توان موشکی و واردات بنزین؛ اقتدار برای منطقه، کالابرگ برای مردم؛ دو روی واقعیت ایران امروز

در حالی که تنش‌های منطقه‌ای و بحران اقتصادی در ایران ادامه دارد، مقام‌های جمهوری اسلامی همچنان با روایت‌هایی متناقض تلاش می‌کنند تصویری قدرتمند از کشور نشان دهند؛ تصویری که با واقعیت زندگی مردم فاصله زیادی دارد.

سعید خطیب‌زاده، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در تازه‌ترین اظهارات خود از «تعطیل‌ناپذیری» برنامه هسته‌ای و «اقتدار موشکی» ایران سخن گفته و جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل را نشانه‌ای از توان بازدارندگی جمهوری اسلامی معرفی کرده است. او در حالی ادعای «ایران هدف آسانی نیست» را تکرار می‌کند که همین سیاست‌های پرهزینه، کشور را زیر فشار تحریم‌ها و تهدیدهای فزاینده قرار داده و هرگونه شانس بهبود روابط خارجی را از بین برده است.

خطیب‌زاده تأکید می‌کند کانال‌های ارتباطی میان تهران و واشنگتن وجود دارد، اما «پیام قابل اعتنا» از سوی آمریکا دریافت نشده است. این اعتراف نشان می‌دهد جمهوری اسلامی حتی امروز که در موقعیت ضعف اقتصادی قرار دارد، مذاکره را همچنان نه یک ضرورت، بلکه ابزاری تاکتیکی می‌بیند. تأکید او بر مذاکره از «موضع برابر» بیش از آنکه تحلیل سیاسی باشد، شعاری برای مصرف داخلی است؛ زیرا حاکمیتی که اقلام ضروری را از طریق واردات و کالابرگ تأمین می‌کند، عملاً در جایگاهی قرار ندارد که از چنین موضعی سخن بگوید.

در همین زمان، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی اعترافی مهم درباره وضعیت سوخت در کشور مطرح کرده است: **قیمت تمام‌شده هر لیتر بنزین حدود ۷۰ هزار تومان است** و دولت جمهوری اسلامی ناچار است **۶ میلیارد دلار بنزین وارد کند**. این نخستین بار نیست که مقام‌های جمهوری اسلامی با استناد به «هزینه بالای واردات بنزین» زمینه‌سازی رسانه‌ای برای **افزایش قیمت سوخت** را آغاز می‌کنند؛ رویکردی تکراری که در هر بحران اقتصادی، زیر عنوان «اصلاح قیمت‌ها» به مردم تحمیل شده است.

اکنون جمهوری اسلامی از یک طرف ادعا می‌کند «هزینه واقعی بنزین بسیار بالاست» و از سوی دیگر تغییر در سهمیه و قیمت را به تعویق می‌اندازد تا جامعه را برای شوک بعدی آماده کند؛ شوکی که طبقات متوسط و کم‌درآمد را بیش از همه تحت فشار خواهد گذاشت. این رویکرد نشان می‌دهد دولت جمهوری اسلامی به جای اصلاح ساختار اقتصادی، همچنان کوتاه‌ترین و پرهزینه‌ترین راه برای مردم را انتخاب می‌کند: **گرانی و انتقال بحران به دوش جامعه**.

دولت جمهوری اسلامی همزمان از اجرای طرح «کالابرگ جدید» خبر می‌دهد؛ طرحی که نه نشانی از حل مسئله دارد و نه توان مهار تورم افسارگسیخته را. وقتی حکومت برای بقا، **کالاهای اساسی را سهمیه‌بندی** می‌کند، این یعنی ساختار اقتصادی به مرحله هشدار رسیده است.

سخنگوی دولت جمهوری اسلامی مدعی است «ذخایر دارویی کاملاً خوب» است، اما صف‌های طولانی داروخانه‌ها، کمبود داروهای حیاتی و هزینه‌های کمرشکن درمان، واقعیت دیگری را بازتاب می‌دهند. تناقض میان اظهارات رسمی و تجربه روزمره مردم، شکافی عمیق را آشکار می‌کند.

در نهایت تصویری روشن به دست می‌آید:
**جمهوری اسلامی برای نمایش قدرت منطقه‌ای میلیاردها دلار صرف برنامه‌های هسته‌ای و موشکی می‌کند، اما برای پر کردن باک بنزین مردم، ناچار است میلیاردها دلار واردات انجام دهد.**

تناقضی که ایرانِ امروز را تعریف می‌کند همین است:
قدرت‌نمایی در منطقه؛ ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه داخل.

مقامات می‌گویند ایران «هدف آسانی» نیست؛
اما مردم ایران مدت‌هاست **هدف اصلیِ بحران‌های ناشی از این سیاست‌ها** هستند.