عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی امروز چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران گفت: ما مواضع مختلفی را از طرف آمریکایی شنیدیدم که بعضا متضاد هستند و این به هیچ عنوان کمک کننده به روند مناسب مذاکراتی نخواهد بود.
وی افزود: با این حال ما باید در جلسه مذاکره از نظرات واقعی طرف آمریکا مطلع شویم. اگر با مواضع سازندهای بیایند، من امیدوار هستم که ما بتوانیم مذاکره در خصوص چهارچوب یک توافق محتمل را آغاز کنیم. اگر نه که همچنان مواضع متناقض و متضاد باشد، کار مشکل می شود.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی همچنین در خصوص سخنان استیو ویتکاف، مذاکره کننده آمریکا در خصوص غنیسازی صفر نیز گفت: همانطور که عرض کردم در این مدت مواضع متنقاض و متضادی شنیدیم و آقای ویتکاف تا کنون چند مدل صحبت کرده است، مواضع واقعی در پشت میز مذاکره مشخص میشود.
عراقچی همچنین در پاسخ به این سوال که هدف شما از سفر به روسیه چیست، گفت: هدف من انتقال پیام مکتوب رهبری به رهبری روسیه است و این پیام به امیدخدا در ملاقات با آقای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به او ارائه خواهد شد.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در خصوص تداوم فشار بر ایران در طول مذاکرات نیز گفت: هم موضع و هم عملکرد ما روشن است. با اعمال فشار هیچ دستاوردی نخواهند داشت. اگر مذاکره بر مبنای موضع برابر باشد و در فضای محترمانه باشد، میتواند پیش برود اما از طریق فشار و تحمیل مواضع شان چیزی حاصل نخواهد شد و این را ما هم در عمل و هم در مواضع مان ثابت کردیم. ما در کمال خونسردی و در کمال آرامش و بدون آنکه تحت تاثیر هیچ فشار و جریانی باشیم در مذاکرات حاضر میشویم.
عراقچی در پاسخ به این سوال که آیا در دور نخست مذاکرات ایران و ایالات متحده درخصوص میزان غنی سازی در داخل ایران نیز صحبتی شده است، گفت: آنچه که مسلم است، غنی سازی ایران یک امر واقعی، پذیرفته شده و حقیقی است و ما برای اعتمادسازی در خصوص نگرانی های احتمالی آماده هستیم ولی اصل موضوع غنی سازی قابل مذاکره نیست.
فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان هم روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت و درجمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران و بازگشایی سفارت آمریکا در تهران با بیان اینکه موضوع بازگشایی سفارت موضوعی است که تالی بر موضوعات دیگر است، تاکید کرد: در حال حاضر بازگشایی سفارت آمریکا موضوعیت ندارد، موضوع هنوز بسیار خام است و پاسخ به این سوال معنایی ندارد.
مهاجرانی افزود: موضوع سرمایهگذاری خارجی نیز روال مشخصی دارد و برای همه کشورها یکسان است. اقدام به هرگونه سرمایهگذاری، صرفنظر از ملیت، باید در چارچوب قوانین و خطوط قرمز کشور انجام شود.
در پی نامه دونالد ترامپ به علی خامنهای و پس از شروع مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا، ادعای عجیبی دهان به دهان چرخید و آن اینکه ایران به دنبال توافقی است که بر مبنای آن آمریکاییها ظرف ۲۰ سال هزار میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کنند. به عبارت دیگر مطابق این ادعا آمریکا باید سالانه ۵۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند.
این ادعا را اولین بار علی ماجدی، دیپلمات جمهوری اسلامی مطرح کرد و گفت که مذاکرات بین امیرسعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل و ایلان ماسک، کارآفرین برجسته آمریکایی، باعث شده آمریکا برای هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری به ایران بیاید.
این موضوع در فضای رسانهای و میان افکار عمومی بازتاب گستردهای داشت. درست شبیه همان زمانی که ماجرای سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران مطرح شد.
در همین راستا روزنامه شرق گفتوگویی با فریال مستوفی، رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی ایران داشته است تا امکانپذیری سرمایهگذاریهای کلانی را که گهگاه و به شکل ناگهانی در ایران خبرساز میشود، بررسی شود.
فریال مستوفی، پیش از هر چیز تأکید میکند سرمایهگذاری منجر به افزایش ظرفیت تولید، ایجاد اشتغال، تحریک نوآوری و در نهایت رشد تولید میشود. در نتیجه، افزایش درآمد نیز به دنبال خواهد داشت. بنابراین کشوری که به دنبال توسعه اقتصادی پایدار است، باید سرمایهگذاری را در اولویت برنامههای خود قرار دهد.
رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی ادامه میدهد: «برای مثال فردی که قصد دارد در یک کشور سرمایهگذاری کند، نیاز دارد تا سیستم حملونقل آن کشور کارآمد باشد تا بتواند کالاهای خود را از کارخانه به محل فروش یا به بنادر و سایر مسیرهای صادراتی منتقل کند. چنانچه کشوری فاقد خطوط ریلی، شبکه هوایی یا جادهای مناسب باشد، هرچقدر هم تولید صورت گیرد، امکان جابهجایی کالا فراهم نخواهد بود. واضح است که سرمایهگذار برای ایجاد این زیرساختها ورود نخواهد کرد، چراکه دیگر توجیه اقتصادی نخواهد داشت.
در مثالی دیگر، اگر منطقهای که قرار است سرمایهگذاری در آن صورت گیرد فاقد برق باشد، نمیتوان انتظار داشت سرمایهگذار اقدام به ساخت نیروگاه کند تا خودش برق تولید کند. بنابراین، فراهمبودن زیرساختهایی همچون برق، آب، جاده و… از ضروریات اولیه است».
طبق اظهارات او دسته دوم زیرساختها نیز همان زیرساختهای نرم هستند که شامل قوانین، مقررات، شفافیت، کاهش ریسکهای سیاسی و دیگر مسائل مشابه میشوند.
مستوفی با بیان اینکه در نتیجه کشوری که خواهان جذب سرمایهگذاری است باید در هر دو حوزه -هم زیرساختهای نرم و هم سخت- سرمایهگذاری و برنامهریزی مناسبی انجام دهد، عنوان میکند که متأسفانه در حال حاضر کشور ما در جایگاهی قرار گرفته که بیشتر به دنبال عنوانکردن اعداد بزرگ و غیرواقعبینانه است.
او میگوید: «در حالی اکنون صحبت از هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری میشود که حتی یک میلیارد دلار نیز برای ما رقم بزرگی بهشمار میرود، چه برسد به هزار میلیارد. اگر نگاهی به کشورهای پیشرفته و موفق در جذب سرمایهگذاری بیندازیم، میبینیم آنها با وجود زیرساختهای قوی، هنوز نتوانستهاند به چنین ارقامی دست پیدا کنند. حال آنکه کشور ما نه زیرساخت نرم دارد، نه زیرساخت سخت، اما صحبت از چنین اعدادی میشود».
مستوفی تأکید میکند: «صحبت از هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری از سوی آمریکا، چیزی جز رؤیا و خیالپردازی نیست» و این دقیقا مشابه همان ماجرای ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری از سوی چین است که چقدر در مورد آن موضوع بحث شد، در حالی که بارها تأکید کردیم چنین چیزی صحت ندارد و چین حاضر به سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران نیست، چراکه زیرساختهای لازم برای چنین سرمایهگذاریای فراهم نیست.
به گفته مستوفی، پس از آن صحبتها درباره ۴۰ پروژهای که مطرح شده بود، هیچکس نشنید که چین حتی یک دلار در آن پروژهها سرمایهگذاری کرده باشد.
رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی همچنین توضیح میدهد که حتی کشورهایی مانند چین و آمریکا، با وجود برخورداری از زیرساختهای پیشرفته و عظیم، در بهترین و بالاترین سالهایی که موفق به جذب سرمایهگذاری شدهاند، هرگز به ارقامی در حد هزار میلیارد دلار نرسیدهاند.