف فعالیتهای مشکوک و فراهمسازی دسترسی کامل برای بازرسان بینالمللی باشد. این خواستهها، گرچه کاملاً در چارچوب الزامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قطعنامههای شورای امنیت قرار دارند، اما با مقاومت هیأت ایرانی روبهرو شدند.
بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان که نقش میزبان و میانجی را ایفا میکرد، در پیامی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت که مذاکرات مسقط «ایدههایی ابتکاری» را شامل میشد، اما تأکید کرد که زمان بیشتری برای رسیدن به درک مشترک لازم است. به گفته وی، دور پنجم مذاکرات پس از مشورتهای داخلی دو طرف در پایتختهای خود، مجدداً در زمانی که توسط دولت عمان هماهنگ میشود برگزار خواهد شد.
با این حال، کارشناسان بینالمللی معتقدند مشکل اصلی نه در نبود زمان، بلکه در عدم تمایل ساختاری نظام جمهوری اسلامی به پذیرش شفافیت و محدودیت است. جمهوری اسلامی، طی سالهای گذشته، بارها از تعهدات خود در قالب برجام ۲۰۱۵ عقبنشینی کرده، سطح غنیسازی اورانیوم را تا ۶۰ درصد افزایش داده، با آژانس همکاری نکرده و همزمان بر توسعه برنامه موشکی و حمایت از گروههای شبهنظامی در منطقه افزوده است.
مقامات ایرانی بار دیگر در جریان این مذاکرات تأکید کردند که درباره برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای گفتوگویی نخواهند کرد. این در حالی است که بسیاری از کشورهای غربی و همسایگان ایران، برنامه موشکی جمهوری اسلامی را یکی از عوامل بیثباتی در منطقه میدانند. واشنگتن نیز بارها اعلام کرده که توافق جدید باید جامع باشد و تنها محدود به موضوع هستهای نشود.
یکی دیگر از موضوعات مورد اختلاف، خواسته جمهوری اسلامی برای دریافت «تضمینهای غیرقابل بازگشت» از طرف آمریکایی است. رهبران جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام در دوران نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸، نگران تکرار چنین سناریویی هستند. اما دولت فعلی آمریکا، با توجه به ساختار سیاسی ایالات متحده، اعلام کرده که ارائه چنین تضمینی عملاً غیرممکن است و جمهوری اسلامی باید بهجای پافشاری بر تضمینهای سیاسی، با پذیرش شفافیت، اعتمادسازی کند.
از نگاه ناظران بینالمللی، آنچه جمهوری اسلامی در مذاکرات دنبال میکند نه توافق واقعی، بلکه خرید زمان و تلاش برای تخفیف تحریمها بدون پذیرش تغییرات اساسی در رفتار خود است. تاکتیکی که پیش از این نیز در دورههای پیشین مذاکرات شاهد آن بودیم: وعده، تعلل، امتیازگیری و عقبنشینی نیمبند.
همزمان با مذاکرات، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در آستانه سفر به منطقه، از جمله عربستان سعودی و امارات، هشدار داد که اگر ایران مسیر دیپلماسی را به بنبست بکشاند، هیچ راهی جز واکنش قاطع باقی نمیماند. او پیشتر نیز تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی باید میان «نابودی آرام تأسیسات هستهای» یا «انفجار خشن آنها» یکی را انتخاب کند و اضافه کرده بود: «هیچ راه میانهای وجود ندارد.»
در همین چارچوب، اسرائیل نیز همچنان نسبت به برنامه هستهای ایران ابراز نگرانی کرده و اعلام کرده که در صورت شکست دیپلماسی، بهتنهایی برای توقف برنامه اتمی ایران وارد عمل خواهد شد.
از منظر داخلی، جمهوری اسلامی در شرایطی پای میز مذاکره نشسته که کشور با بحران شدید اقتصادی، سقوط آزاد ارزش ریال، و رشد سرسامآور تورم مواجه است. واکنش بازار ارز به آغاز این دور از مذاکرات نشان داد که جامعه ایران چقدر به گشایش در سیاست خارجی و رفع تحریمها چشم دوخته است. با این حال، رهبران نظام همچنان بهجای اولویت دادن به معیشت مردم، خطوط قرمز ایدئولوژیک را مبنای تصمیمگیری قرار دادهاند.
در پایان باید گفت، دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا هرچند به شکلی پرتنش اما بدون شکست صریح پایان یافت، اما چشمانداز روشنی نیز برای موفقیت آن دیده نمیشود. فاصله مواضع دو طرف، عمق بیاعتمادی و اصرار جمهوری اسلامی بر ادامه سیاستهای تنشزا، مانعی جدی در مسیر رسیدن به هرگونه توافق پایدار است.
دولت آمریکا اعلام کرده آماده توافقی بهتر، شفافتر و قابل راستیآزمایی است؛ اما تنها در صورتی که طرف ایرانی نیز ارادهای واقعی برای تغییر رفتار از خود نشان دهد. در غیر این صورت، همچنان خطر شکست دیپلماسی، بازگشت به چرخه تحریمها، و حتی سناریوهای بسیار خطرناکتر، بر سر آینده روابط ایران و جهان سایه خواهد انداخت.