شکستی دیگر در میدان دیپلماسی / علیرضا نوری زاده

حکایت دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و بیروتی که دیگر پذیرای او نیست
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ برابر با ۱۵ اوت ۲۰۲۵ ۸:۰۰

از اواخر سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۲۴ یعنی به مدت ۴۰ سال، حزب‌الله مثل یک بچه مار از شکم انقلاب خمینی بیرون زد. البته مرحله دگردیسی به کرم شدن، با مادری چون علی‌اکبر محتشمی‌پور بین سال‌های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۴ در جنبش امل اسلامی و سپس افواج المقاومه المومنه، طی شد.

از آن پس، از مدیر آبدارخانه وزارت امور خارجه تا کفشدار جمکران و از مدیر امور چسب و پاکت وزارت ارشاد تا وزرای مربوطه، معاونان رئیس‌جمهوری تا خودش، هر زمان پا به لبنان می‌گذاشتند، حس ارباب‌رعیتی در دل و جانشان فوران می‌کرد. پاسدار کلبعلی، مامور نظافت لانه جاسوسی رژیم در بیروت، طوری با مسئولان لبنانی حرف می‌زد که انگار آن‌ها نوکر و او ارباب است. سفرای رژیم از فخر روحانی تا غضنفر رکن‌آبادی و از عبدالعظیم رضانیا تا سبحانی‌نیا و فیروزنیا و فتحعلی و صادق امانی و… یا عضو منتخب اطلاعات سپاه بودند یا عامل وزارت اطلاعات یا اصغر حجازی.

آن‌ها که چهره فرهنگی مدرن و سنتی لبنان را با وقاحت تغییر می‌دادند و به جای آوای آسمانی فیروز، صدای سعید طوسی، قاری موردعنایت ولی فقیه و آقازادگان خاندان مبارکه، را در سالن زیبای دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) پخش می‌کردند. جشنواره آواز فیروز و ودیع الصافی در بعلبک هم جای خود را به زیارت عاشورای عباس الموسوی و صبحی الطفیلی و این آخری‌ها حسن نصرالله و نعیم قاسم داد.

اگر لبنان را پیش از نکبت حزب‌الله می‌شناختی، سال ۲۰۲۳، بعد از شروع عملیات اسرائیل در پاسخ به حمله حماس، اصلا باور نمی‌کردی این همان بیروتی است که فقط شش ماه قبل از انقلاب در خدمت امام موسی صدر و صادق طباطبایی بود. از بالکن دفتر آقا به دریا و بلندی و روشه و فنیسیا می‌نگریستی و حکایت شب دوش را در کازینو لبنان با صدای گوگوش که تصویرش روی جلد مجله محبوب و پرتیراژ الحوادث نقش بسته بود، بازمی‌گفتی. آن بیروت چه شده بود؟ به جای علی دشتی و زین‌العابدین رهنما و بهنام ظلی و عبدالرحیم میرفندرسکی، حالا سپاه، سفارت شاهنشاهی را اشغال کرده بودند و موسی صدر در لیبی با درخواست حواریون خمینی در نجف و پاریس، طعمه حوض اسید شد تا راه برای خمینی بازتر شود.

مدیرکل وزارت امور خارجه رژیم از پاسداران سابق و لاحق، با چهار چمدان پول به بیروت می‌آمد تا جیب حسن نصرالله یک لحظه هم خالی نماند.از فرودگاه به بعبدا می‌رفت تا رئیس‌جمهور را ببیند. بعد به سرای حکومتی که نخست‌وزیر را ببیند. آنگاه ره به بسترس و قصر منصور می‌کشید تا با وزیر خارجه دیدار کند. بعد به پارلمان سر می‌زد تا با غلام خانگی، نبیه خان، دیدار کند. بعد تازه وقت سر زدن به جنوب می‌رسید و بوسیدن محاسن سیدحسن و تقدیم چمدان حاوی هدایای ولی فقیه به نور چشمش و اینکه همراه بچه حزب‌اللهی‌ها در باغ‌ها و روستاهای در چنگ حزب‌الله، گشتی بزند.

من اما حکایت دیگری از لبنان دارم که بعد جنگ‌های داخلی با همت مردانی چون رفیق‌ الحریری بار دیگر به پا خاست. از بیروتی می‌گویم که پس از سال‌های تلخ ویرانی و مرگ و انفجار، دوباره عروس شهرهای خاورمیانه شده بود و پایتخت مالی منطقه، اما حزب‌الله و حاج قاسم و رستم غزاله با کشتن رفیق حریری، دوباره لبنان را به سیاهی مرگ و «یا سید علی» کشاندند.

فستیوال بعلبک مهم‌ترین حادثه فرهنگی و هنری در خاورمیانه قرار بود کار خود را آغاز کند و به سال‌های خوب لبنان بازگردیم. وقتی فیروز و نصری شمس‌الدین و ودیع‌الصافی ستارگان بعلبک بودند و فیروز «القدس فی بالی» را می‌خواند. اما صدای قاریان متهم به تجاوز به کودکان و نوحه‌خوانان چاقوکش ولایت فقیه آرزوی برپایی لبنان خوب را به کابوسی بدل کرد که فقط نتانیاهو توانست نقطه ختم بر آن بگذارد.

تا شب هفتم اکتبر ۲۰۲۳، شاهد تحول یافتن حزب‌الله از میلیشیای (شبه‌نظامی) شیعه به نیروی مقاومت اسلامی بودیم. حزب‌الله با ضرباتی که به ارتش اسرائیل در جنوب لبنان وارد کرد، اسرائیلی‌ها را به خروج از لبنان واداشت و بلافاصله نیز در حالی که قرارداد طائف تاکید داشت ارتش لبنان باید در مرزهای این کشور با اسرائیل مستقر شود، سرتاسر جنوب لبنان را تحت کنترل درآورد.

حضور ۴۰ هزار سرباز سوری در لبنان هم که عملا این کشور را در اختیار داشتند، به حزب‌الله امکان داد هم نیروی نظامی خود را حفظ کند و هم به‌عنوان یک حزب قدرتمند در پارلمان لبنان و کابینه نخست‌وزیران بعد از طائف (رفیق‌ الحریری، سلیم الحص، عمر کرامی و فواد سینیوره، نجیب میقاتی و …) حضور داشته باشد.

اتحاد راهبردی بین تهران و دمشق، دست جمهوری اسلامی را برای ارسال هزاران خمپاره و موشک و سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین باز می‌گذاشت. در عین حال، صدها تن از افراد حزب‌الله در مراکز آموزشی سپاه پاسداران در ایران آموزش‌های نظامی را در سطوح مختلف از جنگ تن‌به‌تن تا هدایت هواپیماهای کایت (بدون موتور) و پرتاب موشک و استفاده از قایق‌های سریع و سلاح توپخانه و… طی کردند و از ۱۸ سال پیش، همواره نیرویی از متخصصان سپاه به‌ویژه در بخش سلاح موشکی و آموزشگران، در لبنان مستقر بود. تعداد این نیروها بین ۱۰۰ و ۱۵۰ تن تخمین زده می‌شود. موشک‌های چینی که سپاه در اختیار حزب‌الله گذاشته بود و اسرائیل در جریان درگیری‌های اخیر صدها فروند از آن‌ها را نابود کرد.

بودجه حزب‌الله که در آغاز ۱۰ میلیون دلار بود، سال ۲۰۲۳ به بیش از ۷۰۰ میلیون دلار رسید. البته همراه با درآمدهای دیگری از قاچاق قرص‌های کپتاگون و هروئین. تنها شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای المنار بیش از ۸۰ میلیون دلار برای ملت ایران هزینه برمی‌دارد. حزب‌الله ۲۰ هزار رزمنده آموزش‌دیده، حدود سه هزار شبه‌بسیجی و حدود دو هزار تن کادر آموزشی، مالی، مسئول ارگان‌های آموزشی، بهداشتی، زنان، شهدا و جانبازان، بخش ایدئولوژی و… داشت. همه این افراد حقوق‌ ماهیانه‌ای بین ۵۰۰ تا ۱۰ هزار دلار دریافت می‌‌کردند.

لاریجانی در زمان دبیری شورای امنیت ملی و ریاست پارلمان چندین بار به بیروت سفر کرد. در مقام مشاور ولی فقیه هم در ۲۰۲۴ به لبنان رفت. دیدار او با باد به غبغب انداختن در نشست با سران حزب‌الله و به‌اصطلاح «جبهه مقاومت» انعکاس گسترده‌ای داشت. اما این بار با پادرمیانی نبیه بری، مردی برای همه رنگ‌ها و نیرنگ‌ها، با ژوزف عون، رئیس‌جمهوری و نواف سلام، نخست‌وزیر دیدار کرد. وزیر خارجه لبنان هم ادعای او را در رابطه با اینکه کمبود وقت باعث شد با وزیر خارجه دیدار نداشته باشد، رد کرد و گفت اگر وقت داشتم، هم با او ملاقات نمی‌کردم.

ژوزف عون نیز محترمانه به او گفت که هرگونه دخالت در امور داخلی لبنان را رد می‌کنیم. او در این دیدار تاکید کرد: «لبنان خواهان همکاری با ایران در چارچوب حاکمیت و دوستی مبتنی بر احترام متقابل است.»

عون ضمن انتقاد از اظهارات اخیر برخی مقام‌های جمهوری اسلامی گفت: «لحن اخیر برخی مقام‌های ایرانی برای لبنان مفید نبود. دوستی که ما می‌خواهیم بین لبنان و ایران برقرار کنیم، باید با تمام لبنانی‌ها باشد، نه با یک فرقه یا یک عنصر خاص در لبنان.»

او تصریح کرد: «لبنان تنها سرزمین مادری برای تمام شهروندانمان، چه مسیحی و چه مسلمان، است. دولت از طریق نهادهای قانون اساسی و امنیتی خود مسئول حفاظت از تمام عناصر در کشور است.»

رئیس‌جمهوری لبنان تاکید کرد: «هیچ گونه دخالتی در امور داخلی خود را از سوی هیچ طرفی نمی‌پذیریم و می‌خواهیم فضای لبنان بدون تبعیض و به نفع همه لبنانی‌ها امن و باثبات باقی بماند.»

علی لاریجانی نیز تایید کرد که ایران قصد دخالت در امور لبنان را ندارد و به هر تصمیمی که لبنانی‌ها بگیرند، احترام می‌گذارد. او گفت که کشورهای خارجی نباید به لبنان دستور بدهند و مردم لبنان قادرند برای خود تصمیم‌گیری‌ کنند (و فراموش کرد که تقریبا ۴۰ سال با همدستی سوریه لبنان را به اسارت گرفته بودند).

لاریجانی روز چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی در عین التینه پس از دیدار با نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان، ادعا کرد که کشورش از این سفر به لبنان که با آن در این مرحله بهترین روابط را دارد، بسیار خوشحال است و مردم لبنان را که آن‌ها را «ستاره‌ای درخشان در آسمان مقاومت در برابر تجاوز اسرائیل» توصیف کرد، ستود.

تلویزیون‌های لبنان پس از اظهارات لاریجانی و به‌خصوص دیدارش با نعیم قاسم و بقایای یتیم حزب‌الله، بر سرش فریاد زدند که آقا حزب‌اللهت را بردار و برو! جالب اینکه یک روز بعد از ورودش به لبنان، سه روزنامه لبنانی آن را با عنوان «شکستی دیگر» تفسیر کردند.

یادمان باشد لاریجانی در بغداد هم به موفقیت چشمگیری دست نیافت. خبرگزاری‌های رژیم از عقد پیمان امنیتی با عراق سخن گفتند، اما دولت عراق بلافاصله این ادعا را نفی کرد و یادآور شد تنها یک تفاهمنامه امنیتی به تایید رسید که از مدت‌ها قبل مقام‌های دو کشور روی آن توافق کرده بودند. کردهای عراق هم درباره اهداف حقیقی سفر لاریجانی به عراق اظهار نگرانی کردند.

اوج نفاق و شارلاتانیسم سیاسی در سخنان دبیرشورای عالی امنیت رژیم آنجا ظاهر شد که در مصاحبه مطبوعاتی‌اش گفت: «قدرت ایران در انسجام میان مردمش ناشی از انقلاب نهفته است» و تاکید کرد که تهران «دوستان خود را به‌عنوان ابزار نمی‌بیند» و مقاومت «از تفکر استراتژیک قوی برخوردار است». چقدر بی‌حقیقتی می‌خواهد که نماینده رژیم از تفکر راهبردی و انسجام میان مردم و رژیم سخن می‌گوید. زهی تصور باطل، زهی خیال محال.

در همین زمینه، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران از لبنانی‌ها خواست که بین دوست و دشمن تمایز قائل شوند و مقاومت را «پایتخت جهان اسلام» بدانند و ارزش آن را درک کند.

رد دیکته‌های خارجی

لاریجانی تاکید کرد که پیام او به لزوم قوی و مستقل بودن کشورهای منطقه «و دستور نگرفتن از آن سوی اقیانوس‌ها» محدود است. او افزود که ایران در تصمیم‌گیری‌های لبنان دخالت نمی‌کند و کسانی که در امور لبنان دخالت می‌کنند، کسانی‌اند که برنامه‌ها و ضرب‌الاجل‌ها را به آن تحمیل می‌کنند.

او خاطرنشان کرد که محور مقاومت «با دستورات خارجی تاسیس نشد»، بلکه برای مقابله با دخالت‌های خارجی وجود داشت. او افزود که «حزب‌الله در زمان حمله اسرائیل به لبنان حضور نداشت»، بلکه با مقاومت با آن مقابله کرد و ادعا کرد که حزب‌الله و دولت لبنان از شرایط فعلی درک عمیقی دارند (دروغی دیگر)

از سوی دیگر، عون بر تمایل لبنان برای همکاری با ایران در چارچوب حاکمیت و دوستی مبتنی بر احترام متقابل تاکید کرد و گفت سخنانی که اخیرا برخی از مقام‌های ایرانی بیان کردند، بی‌فایده است. او خاطرنشان کرد که دوستی با ایران باید با همه لبنانی‌ها باشد، نه با یک فرقه یا گروه قومی خاص و تاکید کرد که لبنان وطن نهایی همه شهروندانش است و دولت از طریق نهادهای قانون اساسی و امنیتی، مسئول حفاظت از همه آنان است.

رئیس‌جمهوری لبنان همچنین با ذکر اینکه لبنان به حریم خصوصی سایر کشورها، از جمله ایران، احترام می‌گذارد، اعلام کرد هیچگونه دخالت در امور داخلی کشورش را نمی‌پذیرد.

او گفت: «استفاده از نفوذ خارجی علیه سایر لبنانی‌ها برای همه گران تمام شده است و هیچ طرفی مجاز به حمل سلاح یا جستجوی نفوذ خارجی نیست. هرگونه چالشی که از دشمن اسرائیلی یا دیگران ناشی شود، چالشی برای همه لبنانی‌ها است و بهترین راه برای مقابله با آن‌ها از طریق وحدت است.»

لاریجانی در دیدار با نعیم قاسم و کادرهای یتیم و گریان حزب‌الله، به نیابت از ولی فقیه گفت: «ممکن است به شما بی‌مهری و کینه‌توزی شود، اما بدانید این کینه‌توزی‌ها به دلیل اهمیت و تاثیرگذاری شما است. اگر حرکت شما تاثیری نداشت، این قدر به شما کینه‌توزی نمی‌کردند (به‌به یا اخی، به‌به از این همه ذکاوت! شیخ زاده ما عسل را چشید و گفت انگبین است!)

لاریجانی با دست خالی به تهران بازگشت. البته جیب پسر آقای آملی هیچ‌وقت خالی نیست.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.