سلام جمشید چالنگی هستم و در ساعت پیش رو در برنامه تفسیر خبر ازشبکه تلوزیونی ایران فردا با شما خواهم بود و نگاهی خواهیم داشت به :
در زندانهای جمهوری اسلامی چه میگذرد و چرا اجازه دیدار به نمایندگان حقوق بشری را از زندانهای خود نمیدهد ؟؟
زمزمه های تازه و مقدمه چینی برای انتخابات آینده در حکومت فقیه
بحران میان واشنگتن و تهران
اظهارات مقامات اروپایی و آقای جانسون نخست وزیر جدید بریتانیا در مورد برجام و اظهارات امانوئل مکرون آیا اتحادیه اروپا و کشورهای غیر اروپایی سیاست غیر همراه با آمریکا را در پیش خواهند گرفت ؟؟
وضعیت ایران پس از چهل سال و چند ماه پس از حکومت الله بر زمین آنچنان که کارگزاران حکومت و رهبران حکومت به نظام پس از انقلاب دادند
میهمان این شماره از برنامه محمد نوری زاد که بتازگی از زندان باز آمده است.
چالنگی: سلام آقای نوریزاد
نوریزاد: سلام من به شما وسلام تمام زندانیان به شما و به هموطنانمان و دست التماس به همه آنهایی کهبه نشان در زندانهای جمهوری اسلامی گمنامند و هیچ نامی از آنها منتشر نشد به سمت شما میاورم که کمک بکنیم با همدیگر که از گمنامی به در بیایند و سیستم مخوف زندانهای جمهوری اسلامی در این تنگنا قرار بگیرد که ناگزیر به افشای هرچه در زنداها هست انتشارنام هر کس که در زندانها هست حق قانونی مردم هر کشوری است که جمهوری اسلامی از آن پرهیز کرده است ما نمیدانیم چقدر زندانی داریم و کدامشان آدمکشند باید اعدام بشوند بویژه زندانیان سیاسی از این موضوع بشدت رنج میبرند
چالنگی: البته نباید کسی اعدام بشود و مجازات های جایگزین وجود دارد بهر حال در این بازداشت اخیرتان آنچه را که دیدید برای ما و بینندگان عزیز بازگو بفرمایید که محرمیم .
نوریزاد: من احساسم اینست که آقای چالنگی یک تقسیم کاری شد که دادستان گرگان از من شکایت بکند که این بابا به ارکان نظام توهین میکند با ۱۴ نفر همراه میشود و استعفای رهبر را مطرح میکنند نمی شود که همینجوری ادامه بدهد ؟؟ ایشان دادستان گرگان از من شکایت کرد و بعد من چهار شنبه رفتم اوین و چون اینها امکان انتقال را روز چهارشنبه نداشتند ویا نخواستند مرا سه روز به اوین بردند در اوین زندانیانی بودند حدود ۱۲۰ نفر که برای مهریه آنجا بودند جوان ۱۸ ساله تا ۳۵ ساله، باور میکنید که یکی از غم بار ترین زندانیان در این کشور زندانیان مهریه هستند و نمیدانند چیکار بکنند و در یک قفل شدگی بسر میبرند مثلا بین زن و شوهری اختلاف افتاده و زن مهریاش را به اجرا گذاشته است بطور مثال ۲۰۰ سکه و این جوان ندارد ، آقا بفرمایید زندان !!! همه افسرده و غمگین بودند و بعد یک واژه ای است بنام اعسار که این را قسط بندی میکنند . که مثلا ماهی دو تا بدهد از کجا بیاورد و بدهد همانجا میماند این را هم بگویم در آنجا که بودم یکی از گنده دزدان جمهوری اسلامی آقای ریخته گران بانک سرمایه و ….و اینها را تقسیم کرده بودند و ریخته گران افتاده بود همانجا که من بودم و میخواست که این سکه ها را بدهد و این زندانیان را راحت کند ولی مسئولین زندان گفته بودند نه بیا در جایی دیگر خرجش کن
چالنگی: آیا فضای زندان اوین فقط همین زندانیان مهریه و سوء استفاده کنندگان مالی بود ؟؟
نوریزاد: بله در زندان اوین زندانی مواد مخدر را نگه نمیدارند و آنها را به فشافویه میفرستند من از این سفر فاجعه هایی به چشم دیدم که شما تصور میکنید دوره قاجار است و حالا از اطراف دارند او را میدوشند زندان اوین برای زندانیان مالی و مهریه است و سیاسی آدمکش را آنجا نگه نمیدارند هرچند آقای نجفی آنجا بود
چالنگی: برخی از آدمکش ها از برخی از زندانبانان هستند
نوریزاد: مرا در بدو ورود به قرنطینه بردند و رئیس زندان گفت مرا میشناسید گفتم چهره تان برایم آشناست آنموقعی که در سال ۸۸ اینجا بودی و اعتصاب خشک کرده بودی من آمدم بالای سرت آنموقع من معاون زندان اوین بودم ولی حالا رئیس زندان هستم از شما یک خواهش دارم گفتم چی؟؟ گفت این سه روزی که اینجا هستی اینجا را بهم نریز ؟؟!! گفتم مرا به انفرادی بفرست گفت نه به بند زندانیان مهریه میفرستمت و تعدادی موبایل فروش و صراف در آنجا بودند و بزرگترین صراف خود سپاه است دلارهای گنده بزرگترین سکه دار و سکه روب خود اطلاعات سپاه است ولی اینها ….
بعد از اینکه من سه روز در اوین بودم صبح شنبه مرا با دستبند و پابند مرا تحویل یگان بدرقه دادند این یگان بدرقه در سه را آذری در یک دخمه ، ما وقتی وارد شدیم از همه زندانها زندانی آورده بودند و اینجا جایی است که زندانیان را به شهرستان میفرستند باور کنید اینجا میدوشیدند زندانی را ، و به زندانی میگفتند چقدر میدهی ترا به شیراز ببریم که من متوجه شدم طبق قانون اینها بدون هیچ وجهی باید زندانی را ببرند و حتی خرج بین راه هم با آنهاست ولی آنجا یک کاسبی درآورده بودن و من شروع به فریاد کشیدن کردم و گفتم اینها دکان درست کرده اند و مجاز نیستند که از شما پول بگیرند مامور من آمد و گفت چقدر میدهی ترا به گرگان ببرم ؟؟ گفتم من هیچ چیزی نمیدهم تازه باید شام و نهار من را هم بدهید گفت لخت شو و بزور مرا لخت کردند و گفت من مشکوکم به داشتن هرویین .!!!!
چالنگی: این اتفاقات در زمان شاه هم می افتاد آنچه که با شما برخورد شد بعنوان یک فرد سیاسی و یک چهره سیاسی و آنچه که اوین شهرت دارد به آن در آنجا چه برشما گذشت؟؟؟
نوریزاد: ما را انداختند در یک قفس ، این زندانی دادگاه دارد در شهرستان و باید سر موقع برسد وگرنه قاضی غیاباً رای صادر میکند و این اضطراب زندانی برای اینکه به موقع به دادگاه برسد محل کار و کسب این ناجوانمردان بود. و رسما مرا از قفس بیرون آوردند و میگفتند چقدر میدهی……
با ما باشید و برنامه تفسیر خبر را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.
یوتیوب فایل صوتی فایل صوتی کم حجم گوگل درایو