شورای امنیت سازمان ملل با تصویب طرح پیشنهادی ایالات متحده، وارد مرحله جدیدی از مدیریت بحران غزه شد. این قطعنامه که با ۱۳ رأی موافق و تنها دو رأی ممتنع به تصویب رسید، هدف خود را عبور از آتشبس شکننده فعلی و ورود به فاز بازسازی و ثباتسازی در غزه اعلام میکند.
نماینده آمریکا در شورای امنیت این طرح را «نقشه راهی عملی و قابل اجرا» توصیف کرد؛ طرحی که از استقرار نیروهای بینالمللی حافظ صلح، نظارت بر خلع سلاح گروههای مسلح، حفاظت از غیرنظامیان و فراهمسازی مسیرهای امن برای ارسال کمکهای انسانی حمایت میکند. در مفاد این قطعنامه برای کاهش تدریجی حضور ارتش اسرائیل در غزه نیز برنامهریزی شده و تشکیل نیروی پلیس آموزشدیده از کشورهای منطقه از جمله مصر در دستور کار قرار گرفته است.
در حوزه سیاسی، این طرح مسیری برای آینده فلسطین ترسیم کرده و بر لزوم وجود ساختاری حکمرانی در غزه تأکید دارد؛ ساختاری که پس از اصلاحات لازم در تشکیلات خودگردان فلسطین، میتواند به سمت خودمختاری و نهایتاً تشکیل دولت مستقل فلسطینی حرکت کند. مدیریت مالی بازسازی نیز با سازوکاری شفاف و تحت نظارت صندوقی مرتبط با بانک جهانی طراحی شده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، این رأی را «گامی مهم برای صلح گستردهتر در جهان» توصیف کرده و گفته است که بر اساس این طرح، «هیات صلح» تشکیل خواهد شد و خود او ریاست آن را بر عهده میگیرد. او از کشورهایی که از این طرح حمایت کردند، از جمله قطر، مصر، امارات، عربستان، اندونزی، ترکیه و اردن قدردانی کرده است.
اما واکنش حماس کاملاً در نقطه مقابل قرار دارد. این گروه بلافاصله اعلام کرد که این قطعنامه را نمیپذیرد و آن را تلاش برای تحمیل «قیمومیت بینالمللی» بر غزه توصیف کرد. حماس معتقد است هر طرحی که به خلع سلاح گروههای مقاومت و یا واگذاری امور امنیتی به نیروی خارجی منجر شود، ماهیتاً به نفع اسرائیل است و حقوق مردم فلسطین را نادیده میگیرد.
به این ترتیب، هرچند تصویب این طرح در شورای امنیت نشاندهنده اجماع جهانی در ضرورت تغییر وضعیت غزه است، اما فقدان همراهی بازیگر اصلی این منطقه، یعنی حماس، آیندهی اجرای آن را با پرسشهایی جدی روبهرو کرده است. اکنون پرسش کلیدی این است که آیا میتوان بدون مشارکت طرفهای درگیر، صحنه سیاسی و امنیتی غزه را بازآرایی کرد؟ یا اختلافات بنیادین، اجرای این قطعنامه را به تعلیقهای بلندمدت سوق خواهد داد؟
شورای امنیت امیدوار است این گام، مسیر تازهای برای ثبات در یکی از پیچیدهترین بحرانهای منطقهای بگشاید؛ اما موفقیت آن در عمل، همچنان به همراهی طرفهایی بستگی دارد که فعلاً در پذیرش این چارچوب، سر سازگاری ندارند.
