نامه پزشکیان به ولیعهد سعودی؛ قدردانی از «حج» یا ارسال پیام به «واشنگتن»؟

در آستانه سفر محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، به ایالات متحده، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، از ارسال یک پیام کتبی از سوی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی، به ولیعهد سعودی خبر داد. این پیام توسط رئیس سازمان حج و زیارت، در ریاض به وزیر کشور عربستان تحویل داده شد و در این دیدار شماری از مقام‌های ارشد امنیتی و سیاسی سعودی و همچنین سفیر جمهوری اسلامی در عربستان حضور داشتند؛ ترکیبی که به‌روشنی نشان می‌دهد این ارتباط، صرفاً یک مکاتبه اداری درباره امور حج نیست. هم‌زمان، خبرگزاری رسمی عربستان نیز تأیید کرده است که ولیعهد سعودی پیش از سفر به واشنگتن و دیدار با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، «پیام کتبی پزشکیان» را دریافت کرده و منابع ایرانی می‌گویند رضا رشیدیان، رئیس سازمان حج و زیارت، این پیام را به وزیر کشور عربستان تحویل داده است.

با این حال، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی تلاش کرد محتوا را به موضوع حج محدود نشان دهد. او مدعی شد پزشکیان در این پیام، از همکاری عربستان در برگزاری حج اخیر، به‌ویژه با توجه به شرایط جنگ دوازده‌روزه، قدردانی کرده و خواستار تسهیل امور حجاج ایرانی در سال آینده شده است. اما زمان‌بندی این پیام و سطح مقاماتی که در ریاض پای این دیدار حاضر بوده‌اند، این روایت رسمی را با تردیدی جدی مواجه می‌کند. در تهران، واکنش‌ها متناقض است؛ از جمله سعید خطیب‌زاده، معاون وزارت خارجه جمهوری اسلامی، تأکید کرده که «کانال‌ها میان آمریکا و ایران زیادند، اما پیام قابل اعتنا کم است» و فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، نیز در نشست خبری خود از دریافت پیام‌هایی از سوی میانجی‌ها سخن گفته، بی‌آنکه جزئیات بیشتری ارائه کند.

این اتفاق درست در حالی رخ می‌دهد که مناسبات ریاض و واشنگتن وارد مرحله‌ای تازه و حساس شده و ولیعهد عربستان آماده گفت‌وگوهای راهبردی با دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بر سر امنیت منطقه، قیمت انرژی و آینده نظم خاورمیانه است. در چنین لحظه‌ای، ارسال پیام از سوی تهران به بن‌سلمان و پنهان کردن هدف واقعی آن پشت عنوان «تشکر بابت حج»، چندان تصادفی به نظر نمی‌رسد. هنوز هم مشخص نیست این پیام برای انتقال پیامی سیاسی به واشنگتن از طریق ولیعهد سعودی تنظیم شده یا صرفاً بر مسائل دوجانبه میان جمهوری اسلامی و عربستان متمرکز بوده است؛ به‌ویژه آنکه ریاض از مدت‌ها پیش تمایل خود را برای ایفای نقش میانجی میان تهران و واشنگتن پنهان نکرده است.

این تحرک دیپلماتیک تازه را باید در سایه تحولات پرتنش ماه‌های گذشته دید. دونالد ترامپ پیش‌تر ضرب‌الاجل شصت‌روزه‌ای برای رهبران جمهوری اسلامی تعیین کرده بود و پس از پایان آن مهلت، اسرائیل و جمهوری اسلامی وارد یک جنگ دوازده‌روزه شدند که در نهایت با حمله مستقیم ایالات متحده به سایت‌های هسته‌ای زیرزمینی جمهوری اسلامی در فردو، نطنز و اصفهان همراه شد. ترامپ پس از این حمله خواستار آتش‌بس شد؛ آتش‌بسی که تاکنون برقرار مانده است. در چند ماه پس از این جنگ، مقام‌های جمهوری اسلامی آشکارا تمایلی به گفت‌وگو و ازسرگیری مذاکرات نشان ندادند، اما در هفته‌های اخیر برخی منابع از رایزنی‌ها و تلاش‌های پشت‌پرده برای آغاز دور تازه‌ای از مذاکرات خبر داده‌اند. ترامپ به‌صراحت گفته است که اجازه دسترسی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای را نخواهد داد و در صورت توافق میان تهران و واشنگتن، فرصت‌های اقتصادی بزرگی برای ایرانیان فراهم خواهد شد.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در موقعیتی گرفتار شده که نه توان عقب‌نشینی دارد، نه قدرت رویارویی مستقیم. تهران از یک سو با ادامه غنی‌سازی اورانیوم و توسعه برنامه موشک‌های بالستیک، حساسیت و نگرانی آمریکا و متحدانش را تشدید می‌کند، و از سوی دیگر، مذاکره مستقیم را رد کرده و مدعی است گفت‌وگو با واشنگتن «بن‌بست» است. نتیجه این تناقض، دیپلماسی‌ای است که به مسیرهای واسطه‌ای و پیام‌رسانی‌های غیررسمی پناه می‌برد.

عربستان سعودی اکنون برای جمهوری اسلامی به یک کانال دیپلماتیک غیررسمی اما مهم تبدیل شده؛ کانالی که می‌تواند صدای تهران را ـ بی‌آنکه تهران مجبور به نقض مواضع اعلامی خود درباره مذاکره با آمریکا باشد ـ به گوش کاخ سفید برساند. پیام پزشکیان به بن‌سلمان در آستانه سفر او به آمریکا، بیشتر تلاشی است برای کاستن از خطر درگیری نظامی و مدیریت پشت‌پرده تنش، تا یک یادداشت تشریفاتی درباره حج.

دولت پزشکیان تلاش می‌کند وانمود کند که می‌تواند با عربستان سعودی «شراکت راهبردی» بسازد، به‌ویژه حالا که مناسبات ریاض ـ واشنگتن وارد فاز تازه‌ای شده است. تهران تصور می‌کند شاید بتواند عربستان را در لحظه اوج تنش‌های منطقه‌ای، در کنار خود قرار دهد. اما این تصور بیشتر به خودفریبی سیاسی شباهت دارد. عربستان سعودی نه تجارت عظیم خود با ایالات متحده را قربانی می‌کند و نه ضامن‌های امنیتی که آمریکا و نظام بین‌الملل برایش فراهم کرده‌اند را، در ازای رابطه‌ای فرسایشی با جمهوری اسلامی کنار می‌گذارد.

در این چارچوب، پرسش اساسی این است که آیا تهران واقعاً آماده تغییر رفتار هسته‌ای و منطقه‌ای خود هست، یا تنها می‌کوشد هزینه‌های تنش را بدون تغییر بنیادین در سیاست، کاهش دهد.

اما معضل اساسی همچنان پابرجاست: جمهوری اسلامی هم‌زمان که آمریکا را به «توهم» و «رفتار غیرواقع‌بینانه» متهم می‌کند، در عمل نگران تشدید تنش و احتمال برخورد نظامی است. و در همین بستر، بر ادامه همان رفتارهایی اصرار دارد که ریشه اصلی بحران هستند: غنی‌سازی پیشرفته، برنامه موشکی و حضور تنش‌زا در منطقه.

در چنین شرایطی، حتی اگر پیام‌های نرم و دیپلماتیک از طریق ریاض یا هر میانجی دیگری منتقل شود، تا زمانی که رفتار واقعی جمهوری اسلامی تغییر نکند، چشم‌انداز کاهش پایدار تنش چندان امیدوارکننده نیست. نتیجه این رویکرد متناقض، چیزی جز ادامه بحران در روابط ایران و آمریکا و فشارهای سیاسی و اقتصادی بیشتر بر مردم ایران نخواهد بود؛ مردمی که نه نقشی در ارسال این پیام‌ها دارند و نه سهمی در تصمیم‌سازی‌های پشت پرده، اما آسیب‌پذیرترین قربانیان این سیاست پرهزینه هستند.