ادعاهای عراقچی درباره پیروزی نظامی در برابر اسرائیل؛ روایت رسمی از قدرت، زیر سایه شکست

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در تازه‌ترین سخنرانی خود در دانشگاه بوعلی سینا، جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل را «نبرد تکنولوژی‌ها» نامید و مدعی شد جمهوری اسلامی در این جنگ به‌واسطه‌ی تسلیحات ساخت داخل، توانسته برتری نظامی و روانی به دست آورد. او گفت: «قدرت ما در جنگ ۱۲ روزه در صنایع دفاعی و موشکی ظهور پیدا کرد و موشک‌های ما آسمان و فضای دشمن را در اختیارمان قرار دادند.»

اما این ادعا در حالی مطرح می‌شود که هیچ گزارش مستقل یا تصویر مستندی از موفقیت موشک‌های جمهوری اسلامی در عبور از لایه‌های پدافند اسرائیل منتشر نشده است. کارشناسان نظامی نیز این سخنان را بخشی از تلاش تبلیغاتی تهران برای بازسازی وجهه‌ی آسیب‌دیده‌ی خود پس از یک جنگ پرهزینه و بدون دستاورد واقعی می‌دانند.

عراقچی در ادامه مدعی شد: «موشک‌های ما که دستاورد و ساخت خودمان بود، از لایه‌های پدافندی دشمن عبور کرد و به طور دقیق به اهداف خورد.» او افزود که برای نخستین بار، موشک‌های جمهوری اسلامی در یک جنگ واقعی به کار گرفته شده و نقاط ضعف و قوت آن‌ها شناسایی شده است.

تحلیل‌گران اما این روایت را در تضاد با داده‌های میدانی می‌دانند. در واقع، بیشتر گزارش‌ها حاکی از آن است که سامانه‌های دفاعی اسرائیل بخش عمده‌ای از موشک‌های شلیک‌شده از خاک ایران را رهگیری کرده‌اند و بخش‌هایی که عبور کرده‌اند نیز آسیب استراتژیک قابل‌توجهی به بار نیاورده‌اند. در نتیجه، ادعای «در اختیار گرفتن آسمان دشمن» بیش از آنکه بازتاب یک واقعیت نظامی باشد، انعکاس لحن تبلیغاتی دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.

عراقچی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: «این جنگ درس‌های بزرگی برای ما داشت و امروز از ۲۳ خرداد قوی‌تر هستیم.» او ضمن تجلیل از «درایت رهبری» و «انسجام ملی»، جنگ ۱۲ روزه را نشانه‌ای از قدرت علمی و دفاعی ایران دانست و تأکید کرد که «تسلیحات داخلی کارآمدتر از تجهیزات وارداتی بودند».

این بخش از سخنان او نیز پرسش‌برانگیز است، زیرا بخش بزرگی از تسلیحات و فناوری نظامی جمهوری اسلامی در واقع بر پایه قطعات و مهندسی معکوس تجهیزات روسی و چینی ساخته شده است. به باور ناظران، ادعای «اتکای کامل به توان داخلی» در شرایطی مطرح می‌شود که وابستگی فنی، مالی و حتی لجستیکی تهران به مسکو و پکن بیش از هر زمان دیگر افزایش یافته است.

وزیر خارجه جمهوری اسلامی سپس کوشید از عرصه نظامی به دیپلماسی پل بزند. او گفت جمهوری اسلامی پیش از فعال شدن مکانیسم موسوم به «ماشه» تلاش کرده بود مانع بازگشت تحریم‌های سازمان ملل شود، اما «زیاده‌خواهی‌های آمریکا» مانع شد. عراقچی افزود ایران پیشنهاد اروپا برای تمدید مشروط قطعنامه ۲۲۳۱ را نپذیرفت، زیرا آن پیشنهاد شامل تحویل همه ذخایر اورانیوم غنی‌سازی‌شده و کاهش برد موشک‌ها به ۵۰۰ کیلومتر بود.

این سخنان آشکارا بیانگر نوعی منطق بن‌بست در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؛ جایی که مقامات، هم‌زمان از مذاکره سخن می‌گویند و از پذیرش حداقل شرایط توافق سر باز می‌زنند. به همین دلیل، مذاکرات متوقف شد و امروز جمهوری اسلامی در موقعیتی قرار دارد که نه توان بازگشت به میز گفت‌وگو را دارد و نه ابزار بازدارندگی واقعی در برابر فشارهای بین‌المللی.

عراقچی در ادامه به دفاع از برجام پرداخت و گفت: «اگر برجام بد بود، اسنپ‌بک شما را برگرداند به قبل از برجام و باید از آن استقبال کنید!» او ادعا کرد برجام ده سال کشور را از قطعنامه‌های شورای امنیت دور کرده و اکنون نیز جمهوری اسلامی همچنان پرچم مذاکره و دیپلماسی را زمین نگذاشته است.

این بخش از سخنان او نشان‌دهنده‌ی تناقض آشکار در گفتمان رسمی تهران است. در حالی که مقام‌های جمهوری اسلامی بارها از «بی‌اعتمادی مطلق» به غرب سخن گفته‌اند، همچنان بر ادامه مذاکره با آمریکا از «موضع برابر» تأکید می‌کنند. این در حالی است که عملاً هیچ نشانه‌ای از تمایل واشنگتن برای گفت‌وگو با حکومتی که درگیر درگیری نظامی مستقیم با اسرائیل و متهم به نقض حقوق بشر در داخل است، وجود ندارد.

عراقچی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «در این نظام بین‌المللی که قانون جنگل حاکم است، باید خود را در برابر هجوم دشمن قوی‌تر کنیم.» این جمله، گرچه در ظاهر شعار مقاومت است، اما در واقع بازتاب نگرانی عمیق نظام از موقعیت شکننده‌ی خود در صحنه جهانی است. جمهوری اسلامی در حالی از «قانون جنگل» سخن می‌گوید که خود متهم به نقض مکرر قوانین بین‌المللی، از جمله حمایت از گروه‌های مسلح نیابتی و سرکوب گسترده‌ی مخالفان داخلی است.

او در بخش پایانی سخنانش، از اتحاد مردم و حمایت بیش از ۱۲۰ کشور از ایران در جنگ ۱۲ روزه سخن گفت. اما واقعیت این است که این حمایت‌ها عمدتاً از سوی اعضای جنبش عدم تعهد و کشورهایی بود که خود روابط پرتنش با غرب دارند و از نظر سیاسی، این نوع حمایت بیشتر جنبه‌ی نمادین داشت تا عملی.

در نهایت، عراقچی با یادآوری نقش «درایت رهبری و اراده ملی» در نجات کشور از بحران گفت: «ما از این جنگ قوی‌تر بیرون آمدیم و امروز متحدتر از همیشه‌ایم.» اما بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند چنین اظهاراتی بیش از هر چیز تلاشی است برای بازسازی روحیه‌ای که در جامعه ایران به‌شدت تضعیف شده است. جنگ ۱۲ روزه نه نشانه‌ی قدرت نظامی، بلکه نمادی از انزوای سیاسی، ناتوانی دیپلماتیک و بن‌بست راهبردی جمهوری اسلامی بود.

در جمع‌بندی می‌توان گفت سخنان اخیر عباس عراقچی، نه تحلیل واقع‌بینانه از جنگ و سیاست، بلکه ترکیبی از خودستایی، فرافکنی و تکرار شعارهایی است که بیش از چهار دهه، فاصله‌ی جمهوری اسلامی را از واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی جهان بیشتر کرده است. تکیه بر «اقتدار موشکی» و «استقلال داخلی»، در غیاب مشروعیت بین‌المللی و اعتماد عمومی در داخل، تنها می‌تواند نشانه‌ای از هراس باشد، نه قدرت.