پاسخ سرنگونکنندگان بشار الااسد به رهبر رژیم: ۳۰۰ میلیارد دلار طلبکاریم
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۶ دی ۱۴۰۳ برابر با ۲۶ دِسامبر ۲۰۲۴ ۸:۰۰
آقای احمد الشرع، رهبر فعلی سوریه پس از اسد، عمامه داعشی، قبای طالبانی و ریش بنلادنی خود را تغییر داد یا تعدیل کرد. دو روزی کاپشنی داشت و بلوزی و با ورود وزیرخارجه ترکیه که معلم سیاسیاش به حساب میآید، او و دهها تن از احرار شام «ربطه عنق» (کراوات) بستند. خمینی اما کراواتیها را که بعضا مثل بازرگان و سحابی نیمقرن کراوات زده بودند، یا چون ولایتی و یزدی با کراوات از آمریکا آمدند، با وصف کراوات از زبان هاشمی رفسنجانی به «افسار خر» یا صلیب، خلع کراوات کرد و چندین سال در زمان جنگ به زشتنگاری مرد و زن ایرانی همت گماشت.
ارتشیهای ما زیباترین یونیفرم را داشتند و نیروهای ویژهشان چون کلاهسبزها، رنجرها، هوافضا، کماندوهای دریایی با یونیفرمهایی که چیزی کمتر از همقطاران آمریکایی و اروپایی آنان کم نداشت، در مانورها و رژههایی مثل ۲۱ آذر غرور هر ایرانی وطنپرستی را برمیانگیختند. لحظهای چشم برهم نهید و ارتشبد جم، سپهبد نادر جهانبانی، خسروداد، ربیعی، حجت، امینی افشار و… را پیش دیده آورید. آنگاه چشم بازکنید و افرادی از نوع سلامی و قاآنی و فیروزآبادی مرحوم، سبزوار محسن رضایی، احمد وحیدی و… را ببینید که سران نیروهای مسلح امروزند.
خمینی نماد مرگ و اندوه و چیدن لبخند از لبها شد و احمد الشرع هر روز که میگذرد، امید به فردا را رنگینتر میکند. نتانیاهو یک بار در حیات سیاسیاش راست گفت؛ خاورمیانه بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ خاورمیانه دیگری خواهد شد.
امروز بعد از یک سال و دو ماه و نیم، لبنان دوباره نفس میکشد و کریسمس بیروت و صیدا و جونیه و عالیه بار دیگر با نور و کاج و موسیقی انگار از خواب مرگ بیدار شده است. وقتی جمعی از تندروها کاج پرنور در حومه حما را به آتش میکشند، احمد الشرع بلافاصله محکومشان میکند و وزیر کشور سوریه از دستگیری آتشزنندگان کاج و عاملان تیراندازی به کلیسای ارتدوکسها به مردم خبر میدهد.
در دمشق، مسیحیان و روشناندیشان سوری در اعتراض به عمل تندروهای حما تظاهرات میکنند و نخستوزیر دستور میدهد صیانت از اماکن مقدسه همه ادیان در صدر اولویتهای نیروهای انتظامی قرار گیرد. روز سقوط اسد، آخوندی در مزار دختر حسین در دمشق ناله میکند که غریب ماندی و با تو چه خواهند کرد؟ دو هفته است نه زینبیه هدف حمله قرار گرفته و نه مزار رقیه و سکینه.
ولید جنبلاط، رهبر دروزیها، با تیمور، میراثدارش، و نمایندگان دروزی پارلمان همراه با رهبران مذهبی و روزنامهنگاران و شخصیتهای دروزی به کاخ ریاستجمهوری سوریه در دمشق میرود که ۱۵ سال به رویش بسته بود و آخرین بار از ساکن قصر، بشارالاسد، تهدیدی شنید که مو بر اندامش راست کرد: «اگر میخواهی در سوگ تیمور ننشینی، ساکت شو!» ولید به قصرش در مختاره رفت و دیگر حرفی نزد تا چشمزخمی به تیمور نرسد و او هم مثل جمیلها، شمعونها و حریریها داغدار پدر یا پسرش نباشد.
«حزبالله پیروز است»
وقتی سید علی خامنهای در چهار سخنرانی بعد از حذف رهبر و سران حزبالله و حماس و سپس در دو سخنرانی پس از سرنگونی بشار الاسد، از پیروزی مقاومت، نابودی اسرائیل و سپس توطئه آمریکا و صهیونیستها و یک دولت مجاور سوریه گفت و سلطه تروریستها (احرار شام و …) را بیاساس دانست که بهزودی با خیزش جوانان غیور سوریه (بخوانید دستپروردگان حاج قاسم) آزاد خواهد شد، خانه پدری به رویش خندید و جهان به حیرت آمد که این حضرت چقدر از قافله پرت است.
من به یاد فتحالمبین حزبالله بودم در نبرد ۳۵ یا ۳۷ روزه. در آن زمان، تصمیم خودسرانه حزبالله، با اشاره دمشق و تهران، در به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی بهانهای برای حمله گسترده ارتش اسرائیل به لبنان شد. حملهای که نیمی از لبنان را به ویرانی کشاند. با این همه حسن نصرالله در نشئگی پیروزی و حمایت مالی، سیاسی و نظامی رژیم اسلامی حاکم در ایران موقعیتش را مستحکم کرد و نایب امام زمان درهای نعمت و دولت را به روی او گشود.
یک هفته پس از خاتمه جنگ، اختلافهای گسترده بین گروه ۱۴ مارس که خواستار خلع سلاح حزبالله بودند و میانهبازانی چون میشل عون و دامادش جبران باسیل آشکار شد. حزبالله در پایان جنگ با ادعای پیروزی الهی، مثل قدارهکشان سر چهارراه خواستار سهم بیشتری از قدرت شد.
در عین حال امکانات مالی گستردهای که سید علی خامنهای در اختیار نصرالله گذاشت، حزبالله را تنها گروهی کرد که سخاوتمندانه بین مردم آسیبدیده جنوب لبنان و بخش شیعهنشین بیروت پول تقسیم میکرد و حداقل در کوتاهمدت آن را صاحب هواداران موقتی کرد که در کنار وابستگان و هواداران دائمیاش نیروی وسیعی را تشکیل میدادند.
حزبالله در لبنان کوچک دولتی در دولت به وجود آورد. تعداد کادرها و وابستگان حزبالله بالغ بر ۲۰ هزار تن بود که همگی حقوقبگیر این تشکیلات بودند. این افراد به همراه خانوادهها و نزدیکانشان جمعیتی نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر را تشکیل میدادند که حزبالله میتوانست همیشه آنها را به خیابان بیاورد. در تظاهرات پیاپی علاوه بر اینها، طرفداران و وابستگان امل و ژنرال عون و دیگر احزاب و افراد میانهباز نیز شرکت داشتند. یعنی جمعیتی نزدیک به نیم میلیون تا ۷۰۰ هزار نفر.
در این میان، حضور تصاویر خامنهای و حاج قاسم سلیمانی در کنار اسد و نصرالله بهعنوان قاتلان حریری و پییر جمیل و شماری از برجستهترین اهل قلم و اندیشه و سیاستمداران محترم سنی و مسیحی و دروزی، نتوانست آن جبهه قدرتمندی را که پس از قتل رفیق حریری بر پا شده بود، بار دیگر احیا کند. ولید جنبلاط با تهدید ژنرال رستم غزاله، حاکم فعلی لبنان، سرانجام مجبور شد به دمشق برود و به بشار که تیمور جنبلاط را به مرگ تهدید کرده بود، اظهار ارادت کند.
بعد از کنار زده شدن دولتهای سعد حریری و فواد سینیوره و تمام سلام، فرزند دولتمرد روزگار شکوه لبنان صائب سلام، از جبهه ۱۴ مارس و روی کار آمدن نجیب میقاتی سازشکار اما مقبول دو طرف، ولید جنبلاط سرانجام به فغان آمد و آواز داد به اینکه خامنهای خود را یک رهبر دینی میداند و ادعای ولایت امر مسلمانان را دارد و صوفیوار بر ولایت پای میفشارد، اما پیروانش با مسلسل کلاشنیکف در دست، مردم لبنان را به سرنگونی دولت قانونی لبنان دعوت میکنند. شگفتا که مردان خدا امروز مسلسل بهدست دعوت به مرگ و ویرانی میکنند.
چنین بود که لبنان یکسره به چنگ حزبالله افتاد و سفارت جمهوری ولایت فقیه و رایزنی فرهنگی و حسینیهها و زینبیههایش «اوکار التجسس» یعنی لانههای جاسوسی عنوان گرفتند. طی پنج سال، رژیم موفق شد مستقیم از راه آسمان به بیروت و غیرمستقیم از راه آسمان و زمین و دریا از طریق عراق و سوریه، انبارهای زیر و روی زمین حزبالله، حماس و جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطینــ فرماندهی عمومیــ به رهبری احمد جبریل، کمونیست سابق، را از سلاح پرکند.
حزبالله بهتنهایی بیش از ۱۰۰ هزار موشک و پهپاد، منظومههای موشک ضدهوایی و دریایی، صدها اژدر قوی و موشک زیر زمین انبار کرد. سه کارخانه تولید پهپاد و موشکهای میانبرد بالیستیک در تونلهایی به سبک تونلهای حماس و جهاد درغزه دیگر به دولتمردان و زنان لبنانی مجالی نمیداد تا زبان گشایند و از کشور اشغالشدهشان و مسببان وضع سخنی به میان آورند.
جمعهها به نام خامنهای و نصرالله در مساجد شیعیان خطبه خوانده میشد. یک میلیون گردشگر عرب از عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس از لبنان پرکشیدند و هتلها و مصایف (استراحتگاهها و ویلاهای تابستانی) که سه ماه و چهار ماه در اجاره بودند، خالی ماندند. هتلها یکی پس از دیگری ورشکست شدند.
چهارم اوت ۲۰۲۰ با انفجار انبارهای نیترات آمونیوم حزبالله در بندرگاه تجاری لبنان که رفیق حریری بازسازیاش کرده بود، دهها کشته و صدها زخمی روی دست لبنان ماند، با نیم شهرکی ویران از آن بندرگاه تجاری زیبا و مدرن. با این انفجار لبنان حقا از نفس افتاد.
از اواخر ۲۰۲۲ در دهها نشست در تهران و دمشق، سران حماس، جهاد اسلامی، حزبالله با خامنهای و سران سپاه، سپاه قدس ، معاونت سیاسی وزارت خارجه، معاونت برونمرزی اطلاعات سپاه و سپاه قدس طرح اقصی را دهها بار بررسی و ضروریات اجرای موفق آن را یکایک مشخص کردند.
از یاد نبریم قتل مغنیه، عماد بدرالدین، در فردای نصر الهی و دهها افسر سپاه و البته حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس چنان خشمی را در دل خامنهای انباشته بود که او را به ماجراجویی ۷ اکتبر کشاند. یک سال بعد، نه از تاک نشانی ماند نه از تاکنشان. حماس به فلج دائم دچار شد وغزه آباد به ویرانهای ترمیمناپذیر بدل شد.
امپراتوری حزبالله هم با تمام پهپادهای ابابیل و مهاجر و صاعقه و منظومههای موشکی قادر و نوح و سجیل دود شد و به هوا رفت و قایقهای تندرو منظومههای دفاعی باور ۳۷۳، سامانه رعد و… که صدها میلیون دلار صرف ساخت و خرید آنها شد، در آتش بمبارانهای اسرائیل نابود شدند.
طوفان الاقصی فاجعهای بود که حماس و حزبالله و در جوارشان انصارالله یمن و نانجیبهای نجبای عراق، بخشی از حشد الشعبی خاصه و عصائب اهل حق و دارودسته بدر به رهبری هادی عامری هزینهای بسسنگین بابت آن پرداختند.
فقط کافی است به «مقام معظم رهبری» نگاهی بیندازید.
خامنهای در روزهای فقر و جوانی به ظاهرش توجه داشت و برخلاف آخوندهای سرشناس که کوس مرجعیت میزنند، نعلین زرد و قهوهای نمیپوشید. کفشهایش با طرح انگلیسی باتای هاکوپیان در شاهرضا تهیه میشد. در جوانی هم ستاره مشهد کفشهایش را میدوخت. عبایش، هدیه حاج آقا در کرمان، بعد از روضه سه دهه محرم تقدیم میشد. عمامه را حاج آقا برخورداری پشت سکوی حرمین میپیچید.
از منبریها، مرحوم سید عبدالرضا حجازی، حاج آقا صادق طباطبایی قمی، فرزند آیتالله حاج آقا حسن قمی (که سردفتر شد و در تصادفی مشکوک همراه با همسر و فرزندانش کشته شد)، هاشمینژاد، دایی آقای ابطحی، رئیسدفتر خاتمی با خامنهای چهار آخوندی بودند که در لباس و حفظ ظاهر باهم رقابت داشتند؛ تا همین اواخرکه رابطهها به جز با هاشمینژاد تیره شد. حجازی اعدام شد (به فرمان خمینی) حاج آقا صادق به تیر غیب گرفتار شد و هاشمینژاد به دست پیروان مسعود رجوی با نارنجک در دفتر حزب جمهوری اسلامی در مشهد به قتل رسید.
خامنهای را بعد از رویدادهای اخیر با کمی تامل بنگرید و بینظمی ابرو و ریش و موی گوش و شقیقههایش را نگاه کنید. بعد عمامه را حذف کنید. بلافاصله پیرمرد بوف کور پیش دیدگانتان نقش میبندد. این دیگر سیدعلی با برق کفش و توتون «کاپتن بلاک» نیست. پیری جانوجهان باخته است که در قمار غزه نه فقط برگهای برندهاش را از دست داده، بلکه حالا مانده است با یک مشت پول خرد بیبها که حاجی سیزده خانه چهارراه سیدعلی در برابرشان حتی یک جعبه ازگیل هم نمیدهد. آمریکا و اسرائیل که جای خود دارند.
به گزارش سایت خبری لبنانی «المدن»، یک منبع مرتبط با حاکمان جدید سوریه گفته که دولت جدید سوریه در حال تهیه متنی برای ارائه به دادگاههای بینالمللی و مطالبه غرامت ۳۰۰ میلیارد دلاری از جمهوری اسلامی برای ملت و دولت سوریه است. این منبع آگاه درباره دلیل این غرامت این گونه ادعا کرده است: «این مبلغ غرامت بابت ضرری است که سیاستهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی ایران و حمایت نظامی ایران به همراه شبه نظامیانش از نظام بشار اسد، به مردم سوریه و زیرساختهای سوریه وارد کرد.»
۱۰۰ میلیارد که سید علی خامنهای از ارث ابوی به سوریه اسد داد. ۳۰۰ میلیارد هم رویش برای سوریه بعد از اسد.