ایران در آستانه فاجعه آبی؛ هشدار درباره خشک شدن ۲۸ سد کشور

در پی تشدید بی‌سابقه بحران آب در ایران، مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی از کاهش شدید ذخایر سدها و احتمال اعمال محدودیت‌های گسترده در تهران و چند کلان‌شهر دیگر خبر داده‌اند. تازه‌ترین گزارش‌ها نشان می‌دهد که از مجموع سدهای بزرگ کشور، ۲۸ سد اصلی اکنون کمتر از ۳۰ میلیون متر مکعب آب دارند و سطح آب در ۱۱ سد بزرگ به کف رسیده است. برخی سدهای جنوب کشور از جمله سدهای شمیل و نیان در استان هرمزگان و رودبال داراب در استان فارس، عملاً خشک شده‌اند.
کارشناسان محیط زیست می‌گویند این آمار تکان‌دهنده، نتیجه مستقیم دهه‌ها سوء‌مدیریت در حوزه منابع آب است؛ جایی که هیچ برنامه‌ای برای حفظ و بازیافت آب وجود نداشته و طرح‌های ملی نوسازی شبکه‌های فرسوده سال‌هاست متوقف مانده است.

طبق آمار رسمی وزارت نیرو، میزان بارش‌ها از ابتدای سال آبی جاری تا نیمه آبان با کاهش ۸۳ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته همراه بوده است. بیست استان کشور حتی یک قطره باران به خود ندیده‌اند. سازمان هواشناسی این وضعیت را بی‌سابقه‌ترین خشکسالی در چهل سال گذشته توصیف کرده است.
با این حال، تحلیل‌گران تاکید می‌کنند که صرفاً کمبود بارش نمی‌تواند علت بحران باشد. کشورهایی مانند اسپانیا، ترکیه و حتی اردن نیز با کاهش بارندگی روبه‌رو بوده‌اند، اما با اصلاح الگوهای مصرف و ایجاد شبکه‌های بازچرخانی آب، از وقوع بحران جلوگیری کرده‌اند. در ایران اما، بی‌عملی و نبود راهبرد بلندمدت باعث شده خشکسالی به فاجعه‌ای ساختاری تبدیل شود.

در تهران، که بیش از یک‌چهارم جمعیت ایران را در خود جای داده، شرایط بحرانی‌تر از هر زمان دیگری است. محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران، اعلام کرده است که از ابتدای سال آبی جاری در پایتخت حتی یک دهم میلی‌متر بارندگی ثبت نشده و ورودی آب به سدهای لتیان، لار و کرج تقریباً به صفر رسیده است.
ناظران می‌گویند کاهش ذخایر آبی در پایتخت، نتیجه سال‌ها توسعه بی‌رویه شهری و ساخت‌وساز در مناطقی است که هیچ ظرفیت آبی برای تغذیه آن‌ها در نظر گرفته نشده بود. تهران در واقع با جمعیتی بیش از توان طبیعی خود رشد کرده، در حالی که منابع تأمین آب آن ثابت مانده یا کاهش یافته است.

در واکنش به این شرایط، علی سیدزاده، مدیرکل مدیریت مصرف آب ایران، از اجرای سیاست «کاهش حداکثری فشار آب» به‌عنوان جایگزین جیره‌بندی خبر داده است. او گفته در وضعیت بحرانی کنونی دو گزینه وجود دارد: نوبت‌بندی آب در مناطق مختلف، یا کاهش فشار برای حفظ جریان در خطوط اصلی.
اما تحلیل‌گران حوزه مدیریت منابع هشدار می‌دهند که کاهش فشار اگرچه راه‌حلی موقت است، اما عملاً پنهان‌کردن صورت مسئله است. چرا که بخش عمده‌ای از آب کشور در مسیر انتقال، پیش از رسیدن به منازل، به‌دلیل فرسودگی لوله‌ها از بین می‌رود. در چنین شرایطی، کاهش فشار تنها مصرف خانگی را دشوارتر می‌کند، بی‌آنکه هدررفت ساختاری را متوقف کند.

سیدزاده همچنین گفته در برخی مناطق مرتفع احتمال بروز قطعی شبانه وجود دارد و از شهروندان خواسته تا با نصب مخازن ذخیره‌ساز در ساختمان‌ها از آب ذخیره استفاده کنند. او افزوده که برخی چاه‌های جدید فعال شده و چاه‌های متعلق به شهرداری‌ها نیز موقتاً در اختیار آبفا قرار گرفته است.
کارشناسان اما می‌گویند این اقدامات در مقیاس بحران فعلی تأثیری ندارد، زیرا سطح آب‌های زیرزمینی نیز به‌شدت کاهش یافته و استفاده بیش از حد از چاه‌ها تنها فرونشست زمین را تشدید می‌کند. پدیده‌ای که در تهران و دشت‌های اطراف آن هم‌اکنون به یک تهدید امنیتی تبدیل شده است.

به گفته مقامات وزارت نیرو، ورودی آب به سدهای کشور طی ۴۷ روز گذشته فقط یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون مترمکعب بوده، در حالی که خروجی آن دو میلیارد و ۷۹۰ میلیون مترمکعب بوده است. این یعنی کشور عملاً از ذخایر خود تغذیه می‌کند و منابع تجدیدشونده عملاً از کار افتاده‌اند.
تحلیل‌گران اقتصادی هشدار می‌دهند که تداوم این وضعیت در نهایت به بحران تولید برق، کاهش محصولات کشاورزی و گسترش فقر روستایی منجر خواهد شد. بسیاری از روستاهای کشور در خراسان، سیستان و فارس در سال‌های اخیر به‌دلیل خشکی چاه‌ها تخلیه شده‌اند.

در استان اصفهان، دولت به‌طور رسمی کشت پاییزه را ممنوع اعلام کرده و منابع آبی منطقه در آستانه خشکی کامل است. در خراسان رضوی نیز میزان بارندگی نزدیک به صفر بوده و سدهای استان تنها پنج درصد از ظرفیت خود را دارند.
در همین حال، کارشناسان می‌گویند که سیاست‌های آبی جمهوری اسلامی در سه دهه اخیر بر اساس «اقدامات واکنشی» و نه برنامه‌ریزی پایدار بوده است. هیچ استراتژی ملی برای بازیافت آب، کاهش مصرف صنعتی یا آموزش عمومی وجود ندارد. حتی پروژه‌های انتقال آب بین‌استانی، به‌جای حل بحران، باعث تشدید نارضایتی اجتماعی و رقابت‌های منطقه‌ای شده‌اند.

با وجود این هشدارها، بسیاری از مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی همچنان بحران را به عوامل غیرعلمی و حتی ایدئولوژیک نسبت می‌دهند. برخی روحانیون نزدیک به حکومت بارها مدعی شده‌اند که «بی‌توجهی مردم به حجاب» یا «دوری از ارزش‌های دینی» موجب نباریدن باران شده است.

تحلیل‌گران رسانه‌ای می‌گویند چنین مواضعی، تلاشی آگاهانه برای انحراف افکار عمومی از سوء‌مدیریت ساختاری است و باعث تضعیف اعتماد مردم به مسئولان می‌شود. در واقع، حکومت به‌جای پذیرش مسئولیت، بحران زیست‌محیطی را به پدیده‌ای فرهنگی یا اخلاقی تبدیل می‌کند تا از پاسخ‌گویی فرار کند.

بر اساس گزارش‌های رسمی، ۲۸ استان ایران در وضعیت بحرانی قرار دارند و پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که در صورت ادامه روند فعلی، کشور با بزرگ‌ترین بحران زیست‌محیطی یک قرن اخیر روبه‌رو خواهد شد. کارشناسان هشدار داده‌اند که ادامه این وضعیت نه تنها زندگی روزمره میلیون‌ها شهروند را مختل خواهد کرد، بلکه می‌تواند به فروپاشی ساختار کشاورزی، مهاجرت اجباری از کلان‌شهرها و حتی تهدید امنیت ملی منجر شود.

ناظران معتقدند که جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران آب، بار دیگر ضعف مدیریتی، نبود شفافیت و اولویت دادن به ملاحظات سیاسی بر نیازهای زیست‌محیطی را نشان داده است. بحران کنونی تنها یک بحران طبیعی نیست، بلکه آزمونی است برای نظامی که دهه‌ها منابع کشور را بدون برنامه‌ریزی، بدون پاسخ‌گویی و بدون توجه به آینده مصرف کرده است. اگر رویکردی علمی و ملی در کوتاه‌مدت اتخاذ نشود، آنچه امروز «کاهش فشار آب» نامیده می‌شود، ممکن است فردا به جیره‌بندی کامل، و در نهایت به مهاجرت جمعی و بی‌ثباتی اجتماعی بینجامد.