حجاریان و نگاهی انتقادی به حرکتهای اصلاح طلبان

سعید حجاریان فعال سیاسی اصلاح‌طلب که بسیاری از اصلاح‌طلبان به او لقب مغز متفکر اصلاحات داده‌اند ضرورت تدوین مانیفست اصلاحات و ایجاد یک هویت جدید برای اصلاح‌طلبان را امری ضروری دانست و از آن دسته از اصلاح‌طلبان که از اقدامات پیشین خود و همچنی تندروی‌های اصلاح‌طلبان که به تصور آنها شرایط فعلی را ایجاد کرده است، عذرخواهی کرده‌اند خواست تا مرز خود با جریان اصلاحات را روشن کنند.
وی در بخشی از اظهاراتش اتهام تندروی به جریان اصلاحات را نادرست دانست و اظهار داشت این گروه‌های رقیب خاتمی پس از پیروزی جریان اصلاحات در سال ۷۶ و همچنین قبل از پیروزی در انتخابات هستند که همواره تلاش کرده‌اند با تا طرح موضوع تندروی این جریان این بحث را مطرح کند که جریان اصلاحات تمامیت نظام را هدف قرار داده است، در حالی که جریان اصلاحات هیچگاه چنین رویکردی نداشته است.
حجاریان با اشاره به اینکه اصلاح‌طلبی چارچوب مشخصی دارد، اظهار داشت اگر کسی از این چارچوب عبور کند دیگر نمی‌توان او را اصلاح‌طلب دانست. آنچه که سعید حجاریان از آن به عنوان مرز بین اصلاح‌طلبی و غیراصلاح‌طلبی یاد می‌کند، همان محورهایی است که به عنوان مهم‌ترین و جدی‌ترین انتقادها از جریان اصلاح‌طلبی نیز عنوان می‌شود و بسیاری اصلاح‌طلبان را به ابن دلیل که رویکرد رادیکال نسبت به حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی ندارند مورد انتقاد قرار می‌دهند و تاکید دارند بسیاری از خواسته‌های اصلاح‌طلبی با وجود جمهوری اسلامی امکان تحقق ندارد و اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند در پیشبرد اهداف خود موفق باشند باید تغییرات عمده در بخش‌های کلیدی جمهوری اسلامی من‌جمله اصل ولایت فقیه را مطالبه گری کنند، در غیر این صورت امکان تحقق اهداف عادی اصلاح‌طلبی نیز میسر نخواهد بود.
سعید حجاریان در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به اینکه برخی از افراد در بین اصلاح‌طلبان رویکردهای انتقادی‌تری را در پیش گرفته‌اند، از چنین رویکردهای انتقاد کرد و با نام بردن از افرادی من‌جمله قدیانی، اقاجری و تاج‌زاده، از آنها خواست یا به دیگر احزاب اصلاح‌طلب بپیوندند تا رویه‌های پیشین خود را ادامه دهند تا هزینه تندروی آنها به جریان اصلاحات بار نشود.
این افراد همان گروه از اصلاح‌طلبان هستند که معتقدند بدون بازنگری در هسته‌ی اصلی قدرت در جمهوری اسلامی امکان تحقق اصلاحات در جمهوری اسلامی محقق نخواهد شد و خواستار تغییرات و اصلاحات بنیادی در نظام جمهوری اسلامی هستند و تاکید دارند تنها با تغییرات بنیادی است که می‌توان به موفقیت جریان اصلاحات امیدوار بود.
وی در ادامه بر ضرروت مشخص شدن مرزها تاکید کرد و با اشاره به اینکه شاخص تندروی و کندروی همچنان مشخص نیست تاکید کرد این مرزها باید به رسمیت شناخته شوند. وی در عین حال تاکید کرد هر گروه یا فردی نمی‌تواند از عنوان و سابقه‌ی اصلاح‌طلبی خود خرج کند و در مناسبت‌ها و دیدارهای رسمی، خود را نماینده طیف پیشروی جریان اصلاحات معرفی کند، بلکه لازم است تا جایگاه خود را مشخص کند. وی تهبه مانیفست را از این جهت ضروری دانست که افراد و احزاب بتوانند خود را با آن تطبیق دهند و همچنین بتوان با استفاده از آن میزان وابستگی افراد به جریان اصلاح‌طلبی و غیر آن را نیز سنجید.
این رویکردها همواره مورد انتقاد بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی قرار داشته است و بسیاری از منتقدان و ناظران تاکید دارند که اصلاح‌طلبان محق نیستند که خود را متولی اصلاح‌طلبی در کشور عنوان کنند و با خط‌کش میزان اصلاح‌طلبی یا غیراصلاح‌‌طلب بودن افراد را اندازه‌گیری کنند.
این رویکرد اصلاح‌طلبان یکی از عوامل فاصله بین اصلاح‌طلبان و مردم بوده است و اینکه گروه‌های وابسته به جریان دوم خرداد خود را خط‌کش و معیار اصلاح‌طلبی می‌دانند که میزان اصلاح‌طلبی بقیه را نیز باید با استفاده از آن سنجید همواره مورد انتقاد قرار گرفته است.
حجاریان در ادامه بر ضرروت توجه اصلاح‌طلیان به عدالت تاکید کرد و با اشاره به اینکه یکی از بن‌مایه‌های انقلاب، خیزش علیه نابرابری و فاصله طبقاتی بوده، اظهار داشت هر فرد یا حزب اصلاح‌طلب باید به ‌لحاظ نظری و عملی بداند و بگوید پاسخ‌اش به مسئله عدالت چیست.
وی با اشاره به اینکه انتقاد از اقدامات اصلاح‌طلبان به بهانه تندروی‌های آنها برداشت نادرستی است،‌ اظهار داشت اگر کسانی اصلاح‌طلبان را در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، ۱۸تیر، توقیف نشریات یا دیگر مسائل مانند انتخابات مجلس ششم، مقصر بداند، بحث‌های‌شان فاقد اعتبار است. وی افزود این بحث‌ها برعکس به اعتبار جریان اصلاح‌طلبان اضافه می‌کند.
حجاریان خطاب به افرادی که چنین مباحثی را مطرح می‌کنند و بابت گذشته غذرخواهی می‌کنند، به آنها توصیه کرد اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمی‌کنند و کمکی به تعمیق تفکر نمی‌کنند لااقل به ته ‌مانده جریان اصلاحات لطمه نزنند.
وی با تایید بر این موضوع که مواضع اصلاح‌طلبان باید مورد انتقاد قرار گیرد اظهار داشت اما نباید اصلاح‌طلبان را از موضع تندروی مورد انتقاد قرار داد.

مساله عدالت و توجه به نابرابری همواره مهم‌ترین چالش اصلاح‌طلبان بوده است و اصلاح‌طلبان بارها در این خصوص مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. اینکه اصلاح‌طلبان عمدتا به مسائل طبقات متوسط توجه دارند و مساله برابری و عدالت در گفتمان اطلاح‌طلبان جایی را به خود اختصاص نداده است، همواره مورد انتقاد بوده است. در عین حال، کم‌توجهی اصلاح‌طلبان به مساله‌ی برابری و عدالت از جمله موضوعاتی که به فاصله‌ی عامه مردم و جریان اصلاحات نیز دامن زده است و رای اوری اصلاح‌طلبان در بین گروه‌های ضعیف اقتصادی نیز ناشی از تلاش‌های گروه‌هایی از اصلاح‌طلبان با استفاده از کاریزمای شخصی بوده نه اعتقاد و باور قلبی گروه‌های ضعیف اقتصادی به اینکه مشکلات اقتصادی آنها توسط اصلاح‌طلبان قابل رفع است.
در عین حال برخی از اصلاح‌طلبان نیز تاکید دارند که اصلاح‌طلبان نباید وارد گفتمان برابری و عدالت جویی به معنای مصطلح کلمه بشوند و تاکید دارند که روی آوردن به این گفتمان نوعی رویکرد پوپولیستی در فعالیت‌های سیاسی است که اصلاح‌طلبان باید خود را از آن دور نگه دارند.
حجاریان در ادامه اظهارات موضوع شهروندی را دومین موضوع مهمی دانست که اصلاح طلبان باید به آن توجه داشته باشند. وی اظهار داشت هر فرد یا جناح اصلاح‌طلب باید مشخص کند که آیا به شهروند برابرحقوق معتقد است یا او هم شابلون و متر و معیارهای محدودکننده دارد.
وی افزود اصلاح‌طلبان همچنین باید مشخص کنند که آیا نظارت استصوابی را نیز به این دلیل که اصلاح‌طلبان را حذف می‌کند مورد انتقاد قرار می‌دهند یا به این دلیل که شایسته ستیز است.
رویکرد اصلاح‌طلبان در شهروند برابر نیز از جمله محورهایی است که همواره مورد انتقاد قرار داشته است و اصلاح‌طلبان گرچه خود یکی از منتقدان جدی در این خصوص هستند خودشان در عمل با گروه‌بندی‌هایی که در حوزه‌ی حرفه‌ای و سیاسی در نظر می‌گیرند موضوع وابستگی حزبی را در درجه اول اهمیت و شایستگی را در مرحله‌ی دوم اهمیت در نظر می‌گیرند و در مواجهه خود با مسائل حرفه‌ای و نیز صنفی نیز مساله شایستگی را در اولویت قرار نمی‌دهند.
حجاریان در ادامه اظهار داشت الگوی سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان باید مشخص شود تا مردم باید بدانند اصلاح‌طلبان مطابق چه اصول و با چه اهدافی سیاست‌ورزی می‌کنند.وی تاکید کرد اصلاح‌طلبی باید بر سر اصول و شروط و راهبردهایی بایستد. وی افزود اگر اصلاح‌طلبان چنین نکنند بی‌هویت می‌شوند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب مؤلفه سیاست خارجی را نیز از جمله موارد مهمی دانست که باید اصلاح‌طلبان مورد توجه و مدنظر قرار دهند. وی تاکید کرد هر فرد اصلاح‌طلب بدون مسامحه باید اعلام کند که در خصوص سیاست خارجی حامی کدام راهبرد است. موضوع سیاستخارجی تنها موضوع مشترک بین اصلاح‌طلبان است که تقریبا تمام گروه‌های اصلاح‌طلبان بدون استثنا توجه به سیاست خارجی و توسعه‌ی آن را تنها راه نجات کشور می‌دانند و عمدتا هم از همین مرجع مورد انتقاد حاکمیت قرار دارند.
وی با انتقاد از کسانی که اصلاح‌طلبان را متهم به تندروی در مقابل حاکمیت می‌کنند تندروی‌ها را نه ناشی از جریان اصلاحات، بلکه مربوط به جریان مقابل دانست و اظهار داشت این افراد برای انکه بتواند خاتمی و جریان اصلاحات را با شکست مواجه کند با انجام حملات علیه خاتمی چه در دوره انتخابات ۷۶ و چه قبل از ان و چه دوره‌های بعدی که حملات سازمان یافته را علیه اصلاحات سازمان‌دهی کردند و حتی کارناوال تاسوعا و عاشورا را به راه انداختند هدف‌شان این بود که این تندروی‌ها را به اصلاح طلبان منتسب کنند.
وی در ادامه اقداماتی را که در ابتدای انقلاب توسط برخی از افراد کلیدی جریان موسوم به چپ در اشغال سفارت رخ داده است در امتدااد اندیشه انقلابی‌گری دانست و اظهار داشت این اقدامات انقلابی را به اقدامات یک فرد یا چند جوان دانشجو تنزل داد.
وی با اشاره به نقش برخی از افراد وابسته به جریان موسوم به چپ که بعدها به شکل‌گیری جریان اصلاحات انجامید، و به نقش آنها در انفجار کاخ نخست وزیری اشاره شده، به بازجویی و دستگیری این افراد اشاره کرد و اظهار داشت ابن بحث‌ها باید در کنفرانس خبری اطلاع‌رسانی شود و ابهامات موضوع مرتفع شود. وی همچنین جریان سال ۶۷ را نیز منتسب به یک گروه خاص ندانست و با اشاره به اینکه بسیاری از دست‌اندرکاران در قید حیات هستند اظهار داشت بسیاری از این اقدمات نمی توانست تنها در سطح اقدامات و تصمیم‌های یک جریان سیاسی رخ دهد.
حجاریان همچنین عذرخواهی‌ها‌ی جراین اصلاحات را مورد انتقاد قرار داد و با اشاره به مقاومت‌هایی که در مقابل جریان اصلاحات صورت گرفته و نیز خشوتها علیه وزیران خاتمی، را جنگ رسمی قدرت با خاتمی دانست و اظهار داشت این اقدامات به این معنی نیست که اصلاح‌طلبان تندرو و رادیکال بوده‌اند، بلکه به این معنی است که مقاومت‌ها و دشمنی‌ها با جریان اصلاحات جدی بوده است.