این برنامه از پنجره ای رو به خانه پدری را با شعری از دفتر اشعار دکتر علیرضا نوری زاده آغاز می نماییم.
ابتدا نگاهی به روز شمار انقلاب در ۱۶ بهمن ۵۷ خواهیم افکند و با شما به سخن می نشینیم.
دراین روزها سران رژیم سابق و افسران و فرماندهان را به مدرسه علوی میآوردند در یک اطاقی مرحوم هویدا بود چون با آزمون بحثش شده بود، مرحوم هویدا را، آقای مهندس بازرگان و یزدی و بقیه احترام گذاشتند و اطاقش را جدا کردند و در یک اطاق دیگر سی و هفت، هشت نفر از وزرا و ژنرال ها آنجا بودند تیمسار رحیمی بود تیمسار نادر جهانبانی بود وتیمسار ربیعی بود و عده ای از بلند پایه های ارتش و نیرو هوایی آنجا بودند. دیشب با منیژه بانو صحبت میکردم و به او گفتم شوهرت هرگز تسلیم نشد و سر فرود نیاورد حتی خمینی گفت ایکاش مردانگی را از او یاد میگرفتید داشت به رفیق دوست و محسن رضایی می گفت آدمهایی که خمینی گفت بکشینشان اینها خیانت کرده اند . در هر حال در چنین شرایطی افسران طاغوت دلاورانه ایستادند و دلاورانه جان باختند یک ذره خم به ابرویشان نیاوردند و اصلا ترس در وجودشان نبود. حالا هنوز قدرت کامل دست خمینی نیفتاده بود و در مدرسه یک عده از آدمها آمده اند و شورای انقلابکی درست شده ،و من هم میروم و از رفسنجانی خبر میگیرم خبر های دسته اول به من میداد و صحبت از این است که خمینی به قم برود ، قطب زاده بازرگان و یزدی اصرار دارند که خمینی برود قم چون اگر بخواهد تهران بماند با این آخوند هایی که هرکدام بازی راه انداخته و کیسه دوخته اند مملکت از بین خواهد رفت و زندگی مردم مختل خواهد شد.
همین چند روز پیش مطهری گفته که نمیشود خانمها بدون حجاب بیایند در خیابان و اسلام بر باد میرود باید به این آقا گفت اسلام شما بر باد فنا رفته است مملکت را شما آلوده کرده اید کجا دختر ایرانی به این شکل بیرون میآمد کجا برهنه بیرون میآمد ؟ این چیزهایی که ما شاهدش هستیم در زمان آن پدر و پسر وجود نداشت.بنابراین شما نمیتوانید بگویید که رژیم پهلوی ها عامل فساد بوده اند .شما نقشه ای که داشتید همان نقشه طالبان بود ولی نقشه اتان خنثی شد .
داستان اینجور شد که آقای یزدی و بقیه اشان جلسه ای کردند با خمینی، و در همان مدرسه علوی هاشمی رفسنجانی جانب آنها را گرفت و بهشتی هم به آنها حال داد و جانب آخوند ها را نگرفت و سرانجام دستورالعمل هایی که از پس این جلسه بیرون آمد حکایت از این داشت که خمینی قبول کرده افراط گری نشود.
سپس از دیدارخانم مسیح علینژاد روزنامه نگار و فعال حقوق زنان و بنیانگزار جنبش آزادی یواشکی با وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو شما را باخبر خواهیم نمود. هیچوقت یادم نمیرود وقتی از ایران بیرون آمد به لندن آمد و به دفتر من آمد تا نشست گفت میخواهم برای فرزندم تی شرت بخرم بغل دفتر من حراج کرده بودند و او با تلاشش از این ور دنیا به آنور دنیا رفت و این آزادی های یواشکی را راه انداخت و این اعتقاد را به خودش داشت و این همت خودش بود حالا عده ای میگویند این اسرائیل یا امریکا پشتش بوده است خیر این همت و خواست خودش بود اعتقاد خودش بود من حتی با او مصاحبه هم نکردم ولی من خیلی خوشحالم که او با وزیر خارجه آمریکا گفتگو کرده است نه بعضی ها که دورادور میگویند سر ایران را ببرید ایران را نابود کنید!! این دختر ایرانی عاشق وطنش است دلش برای مادرش و پدرش می تپد روستا رادوست دارد رفته به پمپئو گفته نکند خدای نکرده نگاه بدی به خانه پدری من داشته باشی ؟ آفرین از اینکه او رفت به دیدار آقای پمپئو خوشحالم.
و در ادامه شما را در جریان سخنان احمد توکلی و حداد عادل در ارتباط با فساد در حکومت قرار خواهیم داد.ایشان بعنوان عضو مجلس تشخیص مصلحت نظام آمده و در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفته معتقدم نه حمله نظامی این حکومت را ساقط میکند و نه کودتا و نه انقلاب مخملی اما باید بدانیم فساد سیستاماتیک موجود که دارد پایه های نظام را میخورد جه حاجت به توطئه های خارجی است . شما میبینید که این نظام بخاطر فسادش سر تا پای نظام متزلزل است احتیاجی نیست که کودتای خارجی بوسط بیاید خودش منتظر یک هل است و مهمان یک اشاره است و واقعا و حقاً نظام در چنین شرایطی قرار گرفته است همیشه فکر میکنم نظامی که برگرفته از مردم است میتواند به چه درجه از ذلت و بیچارگی برسد بهر حال او میگوید مردمان امروز مردمان سال ۵۷ نیستند و مشارکت و یاری جویی وجود ندارند و ایرانی امروز من میگویم که انقلاب اورا زیر و رو کرده است ………
واما داستان آقای تورج اسماعیلی مشاور ارشد در شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی و مشاور آقای شمخانی است ایشان در شورای امنیت ملی در دبیر خانه در کنار آقای کلهر سیف اللهی مسئولیت های مهمی داشتند و در حوضه های امنیتی به اینها خیلی اعتماد داشتند . آقای اسماعیلی به ترکیه میرود این داستان مانند داستان عسکری است که او هم همین برنامه را داشت و به من گفت به من کمک کن که من به خارج از ایران بیایم بعد از چند روز از دمشق به من زنگ زد و بعد از اینکه او را خیلی اذیت کردند به ترکیه رفت و در آنجا برنامه را اسرائیلی ها یا آمریکاییها چیده بودند و برنامه ریزی کرده بودند و در ازدرب پشتی هتل با تاکسی که از قبل آماده بود رفت که رفت و جالب تر که اینها رفتند همسرش را آوردند و او را وادار کردند بگوید که او خیانت کرده است او هم آمد و گفت من نه خیانت کرده ام و نه اطلاعاتی بر علیه مملکتم داده ام و حالا داستان اسماعیلی تکرار میشود.
در پی آن از سخنان مصباح یزدی در ارتباط با پیشرفت بعد از انقلاب با شما سخن خواهیم گفت و همچنین از اظهار نظر سردار نقدی در باره مردم ونزوئلا که با دیدن وی صلوات فرستادند و شروع به خواندن قرآن کرده اند با شما صحبت خواهیم نمود
در انتها اشاره ای به سازمان تبلیغات اسلامی و دانشگاه جامعة المصطفی و عملکرد آن خواهیم نمود و توضیحاتی تقدیم حضورتان خواهیم کرد. با ما باشید و برنامه پنجره ای رو به خانه پدری را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید، منتظر شنیدن نظرات شما پیرامون این برنامه هستیم.