محمد رضا تاجيك ، رئيس مركز بررسى استراتژيك رياست جمهورى در دولت خاتمى ، تئوريسين و تحليلگر سياسى اصلاح طلب در گفتگوى مطبوعاتى به بررسى عملكرد جريان اصلاح طلب و نقد شوراى عالى سياست گزارى اصلاح طلبان پرداخت . وى در خصوص شكست و بن بست تاريخى جريان اصلاحات و ريزش بدنه و حاميان و در نهايت پايان جريان اصلاح طلبى اظهار داشت : ترجيح مى دهم به جاى بن بست تاريخى كه صرفاً پايان نيست ،بگویم آغاز هم هست كه انتخابى بين دو گزينه ، آينده ى كل فرايند را تعيين مى كند . وی افزود تقريباً همه ى شكست ها به اين واقعيت مربوط مى شوند كه با يك نقطه به شكل نادرست برخورد شده است . وى در همين زمينه ادامه داد : بخشى از وضعيت فعلى جريان اصلاح طلب به اين دليل است كه جريان يكدست و واحدى نيستند ، و عده ای اصلاح طلبى را در همان موقف و موضعى تعريف مى كنند كه قدرت و منفعتشان اقتضا مى كند ، اين عده براى رسيدن به قدرت آرام و قرار ندارند ، هركجا قدرت هست آنها هم هستند ظاهرشان اصلاح طلب و باطنشان بر خلاف آن است ، وی گفت بعضى ديگر شتابان در مسير محدود كردن نظر و عمل اصلاح طلبى به كسب و حفظ ماكروفيزيك قدرت قرار گرفته اند و حيات اصلاح طلبى را به آموزه در قدرت بودن گره زده اند و برون از قدرت را مترادف با برون از حيات سياسى خود فرض كرده اند و براى نيل به قدرت ، پرهيزى از بهره بردارى ابزارى از جريان اصلاح طلبى و هزينه كردن تاريخى و اجتماعى نمادين ندارند ،
وی با کنایه به مواضع کرباسچی دبیرکل حزب سازندگی گفت برخى از تازه اصلاح طلب شده ها بعد از تأملات و تفكرات فهميدند كه با پاى لنگ و بدن نحيف اصلاح طلبى امروز نمى توان در مسابقه ى قدرت پيروز شد ، بنابراين به اين نتيجه رسيدند تا اين مركب را تيمار كنند ، اما از آنجا كه علت را نمى شناسند و درمان را فکر میکنند که تا وقتى خاتمى هست امكان جهيدن بر پشت مركب و رسيدن به كاخ قدرت وجود ندارد ، پس به نام بازسازى اصلاحات بدون خاتمى راه را جا مى اندازند ، برخى هم از سرو خميده ى اصلاح طلبى هنگام رد شدن شاخه اى مى كنند تا از اين طريق خود را آوانگارد مى نامند و هم صدا با نسل جديد مى سازند غافل از اينكه در اين نقاشى كه از آن در فرارند ، نقش و نقاشى خود آنان نيز هست و با اين فرار رو به جلو راه به جايى نمى برند .وى در خصوص برخى از احزاب اصلاح طلب كه معتقدند بعضى چهره ها مانع رسيدن اصلاح طلبان به قدرت هستند عنوان كرد : همانطور كه گفتم امروز حذف خاتمى هموار كننده ى مسير برخى شبه اصلاح طلبان به سوى دروازه هاى قدرت است ، اينان همان عشق قدرت هايى هستند كه از آغاز اصلاحات ، تصور برج بابلى داشتند كه مى تواند آنها را به عرش قدرت برساند يا با اهالى قدرت محشور كند ، وى در ارتباط با نسبت خاتمى و جريان اصلاحات بيان كرد : خاتمى ديگر يك شخص نيست نماد و نمود يك گفتمان است ، چكيده و عصاره ى يك نظام و نظم نمادين مدنى است و يك نقطه ى كوك است كه به بدن بدون اندام ، و اندام هاى بدون بدن ، جريان اصلاح طلبى سامان مى دهد و در بدن انتظام ايجاد مى كند ، پس خاتمى امروز يك روكش است كه چون از ميان برخيزد نه از تاك و نه از تاك نشان خبرى مى ماند ، در نتيجه بديلى براى او متصور نيست ، نسبت خاتمى با اصلاح طلبى مانند نسبت لنين با ماركسيسم است گرچه لنين واضع اين مكتب نبود اما جدا كردن لنين از تماميت و كليت اين مكتب بسيار سخت است ، امروز خاتمى يك نماد است ، همان دال اعظم جريان اصلاح طلبى است كه ساير دال هاى تهى و شناور از او معنا مى گيرند
ى در خصوص ارزيابى اش از عملكرد شوراى عالى اصلاح طلبان خاطر نشان كرد : شورا از همان ابتدا شورايى بود براى عالى نبودن و براى اصلاح طلب نبودن ، در درون اين شورا از همان آغاز شوراها برپا بود و بازى زبانى هفتاد و دو گروه و حزب و شخصيت ، بنابراين هر تصميم و تدبير و هر ورود و خروج هر موضع و مواضعى ، هر استراتژى و تاكتيكى نوعى تنازع قدرت و بقا نقش بازى مى كرد ، بازى در قدرت و بر قدرت راه انداختند ، حامى و نافى دولت شدند ، ملاك و معيارهاى خودى و غير خودى را تعريف كردند شرط حضور و عدم حضور در انتخابات را ترسيم و تجويز كردند ، وى در خصوص اينكه برخى ائتلاف با جريان اعتدال و توسعه در انتخابات رياست جمهورى و حمايت از روحانى ، با توجه به عملكرد او و نا اميدى مردم تير خلاص به بدنه ى اجتماعى اصلاحات مى دانند را اينگونه تصريح كرد : بارها در اين زمينه سخن گفته ام و گفته ام كه آن ائتلاف تاريخى ، با آن سازوكار در آن شرايط با اين جريان اعتدال و توسعه به نام عقلانيت سياسى هرچه بود نه عقلانى بود و سياسى ، طنز تاريخ امروز ناقد و نافى و عدوى آن شده اند ، همان هايى كه با اين اقدام نعش اصلاح طلبى را روى دستمان گذاشتند زير تابوت آن زار مى گريند ، وی تاکید کرد که چنانچه اراده معطوف به تغييرى باشد اصلاح طلبى مى تواند ققنوس وار از خاكستر خويش برخيزد ، اصلاح طلبى مثل يك وعده همواره در حال باز آمدن باقى خواهد ماند ، نه تنها نبايد وعده ى مدنى و اصلاحى جريان اصلاح طلبى را انكار كرد ، بلكه ضرورى است بيش از پيش بر آن اصرار ورزيد ، مسئوليت وارث در شرايط كنونى مسئوليت پذيرى اجتماعى و سياسى و فرهنگى و احياى روح راديكال نقد اصلاح طلبى و وفادارى به آن در عين واسازى مدام آن است ، بنابراين ، اگرچه مى توانيم بسيارى از دقايق گفتمانى اصلاح طلبى را به كنارى نهيم ، اما نمى توانيم به عنوان افقى زنده ايده هاى مدنى و زيبا شناختى و سياسى اش را ناديده بگيريم زيرا اين افق و مسئوليت پايان نمى پذيرد بلكه در شكلى تازه خود را به ما نشان مى دهد
